بحران هویتی یاسوج؛ پایتخت طبیعت یا ورودی معدن؟

طبیعت بکر در پس دیوارهای آجری؛

بحران هویتی یاسوج؛ پایتخت طبیعت یا ورودی معدن؟

پایتخت طبیعت ایران این روزها با صحنه‌ای هولناک و متناقض در ورودی‌های خود مواجه است؛ چشم‌انداز دشت‌های سرسبز و کوه‌های زاگرس، جای خود را به دیوارهای بلند مصالح ساختمانی، صف‌های طولانی کامیون‌ها و گردوغبار دائمی داده است.

 بحران ورودی‌های شهر یاسوج ابعاد تازه و هشداردهنده‌ای به خود گرفته است. بر اساس آمارهای غیررسمی، بیش از ۸۰ واحد مصالح‌فروشی فاقد کوچک‌ترین مجوزهای محیط‌زیستی و سازه‌ای، حریم رودخانه بشار و جاده‌های اصلی این شهر را اشغال کرده‌اند و «شناسنامه بصری» پایتخت طبیعت ایران را به مخروبه‌ای صنعتی تبدیل کرده‌اند. کارشناسان هشدار می‌دهند این آشفتگی، ضربه‌ای مهلک بر پیکر اقتصاد گردشگری و سرمایه‌گذاری استان وارد می‌کند.

تصویر کنونی ورودی‌های شهر یاسوج، به‌ویژه در محور یاسوج-اصفهان، بیشتر شبیه به یک «منطقه صنعتی و معدنی» است تا دروازه‌ای به‌سوی طبیعت بکر و جاذبه‌های گردشگری استان کهگیلویه و بویراحمد.

دیوارهای مصالح به‌جای کوهستان

در تمامی ورودی‌های اصلی، دپوهای عظیم و غیراصولی آجر، بلوک، سیمان و شن، مانند دیواری بلند، چشم‌انداز طبیعی کوهستان و جنگل‌های بلوط را مسدود کرده‌اند؛ این مصالح گاهی تا چند متری خط حرکت خودروها پیشروی کرده و ایمنی تردد را به خطر انداخته‌اند.

کاروان‌های بی‌حرکت کامیون

ردیف‌های طولانی از کامیون‌ها و وانت‌ها در کنار جاده پارک شده‌اند و نه‌تنها منظره را مخدوش کرده‌اند، بلکه موجب کندی تردد و افزایش خطرات احتمالی شده‌اند.

هوای ورودی شهر به‌طور دائمی با گردوغبار ناشی از این مصالح آمیخته‌شده است، به‌گونه‌ای که حتی در هوای پاک پاییزی، نفس‌کشیدن را برای رهگذران و مسافران دشوار کرده و استفاده از ماسک را به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر تبدیل نموده است. آلودگی صوتی ناشی از تردد ماشین‌آلات سنگین نیز آرامش منطقه را برهم زده است.

تأثیر مخرب بر زندگی و کسب‌وکار مردم

این صحنه‌های ناهمگون، نخستین تصویری است که گردشگران و مهمانان استان از «پایتخت طبیعت ایران»دریافت می‌کنند. تصویری که به‌طورقطع تأثیر منفی عمیقی بر صنعت گردشگری منطقه خواهد گذاشت. همچنین، این وضعیت تهدیدی جدی برای محیط‌زیست حاشیه شهر و سلامت ساکنان آن به شمار می‌رود.

آشفتگی در دروازه‌های یاسوج

بحران ورودی‌های شهر یاسوج ابعاد هولناک‌تری به خود گرفته است؛گزارش‌های میدانی نشان می‌دهد که آلودگی صوتی و بی‌نظمی ترافیکی ناشی از دپوهای عظیم مصالح ساختمانی و تردد کامیون‌ها، نه‌تنها چهره گردشگری شهر را مخدوش کرده، بلکه امنیت جانی شهروندان و آرامش ساکنان را به‌طورجدی تهدید می‌کند.

افزایش آمار تصادفات به دلیل پارک غیرقانونی و هرج‌ومرج ترافیکی

وضعیت ترافیکی در محورهای ورودی یاسوج به نقطه بحرانی رسیده است. پارک غیرقانونی و طولانی‌مدت کامیون‌ها در کنار جاده، عرض سواره‌رو را به‌شدت کاهش داده و موجب ایجاد گلوگاه‌های خطرناک و ترافیک‌های خفه‌کننده شده است. این آشفتگی، رانندگان را مجبور به مانورهای پرخطری همچون حرکت در مسیر مخالف می‌کند.

هجوم آلودگی‌های چندگانه به زندگی مردم

مشکلات ورودی یاسوج تنها به گردوغبار و منظرۀ نازیبا محدود نمی‌شود. ساکنان محلات اطراف از «هجوم آلودگی صوتی» به ستوه آمده‌اند. بوق ممتد کامیون‌ها برای هماهنگی در بارگیری و تخلیه، و همچنین غرش دستگاه‌های بتن‌ساز و ماشین‌آلات سنگین، آرامش را از ساکنان منطقه گرفته است.

یک شهروند ساکن حاشیه محور یاسوج-اصفهان به خبرنگار ما گفت: «دیگر حتی پنجره‌های خانه را نمی‌توانیم بازکنیم. سروصدا و گردوخاک، زندگی را بر ما تنگ کرده. شب‌ها هم که با بوق‌های پی‌درپی خواب نداریم.»

شهرداری یاسوج از «نبود زمین جایگزین» و «مشخص نبودن دقیق حریم شهر» به‌عنوان موانع اصلی ساماندهی سخن می‌گوید.

مالکان دپوهای مصالح مدعی هستند «مجوزی برای فعالیت در مناطق صنعتی مشخص دریافت نکرده‌اند» و در بلاتکلیفی به سر می‌برند.در سوی دیگر، شورای اسلامی شهر یاسوج بر «لزوم ساماندهی فوری و انتقال این مراکز به خارج از شهر» تأکید دارد، اما این خواسته تاکنون در عمل محقق نشده است.

این پراکندگی و ناهماهنگی میان نهادهای تصمیم گیر، عملاً باعث شده است که بحران هرروز عمیق‌تر شود و هزینه‌های آن مستقیم بر دوش مردم و محیط‌زیست شهر تحمیل گردد.

بحران هویتی یاسوج؛ پایتخت طبیعت یا ورودی معدن؟ 

برخلاف تصور عمومی که مالکان دپوهای مصالح را عامل اصلی این آشفتگی می‌داند، گزارش میدانی صبح زاگرس از نارضایتی عمیق خود این فعالان اقتصادی حکایت دارد. 

یک مصالح‌فروش باسابقه که به دلیل ملاحظات شغلی نخواست نامش فاش شود، به خبرنگار ما گفت: «ما نیز دلمان نمی‌خواهد در این شلوغی و بی‌قانونی کنار جاده اصلی باشیم. اینجا نه فضای کافی برای کارداریم، نه امنیت کالاهایمان حفظ می‌شود و نه خودمان از این‌همه گردوغبار و سروصدا درامانیم. بار ها به‌صورت جمعی درخواست داده‌ایم که شهرک یا منطقه‌ای مشخص در حومه شهر برای ما در نظر بگیرند، اما همه‌چیز در حد حرف و وعده باقی‌مانده است.»

این اظهارات، بحران مدیریتی موجود را عمیق‌تر نشان می‌دهد. حتی ذی‌نفعان مستقیم این آشفتگی نیز خواستار ساماندهی و جابه‌جایی هستند، اما نبود اراده قاطع و هماهنگی بین دستگاهی، همه را در یک بن‌بست گرفتار کرده است.

طبیعت بکر در پس دیوارهای آجری

صحنه ورودی شهر، به‌ویژه در محور یاسوج-اصفهان، برای هر مسافر یا گردشگری تکان‌دهنده است. به‌جای چشم‌انداز کوهستان، ردیف‌های بی‌پایان کامیون و دیواره‌های بلوک و سیمان قرار دارد.

 این منظره نه‌تنها اولین تصویر مخدوش از پایتخت طبیعت ایران را ثبت می‌کند، بلکه با تولید گردوغبار و آلودگی صوتی دائمی، سلامت ساکنان اطراف را هدف گرفته و با کاهش عرض سواره‌رو و ایجاد ترافیک، آمار تصادفات را افزایش داده است.

سوال از مدیریت ارشد استان؛ وعده شهرک صنفی کی محقق می‌شود؟

این گزارش نشان می‌دهد که حل معضل ورودی‌های یاسوج، لزوماً یک تقابل بین منافع عمومی و صنفی نیست، بلکه نیازمند مدیریتی کارآمد است که بتواند خواست مشترک مردم و حتی بخشی از صنف را برای انتقال و ساماندهی، به یک برنامه عملیاتی فوری تبدیل کند.

اکنون پرسش اساسی شهروندان و فعالان اقتصادی از فرمانداری یاسوج، استانداری و شورای شهر این است: با توجه به تمایل خود صنف برای جابه‌جایی، چرا پروژه احداث شهرک مصالح‌فروشی سال‌ها در حد وعده باقی مانده است؟ آیا اختلاف‌نظرها و نبود هماهنگی بین نهادهای مسئول، باعث شده تا یاسوج به قیمت از دست دادن هویت طبیعی و سلامت خود، در این بن‌بست خطرناک باقی بماند؟

شکاف عمیق بین حرف و عمل؛ شورا، دستگاه‌ها و یک دور باطل

اگرچه اعضای شورای اسلامی شهر یاسوج سال‌هاست موضوع ساماندهی را «در دستور کار» می‌دانند، اما حلقه مفقوده را «همکاری نداشتن دستگاه‌های بیرونی» مانند ادارات منابع طبیعی و راه و شهرسازی عنوان می‌کنند. در نقطه مقابل، شهروندان خسته از گردوغبار و آلودگی صوتی، ریشه مشکل را در «ضعف اراده مدیریتی و اولویت‌بندی نادرست» می‌دانند.

پایان بخشی بر یک تراژدی مدیریتی؛ زمان عمل فرارسیده است

وضعیت کنونی، نتیجه مستقیم تعلل، ناهماهنگی و فقدان یک تصمیم قاطع مدیریتی در سطح کلان‌شهر است. 

تا زمانی که مسئولان محلی نتوانند میان حرف و عمل پلی بزنند، ورودی‌های یاسوج همچنان در غبار مصالح و صدای بوق کامیون‌ها گم خواهد ماند.

یاسوج، این نگین سبز زاگرس، سزاوار آن است که دروازه‌اش، آینه تمام‌نمای زیبایی‌های بکر درونش باشد. زمان آن فرارسیده که مسافران، به‌جای دیوارهای آجری و کمپینگ کامیون‌ها، با چشم‌اندازهایی هم‌تراز باعظمت طبیعت استان مواجه شوند. این حق مسلم مردم یاسوج و میهمانانش است.

 

انتهای خبر/