
آزاده گچسارانی گفت: در حال عزاداری و سینهزنی بودیم که نگهبانان بعثی درب آسایشگاه را باز کردند و آمدند داخل با چوب و کابل و شیلنگ میزدند توی سروصورتمان، ما سینه میزدیم و نوحه میخواندیم که همه را زدند و از اتاق بیرون کردند.
فرامرز صالحی در گفتگو با پایگاه خبری تحلیلی «صبح زاگرس» در روایتی کوتاه از دوران اسارتش در ایام محرمالحرام گفت: همه این اقدامات جنایتکارانه حاکی از کینه و خوی وحشیگری بعثیها بود و قصد داشتند روحیه پایداری، استقامت و عشق به امام و ایران عزیز را از ما بگیرند. حزب بعث با تبلیغات مسمومکننده خود علیه ایرانیها موجب شده بود که از همان ابتدای اسارت، سربازان عراقی ما را مجوس، آتشپرست و کافر خطاب کنند؛ بعثیها در این خیال باطل بودند که ما اسرا را همانند مردم عراق بهزانو درآورده و خواستههای خود را تحمیل کنند.
آزاده گچسارانی گفت: به لطف الهی هرچند که ظلم و ستمهای فراوان بر اسرای ایرانی میکردند لیکن پس از چند سال بعضی از درجهداران عراقی اعتراف کردند که ما اسیر شما ایرانیها هستیم نه شما اسیر ما. بعثیها درهمان ابتدا اسرا را به رعایت قوانین موردنظر خود تهدید و توجیه میکردند و در صورت مخالفت و سرپیچی با هرکدام از مواردی که انجام آنها ممنوع اعلام میشد اسرا را سخت مجازات میکردند.
صالحی ادامه داد: همچنین سالها با بهانههای واهی با انواع و روشهای وحشیانه و قرونوسطایی مورد شکنجه و آزار قرار میدادند که این شکنجههای آنها درنهایت شقاوت و وحشیگری؛ گاهی در حال مستی، عربدهکشی، (پایکوبی)، شادی، خنده و با تمسخر همراه بود.
آزاده گچسارانی تصریح کرد: یکی از موارد ممنوعه که بعثیها ما را از انجام آنها در اردوگاه سخت بر حذر میداشتند مراسم روضهخوانی و سینهزنی بود چه در ماه محرم و یا در دیگر ایام سال، باتوجهبه ممنوعیت عزاداری و سینهزنی در کشور عراق، بعثیها ما اسرا را در ایام مذکور نیز شدیداً تحتنظر داشتند و برگزاری هرگونه مراسم عزاداری ممنوع بود و با متخلفین شدیداً برخورد میکردند.
صالحی اظهار کرد: بنابراین بعثیها در این ایام هر کاری که به فکرشان میرسید برای جلوگیری از برگزاری مراسم مذکور توسط اسرا، انجام میدادند، به یاد دارم اولین ماه محرم در اسارت را در اردوگاه بودم که با فرارسیدن ماه محرم جدا از برنامههای جمعی، اکثر بچهها بهصورت انفرادی در ایام ماه محرم خصوصاً روز عاشورا، در حد توان و امکان، اعمال روز عاشورا را انجام میدادند.
آزاده گچسارانی تصریح کرد: بااینحال نیز کمتر شوخی میکردند و حالت حزن و اندوه ماه محرم و عزادار بودن سید و سالار شهیدان را داشتند و روز عاشورا تا حتیالامکان که عراقیها بهانه نگیرند پابرهنه در اردوگاه قدم میزدند، در روزهای اول محرم اولین چیزی که به فکرمان میرسید این بود که سه چهارنفری دور هم مینشستیم طوری که عراقیها شک نکنند و بهصورت آرام عزاداری و روضهخوانی میکردیم.
وی گفت: اردوگاه ۱۳ رمادیه و اردوگاه ۱۷ تکریت استان صلاحالدین بودم، در دوران اسارت همه اسرای ایرانی در اردوگاه با واژه ممنوع آشنا بودند، واژهای که بعثیها در عراق جا انداخته بودند و مردم عراق هم از ترس مجازات و مخالفت با حزب بعث سالها بود که در زیر ظلم و ستم حزب بعث و صدام جنایتکار زندگی میکردند.
صالحی افزود: بعثیهای جنایتکار زمانی که اسرای ایرانی را به اردوگاه منتقل میکردند، گذر از شکنجههای وحشیانه آنها از بدو اسارت در منطقه جنگی تا اردوگاه اسرای ایرانی که بعضی از اسرای مجروح براثر مجروحیت شدید و عدم رسیدگی به آنها، تشنگی و... به شهادت میرسیدند، در بدو ورود به اردوگاه اسرا هم پس از کتککاری وحشیانه و عبوردادن آنها از میان انبوهی از سربازانی (به آن تونل وحشت میگفتیم) که با کابل، میلگرد، چوب، دسته کلنگ، فانوسقه، سیمهای برق بافته شده و شیلنگ به جان اسرای مظلوم و بعضاً مجروح میافتادند که به هیچکس رحم نمیکردند و چنان بچهها را وحشیانه میزدند تا اینکه خودشان خیس عرق و خسته شوند و یا فرمانده بعثی دستور توقف کتککاری بدهد.
آزاده گچسارانی تصریح کرد: بنابراین یکسری لباس که پیراهن و شلوار آنیک تکیه بود داده بودند که به رنگ سرمهای بود و به آن «بیلرسوت» میگفتیم، بیشتر بچهها قسمت بالاتنه آن را بهعنوان پیراهن جدا کرده و با بقیه آنهم یک شلوار ساده درست میکردند. در ماه محرم خیلی از بچهها به عشق آقا امام حسین علیهالسلام و به یاد سالهایی که همیشه در اول ماه محرم لباس مشکی به تن میکردند حالا دوست داشتند لباس تیره بپوشند.
وی ادامه داد: لذا دنبال لباس تیره بودند و هرکس از این نوع لباسها داشت در ایام محرم یک حس دیگری داشت، عراقیها در سال دوم اسارت یک سری لباس فرم سبز لجنی هم به ما داده بودند که آنها هم بااینکه ضخیم بودند و لباس زمستانی محسوب میشدند؛ ولی بهخاطر تیره بودنشان در ایام محرم میپوشیدیم.
صالحی اظهار کرد: بااینکه تراشیدن ریش در روزهای یکشنبه و چهارشنبه قانون بعثیها در اردوگاه بود و اگر اسیری در این دو روز ریش خود را نمیتراشید بدجوری مجازات میشد، لیکن بعضی از بچهها بهخاطر روز عاشورا و احترام به سیدالشهدا علیهالسلام به بهانههایی ریش خود را نمیزدند و از این اقدام طفره میرفتند.
آزاده گچسارانی تصریح کرد: بعثیها بیشتر در روز عاشورا از اول صبح آب اردوگاه را قطع میکردند که وقت بچهها را بگیرند تا فرصت عزاداری نداشته باشیم و به دنبال آب برای امورات روزانه باشیم، هرچند که بیشتر در روز عاشورا بهجز دستشویی و یا حمام واجب دست بکار دیگری نمیزدیم.
وی افزود: مراسم عزاداری در روز تاسوعا و عاشورا بعد از نظافت و صرف صبحانه (آش) در یکی دو تا آسایشگاه که معمولاً برای اجرای مراسم بهتر بودند و در صورتوضعیت قرمز، بچهها سریعتر فرصت متفرق شدن و عادیسازی وضعیت آسایشگاه را داشتند، برگزار میگردید که بچههای دیگر هم به این آسایشگاهها میرفتند.
آزاده گچسارانی تصریح کرد: البته مراسمات مذکور با پیشبینیهای حفاظتی بود که گاهی بچههای نگهبان، انتظامات و آشپزخانه در این امر سهیم بودند و به روشهایی سعی میکردند در هنگام مراسم نگهبانان عراقی را مشغول کنند تا کمتر برای سرکشی به آسایشگاهها بروند تا مراسم نوبتم، بااینحال مزاحمت عراقیها و اخلال در برنامههای عزاداری عراقیها برایمان دیگر امری عادی شده بود.
صالحی گفت: در حال عزاداری و سینهزنی بودیم که نگهبانها درب آسایشگاه را باز کردند. آمدند داخل با چوب و کابل و شیلنگ میزدند توی سروصورتمان، ما سینه میزدیم و نوحه میخواندیم. همه را زدند و از اتاق بیرون کردند، آمدند و درب اتاقها را بستند. مانده بودیم توی حیاط، ظهر بود و یکی اذان گفت صدایش دلنشین بود نماز ظهر عاشورا را همه باهم در حیاط خواندیم عراقیها ترسیده بودند خواسته بودند که عزاداری ما را تعطیل کنند؛ اما با دست خودشان ما را جمع کرده بودند سر نماز جماعت.
وی گفت: بنابراین در همان یکی دو ماه اول اسارت که اردوگاه رومادیه ۱۳ بودم با خیلی از ممنوعیتها که در اردوگاه از طرف بعثیها وضعشده بود و مخالفت و سرپیچی از آن مجازات سختی برای اسیر به دنبال داشت آشنا شدم ازجمله (مراسم دعا ممنوع، نماز جماعت ممنوع) مثلاً یادم دارم در آسایشگاه ۶ که بودم نماز جماعت را در دو گروه نوبتی میخواندیم البته در اواخر سال ۱۳۶۷ در اردوگاه بعثیها نماز جماعت را هم ممنوع اعلام کردند، هرچند بر اساس خاطرات بعضی از آزادهها در آن اوایل در تعدادی اردوگاه بعثیها در آن ابتدا نمازخواندن را هم ممنوع اعلام کرده بودند. گریهکردن ممنوع، عزاداری و سینهزنی ممنوع، اذان گفتن بلند ممنوع، قران بلند خواندن ممنوع و... ما هم مصمم و مقید به برگزاری همه برنامههای مذکور بودیم.
آزاده گچسارانی تصریح کرد: اما بهصورت مخفیانه و دور از چشم بعثیها انجام میدادیم. در هر اردوگاه یک افسر بعثی استخبارات بود که مرتب در حال توطئه و برنامهریزی برای تضعیف روحیه و شکنجههای روحی و جسمی اسرا بودند، آنها میدانستند که اسرا در ماه محرم برنامه عزاداری دارند خیلی هم تلاش میکردند جلوگیری کنند و یا در برنامههای ما اخلال ایجاد کنند.
وی افزود: هرسال در این ایام، خصوصاً روزهای تاسوعا و عاشورا اولین کاری که میکردند، از اول صبح آب اردوگاه را بر روی اسرا قطع میکردند، به این خیال که اسرا از اول صبح که از آسایشگاه بیرون میآیند جهت انجام امور نظافت و روزانه خود به دنبال پیداکردن آب خواهند رفت و دیگر رغبتی و فرصتی برای برپایی مراسم عزای سیدالشهدا علیهالسلام نخواهند داشت؛ ولی غافل بودند که اسرا از اول زندگیشان با مراسمات ماه محرم بزرگشده بودند، خلاصه دور از چشم عراقیها تمام مراسمات را در اسارت داشتیم.
صالحی اظهار کرد: بنابراین در روز عاشورا بهمحض زدن سوت آزادباش کسانی که نیاز به دستشویی رفتن داشتند بهناچار ساعتی در ابتدا دنبال آب میگشتند و درنهایت یک مقدار آبی از مخزن سیمانی اردوگاه و یا با مکیدن شیرهای داخل دستشوییها و یا حمامها تهیه میکردند.
آزاده گچسارانی تصریح کرد: عراقیها در آن روز تعداد گشتهای خود را در اردوگاه نیز افزایش داده و به آسایشگاهها بیشتر سرک میکشیدند، تعدادی در گوشهای از اردوگاه به خواندن زیارت عاشورا که اکثر بچهها آن را از حفظ بودند میپرداختند و بعضی هم در آسایشگاه میماندند و اعمال روز عاشورا را انجام میدادند و تعدادی از بچهها هم تسبیحهایی که از هسته خرما و یا خاک باغچه درست کرده بودند در دست گرفته و صد لعن و نفرین به قاتلین امام حسین علیهالسلام و صد سلام به امام حسین (ع) میفرستادند و زیارت عاشورا را در حال قدمزدن در محوطه اردوگاه قرائت میکردند.
صالحی ادامه داد: گاهی اوقات تعدادی از بچهها در گروههای دو سهنفره در حال قدمزدن، یکی آهسته نوحهخوانی میکرد و بقیه آرام به سینه میزدند. یاد دارم در اردوگاه ۱۷ تکریت یک سال در روز عاشورا نوبت آسایشگاه ما برای بیگاری در آشپزخانه بود که جهت نظافت و شستن ظروف و دیگهای و کارهای آشپزخانه اردوگاه به بچههای آشپز کمک میکردیم.
وی اظهار کرد: باتوجهبه اینکه در بعضی از آسایشگاهها مراسم بود و ما خود را محروم میدیدیم به پیشنهاد یکی از بچهها یک نفر داوطلب شد در بیرون آشپزخانه نگهبانی بدهد و یکی از بچهها که نوحهسرایی بلد بود، در انتهای آشپزخانه شروع کرد به نوحه خواندن و حدود نیم ساعتی ما و آشپزها در هیاهوی صدای بلند چراغهای نفتی (فریمز) آشپزخانه بهدوراز چشم عراقیها به سینهزنی پرداختیم و هر زمان که سرباز عراقی وارد آشپزخانه میشد و وضعیت قرمز اعلام میگردید، همگی مشغول شستن دیگهای خالی غذا، پاککردن برنج و تیکشیدن کف آشپزخانه و نظافت وسایل آشپزخانه میکردیم تا سرباز عراقی از آشپزخانه بیرون برود و مجدداً به سینهزنی میپرداختیم.
آزاده گچسارانی در پایان تصریح کرد: در طول اسارت به یاد ندارم به این راحتی سینهزنی کرده باشیم؛ چراکه صدای چراغهای آشپزخانه آنقدر بلند بود که صدای ما و سینهزنی ما در آنها گم میشد.
انتهای خبر/
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!
- آمریکا در برابر ایران اشتباه محاسباتی کرد
- رئیس جدید دانشگاه یاسوج معارفه شد
- شهری بدون داروخانه در کهگیلویهوبویراحمد
- توضیحات دادستان یاسوج در رابطه با یک قتل
- پخت نان بیکیفیت در تنور نظارت مسئولان
- گره کور بلوار معروف یاسوج باز شد
- فرمانده جدید سپاه فتح معارفه شد+ تصاویر
- خصوصی بودن پتروشیمی ستاره گچساران
- پل مکانیزه یاسوج؛ رویایی ناتمام برای شهروندان
- کافههای پارک آبشار تعطیل شدند
- ستارههای درخشان بهمئی؛ از تلاش تا تقدیر
- ادارهای بدون مدیر و سرپرست در بهمئی
- تغییرات مدیریتی در ایستگاه جهاد کشاورزی کهگیلویه
- توهین وقیحانه فرماندار شیراز به پرفسور ملک حسینی
- همایش تجلیل از مقام معلم در بهمئی
- بهرامی به استقبال تاجگردون در ورودی سیسخت میرود!
- آغاز عملیات اجرایی پتروشیمی ستاره گچساران
- افتتاح قرارگاه محرومیتزدایی شهید رئیسی در بهمئی
- تجلیل از پرچمداران جبهه علم در بهمئی
- مراسم معارفه فرمانده سابق سپاه فتح در بوشهر
- تجلیل از فاتحان عملیات آزادسازی خرمشهر در باشت
- فتح خرمشهر محصول همدلی و کار جمعی بود
- کامیونداران، شیرمردان جادههای استان
- ساخت نخستین رادار فرودگاهی تمام ایرانی
- خواسته اصلی مردم در همایش کوهگل چه بود؟
- سیاستزدگی؛ بلای جان توسعه پایدار کوهستانهای زاگرس
- آیین غبارروبی گلزار مطهر شهدای گمنام
- گرامیداشت حماسه سوم خرداد در لنده
- همایش گرامیداشت «فتح خرمشهر» در گچساران+ تصاویر
- فتح خرمشهر، تثبیتکننده انقلاب اسلامی بود
- همایشی با رنگ و بوی شهدایخدمت در کهگیلویهوبویراحمد
- شهر دلاوران، میزان عاشقان شهید جمهور
- بخشی از دستاوردهای شهید رئیسی در کهگیلویهوبویراحمد
- ستاد مدیریت بحران روابط عمومی نیست
- فتح خرمشهر پایان نبرد نبود، آغاز راه بود
- روایتی تکان دهنده از پشت پرده دخانیات دختران
- ثبتنام کلاسهای تابستانه موسسه رزمندگان آغاز شد
- جانشین معاون هماهنگکننده سپاه پاسداران وارد گچساران شد
- پاسخ ما به دشمنان دندانشکن خواهد بود
- پروژه زیرگذر روگذر دهدشت در بلاتکلیفی کامل!
- رزمایش بزرگ «الی بیتالمقدس» در یاسوج+ تصاویر
- مجموعههای جدید و بازطراحیها
- کهگیلویه و بویراحمد میزبان ۴۱ طرح گردشگری
- طارمی در بدترین فصل هم رکوردزنی کرد
- پروازها به تلآویو را معلق کردند
- خدمات سریع ثبت احوال در قلب باشت
- بازی با روان مردم با تیراندازیهای ممتد شبانه
- گرامیداشت سوم خرداد در لیکک
- سیاستبازی روی کوه؛ بازی که دیگر خریدار ندارد
- جوانان از سیاسیکاری و فامیلگرایی به ستوه آمدهاند
- مشاهده بیشتر