زنان کهگیلویه برای نان، جان میدهند؛
مسئولین! اشک این مادران را ببینید
وقتی ظرفیتهای کهگیلویه مغفول بماند زنان نانآور ناچارند کیلومترها دور از خانه در دشتهایی کارگری کنند که با آب شهرستان آباد شدهاند این تنها یک معضل اقتصادی نیست؛ تراژدی انسانی است که اشک بر چشم هر وجدان بیداری مینشاند.
گروه اقتصادی پایگاه خبری تحلیلی«صبحزاگرس»: کارگری و تلاش برای نانآوری، کاری شریف و ارزشمند است؛ ستون زندگی بسیاری از خانوادهها بر دوش همین زنان و مردان کارگر استوار است. اما آنگاه که ظرفیتهای شهرستان خودت در سایه غفلت مسئولان به خواب میرود و زمینهای حاصلخیزت تشنه میمانند، ناچار میشوی کیلومترها دور از خانه و خانواده در شهرستانهای دیگر کارگری کنی؛ آن هم جامعه زنان. این واقعیت، نه فقط تلخ، بلکه دردآور است و یک تراژدی اجتماعی شده است.
زنان گوجهچین کهگیلویه؛ روایت رنج و امید به رونق دشت کلاچو
با وجود رودخانههای پرآب و منابع طبیعی کهگیلویه سالهاست با محرومیت و کمبود فرصتهای شغلی دستوپنجه نرم میکند. در حالی که مارون خروشان از دل این سرزمین میگذرد، سهم مردمش تنها فقر و مهاجرت کاری است.
در این شهرستانِ محروم از صنعت،ظرفیتهای بخش کشاورزی هم مغفول واقع شده و از آنان برای رونق اقتصاد و اشتغالزایی بهرهبرداری نشده است. زنان شهری و روستایی در کهگیلویه، برای تأمین معاش خانواده ناچارند کیلومترها دور از خانه به دشتهای بهبهان و لیشتر بروند و روزمزدی کار کنند.
تشنگی دشتهای کهگیلویه
زمینهای حاصلخیز این شهرستان در مجاورت رودخانه خروشان در عطش توسعه میسوزند. تشنگی دشتهای کهگیلویه نماد بیتوجهی به حقابه مردم است؛ زمینهایی که میتوانستند با مدیریت درست آب، کشاورزی پایدار و اشتغال ایجاد کنند، امروز خشک و بیثمر ماندهاند.
در حالی که مردم بالادست با کمبود آب دستوپنجه نرم میکنند، آبهای روان که از شهرستان خارج میشود به دشتهای خوزستان میرسد و زمینهای آنجا را آباد میکند. این خروج آب، سالهاست به یک زخم اجتماعی تبدیل شده است.
نتیجه این محرومیت، مهاجرت کاری زنان است. زنانِ کارگر روزمزد دشتهای آباد بهبهان، تابستان در گرمای طاقتفرسای خوزستان و زمستان در سوز سرما خم میشوند و گوجه میچینند؛ دستمزدی اندک، بدون بیمه و بدون امنیت. بسیاری از این زنان، زنان نانآور خانوادهاند که بار معیشت را به دوش میکشند.
رنج نان در پیچ و خم جادهها
دردآورتر اینکه برای رسیدن به موقع به مزرعه گوجه، باید ساعت۴بامداد راهی مسیر شوند، راه رسیدن به مزارع بهبهان نیز پرخطر است.خوابآلودگی رانندهها تاکنون منجر به بروز چندین فقره تصادف مرگبار شده است. بارها خودروهای حامل کارگران زن در مسیر دهدشت–بهبهان واژگون شدهاند. این همان رنج نان در پیچ و خم جادههاست؛ نانی که بهایش جان انسانهاست.
طی سه روز گذشته دو فقره تصادف در جاده بهبهان و خیرآباد رخ داد که اگرچه این بار کشته نداشت اما بار دیگر محرومیت شهرستان را یادآوری و رنج گوجهچینی را ترند کرد.
سال گذشته در یکی از حوادث تلخ در مسیر دهدشت–بهبهان جان چند زن کارگر روزمزد کهگیلویه را گرفت؛ زنانی که برای گوجهچینی و تأمین معاش خانواده راهی مزارع بهبهان شده بودند.
خبر با واکنش گسترده فعالان اجتماعی روبهرو شد و با روشن کردن شمع یاد جانباختگان را گرامی داشتند. در این تجمع، مطالبه اصلی مردم بار دیگر تکرار شد: احداث سد آبریز و تکمیل پروژههای آبی برای سیراب کردن دشتهای تشنه کهگیلویه. مردم با یادبود و مطالبهگری، امید دارند روزی دشتهای خودشان آباد شود و زنان در کنار خانواده کار کنند، نه در جادههای مرگ.
اگرچه آبادانی همه جای ایران عزیز آرزوی همه ماست اما وقتی جوانان جویای کار و زنان نانآور مجبور به کارگری در مزارعی شوند که خارج از کهگیلویه با آبهای مارون آباد شدهاند، برای هر مسئولی مایه شرم است؛ چراکه آب هست ولی اجازه برداشت نیست.
مارون خروشان میتازد و از شهرستان خارج میشود در سایه ضعف و ناکارآمدی مسئولان و نمایندگان ادوار مجلس تاکنون حقابه از این رودخانه اخذ نشده است.
این زنان با حسرت به مزارعی که خارج از کهگیلویه با آبهای مارون آباد شدند نگاه میکنند. زمینهای دیار خودشان تشنه است، اما آب سرزمینشان به آبادانی دیگران اختصاص یافته است.
رودخانهها جاریاند، سدها ساخته شدهاند، اما سهم کشاورزان و زنان روستایی تنها نگاه حسرتآلود به آبهایی است که از کنارشان عبور میکند.
دشت کلاچو؛ امیدی برای رونق اقتصادی
راهکار روشن در برابر این محرومیت، آبرسانی به دشتهای تشنه شهرستان است. اگر دشت کلاچو بهطور جدی آبرسانی شود، زمینهای خشک آن میتوانند به کانون تولید محصولات کشاورزی تبدیل شوند
این اقدام، رونق اقتصادی محلی را به همراه خواهد داشت و زنان به جای کیلومترها دوری از خانواده، میتوانند در همین حوالی مشغول کار شوند.
امنیت و آرامش بیشتری برای خانوادهها فراهم میشود و خطرات جادهای کاهش مییابد
استفاده بهینه از منابع آب، به جای خروج آن از استان، زمینهساز توسعه پایدار خواهد بود.
معضل کارگری زنان شهرستان در شرایط سخت بارها در رسانهها انعکاس یافت و فعالان شبکههای اجتماعی به آن پرداختند اما اقدامی برای پایان گوجهچینی زنان کهگیلویه در دشتهای شهرستانهای همجوار انجام نگرفته است،هر چه زمان میگذرد تعداد زنانی که به این درآمد چشم دوختهاند بیشتر میشود.
سؤال اینجاست چرا باید زنان این سرزمین، در سایه بیعدالتی آبی و کمتوجهی به توسعه محلی، چنین رنجی را تحمل کنند؟ چرا باید آبهای سرزمینشان به آبادانی دیگران برسد و سهم خودشان تنها فقر و کارگری باشد؟
زنان گوجهچین کهگیلویه تنها کارگران فصلی نیستند؛ آنها نماد محرومیت و بیعدالتی در مدیریت منابع آباند. آبرسانی به دشت کلاچو و دیگر زمینهای محلی میتواند چرخه فقر و مهاجرت کاری را بشکند و امید تازهای برای توسعه پایدار در منطقه باشد.
در حالی که زنان کهگیلویه هر روز کیلومترها راهی بهبهان میشوند تا در دشتها آباد با آبهای مارون کارگری کنند، مدیرعامل آب منطقهای استان که همیشه نگاه خوشبینانهای به حوزه آب دارد معتقد است با تکمیل پروژههای تعریفشده، شهرستان کهگیلویه به سهم واقعی خود از آبهای موجود دست خواهد یافت؛ این دیدگاه در حالی است که همه پروژههای تعریف شده فرسایشی شده و تا رسیدن به نتیجه راه دراز در پیش دارند.
به گفتهی آرش مصلح، اگر سد آبریز برای اجرا برود و ۲۰ هزار هکتار اراضی کشاورزی تامین آب بشود، اگر آبرسانی به ۵۵۰۰هکتار از زمینهای دهدشت غربی تکمیل شود،اگر طرح انتقال آب از سد کوثر به ۲۴۰ هزار نفر در چهار شهرستان و ۳۰۰ روستا تکمیل شود، اگر سد سرپری تکمیل و شبکه سد کوهبرد اجرا بشود و اگر آب گندمکار تکمیل شود، ما سهم آب مان را گرفتهایم. و سهم آب ما در همین پروژه هاست. اما اینکه این اگرها چه زمانی به واقعیت میرسد از وضعیت پیشرفت پروژهها مشخص است.
مصلح در پاسخ به اینکه چرا از سد مارون یا کوثر برداشت نمیشود، توضیح داده است: «به جای اینکه از سد مارون برداشت کنیم، برای نیازهای شرب، صنعت و کشاورزی، سد آبریز را تعریف کردهایم.» به گفته او، مخزن شرب مارون شرایط فنی مناسبی ندارد و احداث ایستگاههای پمپاژ عظیم بر روی رودخانه، به دلیل خطر سیلاب یا خشکسالی، بهرهبرداری پایدار نخواهد داشت.
راهکار پیشنهادی او، ساخت سد آبریز است؛ سدی مخزنی چندمنظوره که میتواند آب را بهصورت ثقلی و بدون نیاز به پمپاژ به مناطق کهگیلویه برساند و حتی برق تولید کند. بر اساس طرح، سد آبریز قرار است آب مورد نیاز برای آبیاری بیش از ۳۰ هزار هکتار اراضی کشاورزی و همچنین صنایع بزرگی مانند پتروشیمی دهدشت، کارخانه سیمان و شهرکهای صنعتی را تأمین کند.
اما واقعیت تلخ این است که این پروژهها از سال ۱۳۹۸ تاکنون در مرحله مطالعه باقی ماندهاند و به دلیل مشکلات اعتباری و معارضات اجتماعی، پیشرفت لاکپشتی دارند. بسیاری از مردم با طنز تلخ میگویند: «با این روند، بهرهبرداری از سد آبریز شاید به نوادگان نسل حاضر برسد.»
این تناقض آشکار است: از یک سو، زنان نانآور کهگیلویه در رنج نان در پیچوخم جادهها جان میبازند. از سوی دیگر، مدیران با نگاه خوشبینانه وعده میدهند که روزی پروژههای نیمهتمام به ثمر خواهد نشست و سهم واقعی مردم از آب محقق میشود.
تا زمانی که این طرحها از کاغذ به عمل نرسند، تشنگی دشتهای کهگیلویه ادامه خواهد داشت و زنان کارگر روزمزد همچنان مجبور خواهند بود در دشتهای آباد بهبهان خم شوند. اینجاست که فریاد مردم معنا پیدا میکند: آب را به دشتها برسانید.
احداث سد مارون بارها به عنوان مطالبه اساسی و حیاتی از تریبون نمازجمعه هم فریاد شد. امام جمععه دهدشت راه نجات کهگیلویه و توسعه کشاورزی را در احداث این سد دانسته و تأکید کرد: مردم این شهرستان حق دارند از آبهای خروشان سهمی داشته باشند بنابراین سد آبریز نسخه شفابخش دردهای شهرستان خواهد بود.
حجتالاسلام علی وحدانیفر قبل از سفر رئیسجمهور به استان بار دیگر گفته بود که این سد همه مجوزهای لازم و تأییدیهها را گرفته و تنها امضای سازمان برنامه باقی مانده است. انتظار میرود رئیسجمهور در سفر استانی، مجوز ماده ۲۳ را بهعنوان هدیهای بزرگ به مردم صادر کند.
امام جمعه دهدشت تأکید کرد: سازمان برنامه و بودجه باید با درایت و سرعت عمل وظیفه ذاتی خود را انجام دهد تا این مطالبه در سفر استانی مطرح شود. امروز بین سدهای مارون و کوثر، مردم تشنهاند و سد آبریز میتواند گرهگشا باشد.
با وجود توجه دولت به پروژههای آب و راه در سفر اخیر به استان، تا زمان تخصیص کامل اعتبارات و تکمیل طرحها، مشکلات همچنان پابرجاست.
ایرج کاظمیجو در تشریح دستاوردهای سفر دولت برای شهرستان کهگیلویه اعلام کرد پروژههای آب شهرستان مورد توجه قرار گرفت.
فرماندار کهگیلویه در خصوص وضعیت این پروژهها، گفت: سد سرپری در آستانه نهایی شدن است و سد کوهبرد، پروژه آبرسانی غربی، آب دیشموک و آب چهارشهر از اولویتهای جدی هستند. پروژه آب شهید پرچی برای چاروسا و دیشموک با دریافت بیش از ۹۳۰ میلیارد تومان اعتبار فعال است و پیشرفت خوبی دارد. همچنین پروژه آبرسانی چهارشهر، سوق، لنده، چرام و دهدشت با ۱۲۰۰ میلیارد تومان اعتبار در جریان است و مخزن شماره یک آن آماده شده است. پروژه قدیمی آب دهدشت غربی نیز پس از ۱۴ سال فرسایش، اکنون با حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد پیشرفت و دریافت یکهزار میلیارد تومان اعتبار، در حال تسریع است. در مجموع، اعتبارات کلانی به حوزه آب کهگیلویه اختصاص یافته اما بهرهبرداری کامل همچنان زمانبر خواهد بود.