رسول اکرم (ص‌): کمال عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است
پنج‌شنبه 1403/10/06 Thursday - 2024 26 December الخميس ، 24 جمادى الآخر ، 1446
ساعت
1402-09-04 15:13 شماره خبر : 1424 https://sobhezagros.ir/short/VJJqV 0

بسیجی شهید ابوالقاسم علی پور کشکولی در سال ۱۳۵۴ در روستای قلات از توابع شهرستان بویراحمد استان کهگیلویه وبویراحمد در خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «صبح زاگرس»، بسیجی شهید ابوالقاسم علی پور کشکولی در سال ۱۳۵۴ در روستای قلات از توابع شهرستان بویراحمد استان کهگیلویه وبویراحمد در خانواده‌ای مذهبی دیده به جهان گشود.

وی دوران کودکی را در آغوش مادری مهربان و در سایه پرمهر پدری پرتلاش در ایلات عشایری، با بازی و شیطنت‌های کودکانه اما بسیار شیرین در کوه‌ها و دشت‌های سردسیری قلات و گرمسیری کوپن سپری کرد.

شهید علی پورتا کلاس اول راهنمایی به تحصیل علم پرداخت و سپس در ۲۳ خرداد ۱۳۶۷ درحالی‌که ۱۲ سال و ۸ ماه بیشتر نداشت وارد عرصه نبرد حق علیه باطل شد.

شهید برخلاف سن کمش جُسه  بزرگ داشت و کسی نمی‌توانست سن کمش را تشخیص دهد.

 

 

شهید ابوالقاسم علی پور با دست‌کاری شناسنامه‌اش به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام و در همان اعزام اول در عملیات بیت‌المقدس ۷ در منطقه شلمچه شرکت و مفقودالاثر شد.

پیکر پاک این شهید والامقام  در تاریخ۲۸ بهمن ۱۳۷۹با تلاش کمیته جست‌وجو ستاد کل نیروهای مسلح پیدا شد.

پیکرپاک این شهید در۲۴مین روز از دومین فصل بهار سال  ۱۳۸۱به استان منتقل و در گلزار شهدای شهر یاسوج به خاک سپرده شد.

مادر دلسوز، مهربان و گرانقدر شهید علیپور این‌چنین از فرزندش می‌گوید: ابوالقاسم فرزند چهارم خانواده بود که نه وقت تولد و نه وقت شهادت پدر بالای سرش نبود.

این مادر شهید والامقام بیان دارد: بعد از ابوالقاسم ۵ دختر و یک پسر به دنیا آوردم که ۲ دخترم بعد از چند ماه از دنیا رفتند.

 

مادر شهید علی پور اذعان کرد: شهید از همان بچگی مهربان، دلسوز، آرام و زرنگ بود و هیچ‌وقت روی حرف ما حرفی نمی‌زد و در کارهای کشاورزی و دامداری به ما کمک می‌کرد، او شیرین‌زبان بود.

وی ادامه داد: او بدون اطلاع ما شناسنامه‌اش را از چمدان برداشته بود و آن را دست‌کاری کرده بود، که بعد از اعزام به جبهه ما این موضوع را مطلع شدیم.

 

مادر شهید علی پور خاطرنشان میکند: شهید برای ما از جبهه نامه فرستاد، در متن یکی از نامه‌ها نوشته بود من عازم جبهه شده‌ام، تا ۱۱ سال هیچ اطلاعی از او نداشتیم و شب و روزم گریه و زاری میکردم، همچنین از تمام نهادهایی که به جبهه ختم می‌شدند و هرجایی که به ذهنمان می‌رسید سراغ او را می‌گرفتم ولی خبری نبود ،که بعدها در بهار سال  ۱۳۸۱ پیکر پاکش پیدا و به شهر یاسوج انتقال داده شد.

انتهای خبر/

اخبار مرتبط

آخرین اخبار