رسول اکرم (ص‌): کمال عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است
یکشنبه 1403/02/30 Sunday - 2024 19 May الأحد ، 11 ذو القعدة ، 1445
ساعت
1403-02-16 10:06 شماره خبر : 3964 https://sobhezagros.ir/short/e8kay 0
پس از سال‌ها فراق؛

پدر شهید والامقام «حسین خندانی» از شهدای دوران دفاع مقدس دارفانی را وداع گفت و به‌سوی حق شتافت.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «صبح زاگرس»، مرحوم «حاج محمود خندانی» پدر گران‌قدر شهید والامقام «حسین خندانی» از شهدای دفاع مقدس دارفانی را وداع گفته و پس از سال‌ها دوری و غم فراق، به فرزند شهیدش پیوست.

مراسم تشییع و خاک‌سپاری این پدر شهید امروز عصر در بهشت‌زهرای گچساران برگزار خواهد شد.

شهید حسین خندانی در سال 1342 در گچساران متولد شد و در سال 1361 در عملیات بیت‌المقدس (خرمشهر) به شهادت رسید.

پدر شهید «حسین خندانی» به فرزند شهیدش پیوست

مرحوم خندانی پیش‌تر در خاطراتی از فرزند شهیدش اینچنین نقل کرده بود: یک روز غروب مادرش او را برای خرید نان فرستاد دیر شد و شهید نیامد با اسرار مادرش من دنبال او رفتم وقتی به بازار رسیدم انبوه جمعیت را دیدم که شادمانی می‌کردند پسرم را نیز سوار بر کفی تریلی دیدم که مرا صدا می‌زد و می‌گفت پدر تبریک شاپور بختیار هم رفت ساعتی بعد همراه او به خانه آمدیم و شهید همان مژده را نیز به مادرش داد.

نیروهای سپاهی و بسیجی در حومه شهر مشغول آموزش و تمرین نظامی بودن مدتی بود که حسین به آن‌ها پیوسته بود و کمتر به خانه می‌آمد به پیشنهاد مادرش رفتیم تا به او سر بزنیم مقداری میوه و شیرینی تهیه کردیم و رفتیم به اردوگاه که رسیدیم از هر طرف به ما فرمان ایست دادند و ما هر چه اظهار داشتیم آشنا هستیم توجه نکردند تا جایی که کار به تیر هوایی رسید به‌زحمت خود را به دژبانی رساندیم آن‌ها ما را شناختند و حسین را خبر کردند.

 آن روز گذشت و چند روز بعد حسین به دیدار ما آمد و بر سر سفره کنار من نشست و گفت پدر می‌شود چنددقیقه‌ای وقت شمارا بگیرم گفتم چراکه نه گفت به من اجازه بده به جبهه بروم می‌خواهیم دینم را به اسلام و قرآن ادا کنم من که تحت تأثیر حرف‌های او قرارگرفته بودم به او اجازه دادم گفت: همین‌طور که نمی‌شود بعد هم کاغذی آورد تا من آن را امضاء کنم.

 بعد از رفتن حسین مدتی از او بی‌خبر بودیم تا اینکه یک‌شب امام‌جمعه شهرستان (مرحوم متقی کاشانی) خبر سلامتی او را به ما داد بار دوم که اعزام شد برایمان نامه‌ای فرستاد که ما در خونین‌شهر هستیم؛ اما این بار که به جبهه می‌رفت مادرش گریه می‌کرد انگار می‌دانست که این آخرین خداحافظی اوست.

پدر شهید «حسین خندانی» به فرزند شهیدش پیوست

 بعد از مدتی به بسیج رفتم تا از سلامتی نیروهای گچساران باخبر شوم اما نمی‌دانستم که پسرم شهید شده و در سردخانه است تا اینکه به خانه‌ برگشتم و به من گفتند سر کوچه با شما کاردارند و وقتی سر کوچه رسیدم فردی را دیدم که اشک در چشمانش است و وقتی خبر شهادت پسرم را به من داد و در آن حال در دل خدا را به خاطر لطفش سپاسگزاری نمودم و گفتم خدایا امانتی خود را پس گرفتی.

انتهای خبر/

اخبار مرتبط
نظرات

آخرین اخبار