تکرار نسخه کهنه تاجگردون در آموزش و پرورش؛
دست از بحرانسازی در آموزش و پرورش بردارید!
تجربه تلخ دخالتها در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج باید چراغ هشدار باشد؛ نه الگویی برای تکرار. امروز بیش از هر زمان دیگر، نیاز است که غلامرضا تاجگردون، مرز دخالت و دلسوزی را بشناسد و دست از آشوب و تزلزل در آموزش و پرورش بردارند.
به گزارش گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «صبح زاگرس» غلامرضا تاجگردون که در سالهای اخیر همواره با سیاست و جنجال در استان کهگیلویه و بویراحمد گره خورده است، بار دیگر وارد میدان شده؛ اینبار با نقد و دخالتهای پیاپی در حوزه آموزش و پرورش؛ او که زمانی با قدرتی کمنظیر بر دانشگاه علوم پزشکی یاسوج سایه انداخته بود، اکنون پیکان انتقادات و فشارهای خود را به سمت نهادی نشانه رفته که بیش از هر زمان دیگر نیازمند آرامش، ثبات و تمرکز بر مأموریت اصلی خود یعنی تعلیم و تربیت است.
در حالیکه بسیاری از کارشناسان، معلمان و مدیران باسابقه آموزش و پرورش استان بر این باورند که این دستگاه عریض و طویل باید از حاشیههای سیاسی دور بماند، تاجگردون با اظهارنظرهای پیدرپی و گاه جنجالی، به نوعی فضای کاری این مجموعه را متزلزل کرده است. برخی معتقدند او با فشارهای غیررسمی در تلاش است تا مهرههای نزدیک به خود را در رأس تصمیمگیریهای کلیدی آموزش و پرورش بنشاند؛ سناریویی آشنا که پیشتر در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج اجرا شده بود.
مروری بر عملکرد تاجگردون در حوزه دانشگاه علوم پزشکی یاسوج نشان میدهد که دوره نفوذ و دخالتهای او در این مجموعه، یکی از پرتنشترین سالهای مدیریتی استان را رقم زد. تغییرات مکرر مدیران، اعمال فشار برای انتصاب چهرههای خاص، و دوقطبیسازی بدنه کارکنان از جمله اقداماتی بود که نهایتاً دانشگاه را به مرز فروپاشی کشاند.
حتی برخی از مدیران وقت به صراحت گفته بودند که «دانشگاه به جای تمرکز بر درمان مردم، به میدان درگیریهای سیاسی تبدیل شده است». نتیجه آن دخالتها چیزی جز کاهش اعتماد عمومی، افت عملکرد و ریزش نیروی انسانی متخصص نبود. بسیاری از پزشکان و مدیران توانمند ترجیح دادند سکوت کنند یا از استان مهاجرت کنند؛ اکنون به نظر میرسد همان مسیر دوباره در حال تکرار است؛ با این تفاوت که این بار هدف، نهاد حساس و بنیادینی چون آموزشوپرورش است؛ نهادی که زیرساخت فرهنگی و انسانی جامعه را میسازد.
وقتی فردی با سابقه دخالت در دانشگاه علوم پزشکی و نتایج متعاقب آن، اکنون خود را نگران آموزش و پرورش نشان میدهد، مردم حق دارند نگران باشند؛ آموزش و پرورش باید پناهگاه آرامش باشد، نه میدان رقابت سیاسی. دخالتهای بیرونی، معلمان را دلسرد و مدیران را محتاط میکند. در چنین فضایی هیچ برنامه بلندمدتی دوام نمیآورد.
در ماجرای دانشگاه علوم پزشکی یاسوج، دخالتهای پیدرپی و فشارهای سیاسی نهتنها منجر به بیثباتی مدیریتی شد، بلکه شکاف عمیقی بین نیروهای دانشگاه ایجاد کرد. بهگونهای که حتی سالها پس از آن، اثرات آن سیاستورزیها هنوز در بدنه مدیریتی و کارکنان دیده میشود.
اکنون، کارشناسان هشدار میدهند که تکرار همان تجربه در آموزش و پرورش میتواند فاجعهبار باشد. تفاوت تنها در این است که اگر در دانشگاه، قربانی سیاست، سلامت مردم بود؛ در آموزش و پرورش، آینده فرزندان این استان در معرض تهدید قرار میگیرد.
آموزشوپرورش نه میدان رقابت جناحی است و نه سکوی تبلیغاتی برای بازگشت به صحنه سیاست. این نهاد ستون اصلی جامعه است و هر لرزش آن، آینده نسلها را تهدید میکند.
تجربه تلخ دخالتها در دانشگاه علوم پزشکی یاسوج باید چراغ هشدار باشد؛ نه الگویی برای تکرار. امروز بیش از هر زمان دیگر، نیاز است که سیاستمداران، بهویژه غلامرضا تاجگردون، مرز دخالت و دلسوزی را بشناسند و دست از آشوب و تزلزل در آموزشوپرورش بردارند.
مدیریت آموزشی باید بر پایه تخصص، تجربه و آرامش بنا شود؛ نه بر اساس نزدیکی سیاسی یا وابستگی جناحی. آینده این سرزمین با شعار ساخته نمیشود، بلکه با احترام به استقلال نهادهای علمی و آموزشی رقم میخورد.