در حال و هوای تغییر مدیران استان بخوانید؛
کهگیلویهوبویراحمد؛ قربانی انتصاب مدیران بیکارنامه
در حالی که خبر تغییر برخی مدیران در کهگیلویه و بویراحمد شنیده میشود، افکار عمومی میپرسد چرا مدیرانی با کارنامه ضعیف به جای پاسخگویی، ترفیع گرفتند و آیا این استان باید همچنان قربانی آزمون و خطای مدیریتی باشد؟
به گزارش گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «صبح زاگرس» در هفتههای اخیر زمزمهها و خبرهایی درباره تغییر برخی مدیران در استان کهگیلویه و بویراحمد شنیده میشود؛ خبرهایی که برای بخشی از افکار عمومی نه غافلگیرکننده، بلکه یادآور یک چرخه تکراری و فرساینده است. چرخهای که در آن مدیرانی با کارنامههای ضعیف یا حداقل غیرقابل دفاع، به جای اصلاح و پاسخگویی، به مسئولیتهای کلانتر منتقل میشوند و پس از مدتی، با هزینهسازی برای استان، کنار گذاشته یا جابهجا میشوند؛ بیآنکه کسی مسئولیت پیامدهای این تصمیمها را بپذیرد.
واقعیت این است که برخی از این مدیران از همان ابتدا نشانههای ناکارآمدی را بروز داده بودند. عملکرد ضعیف در مسئولیتهای قبلی، ناتوانی در پیشبرد پروژههای عمرانی، ضعف در جذب اعتبارات ملی، بیبرنامگی در حوزههای اجتماعی و اقتصادی و ناتوانی در ایجاد همافزایی میان دستگاهها، مسائلی نبود که بعدها آشکار شده باشد. این ضعفها برای بدنه کارشناسی و حتی مردم عادی نیز قابل لمس بود، اما با این وجود، چنین افرادی به جای آنکه مورد ارزیابی جدی قرار گیرند، در سطوح بالاتر مدیریتی استان منصوب شدند. اینجاست که پرسش اصلی شکل میگیرد: چرا ناکامی، مانع ارتقا نشد؟
پاسخ این سؤال را باید در غلبه ملاحظات سیاسی و غیرتخصصی بر منطق مدیریت جستجو کرد. در بسیاری از انتصابات، شایستگی، تخصص و کارنامه اجرایی در اولویت دوم یا حتی سوم قرار گرفت و جای خود را به بدهبستانهای سیاسی، فشارهای بیرونی، سهمخواهیهای انتخاباتی و تلاش برای حفظ تعادلهای مقطعی داد. نتیجه چنین رویکردی روشن است؛ مدیری که پشتوانه انتخابش عملکرد نیست، خود را نیز چندان در برابر افکار عمومی و نتایج تصمیمهایش مسئول نمیداند.
این مسئله زمانی نگرانکنندهتر میشود که به شرایط خاص استان کهگیلویه و بویراحمد توجه کنیم. استانی که با نرخ بالای بیکاری، توسعهنیافتگی زیرساختها، پروژههای نیمهتمام، مهاجرت جوانان و نخبگان، مشکلات جدی در حوزه درمان، آموزش و سرمایهگذاری مواجه است، اساساً ظرفیت آزمون و خطا را ندارد. هر تصمیم اشتباه مدیریتی، نه یک خطای قابل جبران کوتاهمدت، بلکه عاملی برای عقبماندگی چندساله است. اینجا، برخلاف برخی استانهای برخوردار، هزینه خطا بسیار سنگینتر و آثار آن ماندگارتر است.
شهرستان بویراحمد و به طور کلی استان کهگیلویه و بویراحمد نباید آزمایشگاه مدیرانی باشد که تازه میخواهند مدیریت کلان را تجربه کنند. مردم این استان حق دارند بپرسند چرا باید بار تجربهاندوزی دیگران را بر دوش بکشند، آن هم در شرایطی که مشکلات انباشته روزبهروز عمیقتر میشود. آزمون و خطا شاید در سطوح محدود و کمهزینه قابل توجیه باشد، اما در مدیریتهای کلان استانی، معنایی جز اتلاف منابع، فرسایش اعتماد عمومی و از بین رفتن فرصتهای توسعه ندارد.
نگرانی اصلی آنجاست که این روند به یک عادت تبدیل شده است؛ مدیری میآید، وعده میدهد، فرصتها مصرف میشود، نارضایتی عمومی بالا میگیرد و در نهایت، بدون ارائه گزارش شفافی از عملکرد خود، کنار میرود و جای خود را به مدیری میدهد که گاه تفاوت معناداری با قبلی ندارد. در نتیجه، نه ساختارها اصلاح میشوند و نه اعتماد اجتماعی ترمیم میشود. این دقیقاً همان مسیری است که استان را از یک چاله به چاهی عمیقتر سوق میدهد.
پرسش «تا کی باید این روند ادامه داشته باشد؟» دیگر یک گلایه ساده نیست، بلکه به مطالبهای جدی تبدیل شده است. افکار عمومی انتظار دارد مسئولان بالادستی، بهویژه در سطح استانداری و وزارت کشور، پاسخ دهند که ملاک واقعی انتخاب مدیران چیست و چه سازوکاری برای ارزیابی عملکرد و پاسخگویی آنان وجود دارد. نمیتوان همه ناکامیها را به کمبود بودجه یا شرایط کلی کشور نسبت داد، وقتی بخش قابل توجهی از مشکلات به ضعف تصمیمگیری و مدیریت بازمیگردد.
مردم کهگیلویه و بویراحمد امتیاز ویژه یا نگاه ترحمآمیز نمیخواهند. مطالبه آنها ساده و روشن است: مدیرانی بر سر کار بیایند که توان اداره استان را داشته باشند، با مسائل منطقه آشنا باشند و کارنامه قابل دفاع ارائه دهند. اگر این مطالبه جدی گرفته نشود، تغییر مدیران نه تنها نشانه اصلاح نخواهد بود، بلکه صرفاً تعویض چهرهها در همان مسیر غلط گذشته خواهد بود؛ مسیری که بارها آزموده شده و نتیجهای جز عقبماندگی نداشته است. کاری نکنیم که باز هم از چاله به چاه بیفتیم.
یادداشت: امین حاج محمدی
انتهای خبر/