رسول اکرم (ص‌): کمال عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است
دوشنبه 1403/06/26 Monday - 2024 16 September الاثنين ، 13 ربيع الأول ، 1446
ساعت
1403-02-02 23:28 شماره خبر : 3683 https://sobhezagros.ir/short/eolrw 0
به استقبال کنگره ملی شهدای کهگیلویه‌وبویراحمد؛

شهید محمد حسين داركوب با سختی و مشقت فراوان برای رفع مشکلات معیشتی تلاش داشت و این مشکلات سبب نشد تا از تحصیل دور بماند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «صبح زاگرس» شهید محمدحسين داركوب سال ۱۳۴۶ در خانواده‌ای كشاورز متولد شد، در طفوليت مادرش زمین‌گیر و فلج شد. در سال اول به‌این‌ترتیب در كشاكش زندگي با مشكلات فراواني خود و خانواده‌اش مواجه بود اما به‌خاطر علاقه‌ای كه به درس‌خواندن داشت راهي مدرسه شد.

تحصیلات

در سال‌های اول دبستان مادرش بدرود حيات گفت و تحصيلات ابتدايي خود را در مدرسه زادگاهش ده كورساي تنگ پيرزال تمام کرد و در سال ۵۷ ضمن شروع دوره راهنمايي در مدرسه طالقاني دهدشت همراه پدرش براي تأمين معيشت زندگي كوشا و فعال بود زيرا در همان دوران دبستان به خود قبولانده بود كه بايد پدرش را ياري كند و روزها به‌غیراز درس‌خواندن ياور پدرش بود.

 در دوران راهنمايي اوقات فراغت خود را به كارگري جهت تأمين معيشت زندگي می‌گذراند و گذشته از اين آغاز دوره راهنمايي مواجه بود با تظاهرات يكپارچه مردم شريف ايران و پيروزي درخشان انقلاب اسلامي كه وي همگام با سايرين در تظاهرات و راهپیمایی‌ها شركت می‌کرد.

آرزوی دیرین

هميشه آرزو داشت به اين انقلاب خدمتي كرده باشد و به كتب ديني علاقه فراواني داشت و كتب زيادي را در اين زمينه مطالعه می‌کرد و دوستان و آشنايان وي در دوران تحصيل اقرار دارند بر اينكه فردي متواضع بود و اخلاقي نیکوداشت. به اقوام سركشي می‌کرد و از اختلافات خانوادگي و فاميلي به‌شدت ناراحت می‌شد.

ورود به جبهه

با شروع جنگ تحميلي با اينكه نان‌آور خانواده بود و می‌دانست بعد از او پدرش با مشكلات بيشتري مواجه می‌شود و گذشته از اين خواهران و زن پدري مهربان چشم‌انتظارشان نيز همين برادر بود، با وجود همه اينها آگاهانه مرتب تقاضا داشته كه به جبهه برود تا اينكه بعد از پايان سال ۶۰/۶۱ در بسيج ثبت‌نام كرد و به كازرون جهت آموزش نظامي اعزام گرديد.

 جبهه برای بار دوم

ولي به علت گرفتاری‌های خانوادگي اين بار نتوانست مأموريت خويش را به اتمام برساند در اين سال دائماً در فكر بود تا اينكه خداوند به او سعادت داد كه پس از سال ۶۱/۶۲ بتواند هم‌دوش برادران ثبت‌نام نمايد و در ماه مبارك رمضان بعد از تقاضاي مكرر براي بار دوم در تاريخ ۲۸ خرداد ۶۲ به پادگان آموزشي كازرون روانه گشت و از آنجا به جبهه اعزام شد.

البته قبل از اعزام به جبهه از همه اقوام و دوستان كه در مکان‌های دور از هم زندگي می‌کردند سركشي و از همه آنها طلب بخشش و حلالیت كرد. مدتي كه در جبهه بود نامه‌های شورانگيز و امیدوارکننده‌ای براي دوستان اقوام و هم‌کلاسیانش می‌نوشت كه همه نشانه يك روح متجلي و درخشان بود.

اقوام را تشويق به صلح و صفا و صميميت می‌کرد  و يكي از دوستانش كه از دوران دبستان پابه‌پای هم بودند می‌گوید: من جملات بسيار پرمعنا از او شنيدم از جمله آنكه مسلمان آن است كه در تنگدستي مسلمان را ياري كند نه در رفاه و ديگر اينكه انساني كه آخرالامر بايد بميرد چه‌بهتر كه مردني را انتخاب كند كه همانند علی‌اکبر در ميدان جنگ در راه مكتب و دينش با لبهاي خشكيده به امام لبيك گويد. 

شهادت

سرانجام در روز ۲۰ شهریورماه ۶۲ در جبهه قصرشیرین به لقاءالله پيوست و پیکر مطهرش را در زادگاهش به خاک سپردند.

انتهای خبر/

اخبار مرتبط
نظرات

آخرین اخبار