رسول اکرم (ص‌): کمال عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است
یکشنبه 1403/02/30 Sunday - 2024 19 May الأحد ، 11 ذو القعدة ، 1445
ساعت
1403-02-17 22:59 شماره خبر : 3978 https://sobhezagros.ir/short/ernYK 0
در آستانه کنگره‌ ملی ۲هزار شهید کهگیلویه‌وبویراحمد؛

نامش را سيد محمد حسين گذاشتند به اين اميد كه بتواند ياور حسين سرور و سالار شهيدان اسلام باشد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «صبح زاگرس» در سپیده دمی که نوای دل‌نشین اذان ،بشارت صبحی دل‌انگیز را می‌داد و کروبیان بارگاه قدس،با شبنم باور وضو می‌ساختند تا دو رکعت از نماز آفرینش را اقامه کنند .در خانواده سیدی از سلاله زهرا(س) پیک سحر مژده شکفتن غنچه‌ای را می‌داد که در آینده سروی طناز و سرداری سرافراز خواهد شد. نامش را سيد محمدحسین گذاشتند به اين اميد كه بتواند ياور حسين سرور و سالار شهيدان اسلام باشد .

نام شهید: سید محمدحسین غیب پرور

 نام پدر :سیدعزيزاله

 تاریخ تولد  :۱۳۶۲/۱۱/۱۵

 محل تولد  :دهنوكهكيلويه

 تاريخ شهادت  :۶۳/۲/۱۶

 مسئولیت: قائم‌مقام سپاه دهدشت و جانشین گردان

زندگینامه

شهيد سيد محمدحسین غيب پرور فرزند سيد عزیز الله در سال ۱۳۴۰ در دهنو يكي از روستا هاي سرفارياب در خانواده اي كه از لحاظ مادي فقير ولي از لحاظ معنويات غني به جهان چشم گشود ايمان به خدا و عشق به ائمه و به‌ویژه به شهيد كربلا اباعبدالله الحسين (ع)از ویژگی‌های خاص شهيد بود و از همان آغاز تولد طعم تنگدستي و فقر را باوجودش به همراه آورد چراکه پدرش مردي روشن‌دل از تبار غيور مردان پيشه صدق و صفا و ايمان بود كه ذره‌ذره وجودش را وقف خدا نمو و خواهد نمود تا بدین‌سان معاش  خانواده خود را با كشاورزي و كارگري به دست می‌آورد فقط از خدا كمك می‌خواست غيب پرور در چنين خانواده‌ای رشد كرد و از همان اوايل كودكي باتربیت پاك كربلا طعم شهادت را از چشمه فيض شهادت چشيد چراکه در اين مدت خداوند او را به بلاها و مشكلات دچار كرد تا در سختی‌های زندگي آبديده گرددو به فيض شهادت نائل شود .

شهيد غيب پرور دوران ابتدائي را با مشكلات فراوان در سر فاریاب به پايان رساند و سپس براي ادامه تحصيل به شهرستان دهدشت هجرت كرد ولي براثر فقر مادي خانوادگي و مشكلات ديگر زندگي ترك تحصيل كرد و به ده خود بازگشت و به مدت يك سال به پدر و مادرش در کاره‌ای كشاورزي و دام‌پروری كمك می‌کرد و چون سيستم آموزش‌وپرورش تغيير كرد پنجم ابتدائي نظام جديد را مجدداً گذرانيد و سال بعد به دهدشت عزيمت نمود و در مدرسه راهنمایی تحصيلي طالقاني (كيوان) مشغول تحصيل شد و پس از دوران راهنمایی به هنرستان صنعتي دهدشت راه يافت .

با طلوع صبح صادق انقلاب و با نداي عصاره انسانيت معاصر گمشده قرن حاضر امام خميني كه فرياد برآورد اي شبانيان كه قرن‌هاست در زنجير ستم شاهان اسيريد به پا خيزيد و طومار حكومت جلادان را به هم بپيچيد شهيد غيب پرور فعالیت‌های انقلابي را در زمان خفقان رژيم شاهنشاهي با لبيك گفتن هل من ناصر ينصرني حسين زمان و رهبر كبيرش در شهرستان دهدشت در زمان طاغوت در ديگر صحنه‌های استمرار بخشيد شهيد غيب پرور به‌فرمان امام امت با جو سياسي كه در نظام جديد بود با نهايت كوشش فعاليت خود   را انجام می‌داد و در تظاهرات و راهپیمایی‌ها شركت می‌کرد و به‌این‌ترتیب در اوايل اوج‌گیری و پيروزي انقلاب اسلامي ضمن ادامه تحصيل كما في سابق تابستان‌ها جهت امرارمعاش و كمك خانواده و به دست آوردن هزینه‌ای جهت ادامه تحصيل به شيراز براي كارگري می‌رفت و درزمانی كه در بسيج به‌فرمان امام تشكيل شد با عده‌ای از برادران وارد بسيج سپاه دهدشت و در همين اوايل كه تازه جنگ بر ما تحمیل‌شده بود به‌اتفاق عده‌ای از برادران رزمنده به جبهه اعزام می‌شود و به ماهشهر می‌روند مدت پانزده روز در آنجا مهمات به جبهه انتقال می‌دادند و هيچ موقع احساس خستگي  نمی‌کرد وي اصرار زيادي داشت كه به خط مقدم جبهه برود و به فرماندهان نظامي باره‌امی گفته بگذاريد ما به خط مقدم جبهه برويم ولي آن‌ها می‌گفتند چون شما دانش‌آموز هستيد بايد به شهرستان برگرديد و در سنگر مدرسه فعاليت نمایید و بالاخره بعد از ۲۰ روز ماندن در آنجا باروحی افسرده به دهدشت برگشت و مشغول ادامه تحصيل شد با عشق و علاقه و شوق فراواني كه به سپاه داشت در سال ۱۳۵۹ ضمن تحصيل در سال چهارم هنرستان عضو هيئت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي دهدشت درآمد و تا در كنار سنگر مدرسه به هم‌سنگران خود در سنگر پاسداري از انقلاب اسلامي كمك كرده باشد زماني وارد سپاه گرديد كه درگيري خوانين ازیک‌طرف و گروهاي ضدانقلاب از طرف ديگر و جنگ تحميلي از طرفي به جمهوري اسلامي حمله‌ور شده بودند و او كار خود را آغاز كرد و نيز در همين سال موفق به اخذ ديپلم گرديد و در سال ۱۳۶۰ با شوق و اشتياقي كه به جنگ با متجاوزين بعثي داشت با عده‌ای از برادران پاسدار همچون هم‌رزم شهيد عنایت‌الله پيكانيان عازم جبهه شد و در عمليات بزرگ طریق‌القدس که منجر به فتح بستان شده و شجاعانه و با ايثار وصف‌نشدنی در مصاف با مزدوران جنگيد و پس از پايان عمليات به علت التهام مأموریت به سپاه دهدشت بازگشت نمود و افسوس می‌خورد كه چرا شهيد نشده شايد تقدير الهي اين بود كه بماند و براي اسلام بيشتر خدمت كند .

شهيد غيب پرور با اخلاص و صداقتي كه داشت و با محبوبيتي كه نزد برادران پاسدار داشت تصميم گرفته شد كه او را به سمت مسئول امور مالي پايگاه برگزيند و با جديت و پشتكاري كه داشت شبانه‌روز كار می‌کرد و هیچ‌گاه ابراز خستگي نمی‌کرد شهيد غيب پرور باوجود تنهايي در انجام‌وظیفه در اين قسمت یک‌لحظه اوقات براي خود نمی‌خواست و هميشه مشغول انجام‌وظیفه بود ولي از آنجائي كه در تمام زمینه‌ها الگو و مربي بود باوجود نداشتن وقت و احساس مسئولیت در انجام وظايف محوله تصميم گرفت تا به سفارشات پيامبر اكرم (ص) درزمینهٔ ازدواج عمل كند و به قول آن بزرگوار نصف ديگر ايمانش را حفظ كند لذا در سال ۱۳۶۲ با خواهران يكي از برادران پاسدار كه نسبت فاميلي با وي داشت ازدواج كرد كه پس از ازدواج مدتي در كنار پدر و مادرش در ده و سپس براثر موقعيت كاري خويش وي را به دهدشت انتقال داد .

بعد از يك سال بار ديگر در صداقتي كه در وجود او نهفته است فرماندهي سپاه دهدشت تصميم گرفتند او را به‌عنوان قائم‌مقام سپاه پاسداران انقلاب اسلامي دهدشت برگزينند ولي می‌گفت كه من لياقت چنين مسئولیتی را ندارم و کوچک‌تر از آنم كه چنين مسئولیتی را بپذيرم ولي چون تكليف بود و حكم ولايت بر او ايجاب می‌کرد كه بپذيرد و در اين مدتي كه قائم‌مقام سپاه بود با اخلاص و صداقت بيشتري خدمت می‌کرد ولي چون روح شهادت‌طلبی و عشق به لقا ء الله در او زياد بود بار ها می‌خواست كه به جبهه برود ولي بنا به دلايلي ازجمله احساس نياز و همچنين ضرورت وجود وي در پايگاه موافقت نمی‌شود تا بالاخره خداوند ميدان را در مورخه ۱۳۶۲/۱۱/۱۵ براي او باز می‌کند و او از زندان دنيا رها می‌شود و به‌سوی جبهه می‌رود وي از دنيا و ميدان وسوسه شياطين فاصله گرفت و به خدا نزديك شد ناظر اين صحنه حكومت به‌سوی جبهه خوب می‌داند كه وي در چه حالي بود او بايد چنين بود زيرا چنين سالهايي را كه طلب مي كرد نزديك شده بود و در پي بدست آوردن آن بود شهيد غيب پرور پس از پيو ستن به صف مجاهدان راسخ خدا در عمليات بزرگ خيبر شركت می‌کند و از سردمداران و پرچم‌داران آن عمليات بود همچنين عمليات خداوند لطف خود را شامل حالش می‌کند و مجروح می‌گردد و مدتي در بيمارستان بستري بود و سپس به خانه بازمی‌گردد و بعد دوباره عازم جبهه می‌شود و در تاريخ ۶۳/۲/۱۶در پاسگاه زيد عراق دعوت حق را لبيك می‌گوید و با ۴ عمليات عظيم مصادف با ولادت ابوالفضل عباس خالصانه به‌سوی معبودي كه سال‌ها به دنبالش بود می‌رود آري شهيد غيب پرور بانام حسين به دنيا آمد و در جستجوي فرزندش مهدي صاحب‌الزمان (ع) و سرانجام مهدي گويان به اجداد مهدي پيوست. 

انتهای خبر/

اخبار مرتبط
نظرات

آخرین اخبار