رسول اکرم (ص‌): کمال عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است
دوشنبه 1403/10/03 Monday - 2024 23 December الاثنين ، 21 جمادى الآخر ، 1446
ساعت
1403-02-26 15:52 شماره خبر : 4177 https://sobhezagros.ir/short/NBdY9 0

آنچه بهروز رهبری فر دیروز در مورد مهدی هاشمی نسب گفت، چندان هم دور از واقعیت نیست.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «صبح زاگرس» در فصل اخیر و با حضور مهدی هاشمی نسب روی نیمکت استقلال، دور از تصور نبود که دشمنی دیرینه ستاره سابق فوتبال ایران در دهه ۷۰ با هواداران پرسپولیس رنگ و بوی تازه‌ای بگیرد. هاشمی نسب در دوران حضور در فولاد نیز رابطه تند و توام با خشمی با هواداران پرسپولیس داشته و در هر تقابل این دو تیم، بخشی از توجه رسانه‌ها معطوف به عکس العمل‌های بین هواداران طرفداران پرسپولیس و مهدی هاشمی نسب بود. پس قابل انتظار بود که با حضور در رختکن استقلال، دشمنی بین این بازیکن و هواداران قرمز ادامه پیدا کند و به همین علت از همان هفته‌های ابتدایی، طرفداران پرسپولیس حملات تندی را علیه کمک مربی جواد نکونام روی نیمکت استقلال آغاز کردند. بعد از سه دهه و البته با توجه به شناختی که از هاشمی نسب داریم، عجیب نیست که او نیز هر هفته و با ادبیات و رفتار خاص خودش پاسخ هواداران پرسپولیس را داده و در واقع طرفین از خجالت یکدیگر در بیایند.

۲۴ سال است که از انتقال جنجالی مهدی هاشمی نسب به استقلال و شاید عجیب‌ترین اتفاق تاریخ فوتبال ایران سپری شده و هنوز آتش دشمنی بین طرفین پابرجا و شعله ور است. اما دیروز بهروز رهبری فر، رفیق دیرینه هاشمی نسب در دهه ۷۰ مصاحبه متفاوتی کرده و مدعی شد دلیل نفرت سرطلایی از هواداران پرسپولیس، در حقیقت جدا شدن از عشق گذشته و طرد شدن از سوی طرفداران پرسپولیس است. اصل ماجرا این بود که هاشمی نسب بعد از چهار بار گل زنی مقابل استقلال و به علت سبک بازی پرهیجان و پرحرارت خود حتی شاید بالاتر از احمدرضا عابدزاده تبدیل به محبوب‌ترین ستاره پرسپولیس در سال ۷۸ و ۷۹ شده بود و البته آنهایی که حافظه خوبی دارند، می‌دانند که علی پروین محبوبیت کسی بالاتر از خود را برنمی‌تابید.

 
عدم توافق مالی و البته حواشی یک سفر بهمن ماه به عربستان در نهایت پایان دوران هاشمی نسب در پرسپولیس را رقم زد. البته بر کسی پوشیده نیست که اگر حتی آن حواشی پیش از دیدار با ایرتیش نیز رخ نمی‌داد، بعید بود این بازیکن با این حجم از محبوبیت، عمر بالایی در پرسپولیس داشته باشد. ولو اینکه قبل و بعد از او نیز ستاره‌های محبوب دیگری در این باشگاه قربانی روش خاص علی پروین شده و در نهایت به سمت درب خروجی هدایت شدند.

 
اما از همان هفته‌های ابتدایی انتقال هاشمی نسبت به استقلال هواداران پرسپولیس به بدترین شکل ممکن  وبا تندترین الفاظ این بازیکن را خطاب کرده و در واقع با نهایت عصبانیت در انتظار اولین تقابل بودند. البته عجیب نیست که در بین جوامع هواداری چنین انتقال عجیب و پر سرصدایی پذیرفته نشده و به شدت با حملات تند و احساسی مواجه شود. اما در سوی مقابل و در طول این دو دهه شاید کمتر کسی از زاویه دید مهدی هاشمی نسب به داستان انتقال او به استقلال پرداخته و پس ما یک بار به جای این بازیکن با مخاطبان در رابطه با شاید جنجالی‌ترین اتفاق تاریخ فوتبال ایران صحبت می‌کنیم.

مهدی هاشمی نسب در سال ۷۸ و ۷۹ بدون تردید بهترین بازیکن لیگ ایران بوده و حتی به عنوان یک مدافع فاصله چندانی تا تبدیل شدن به آقای گل لیگ نداشت. اما مهند المهدی عراقی در سال ۷۹ این عنوان عجیب و غیر قابل باور را از مهدی هاشمی نسب ربود و طبیعتاً این بازیکن انتظار داشت در صف بالاترین ارقام قرارداد در پرسپولیس قرار بگیرد. در آن مقطع عابدینی که به نوعی نقش کاتالیزور بین علی پروین و رختکن پرسپولیس را بر عهده داشت، تلاش می‌کرد تا با راضی کردن هاشمی نسب از نظر مالی زمینه ادامه حضور در پرسپولیس را فراهم کند. به عنوان مثال در اسفند ۷۹ و بعد از درگیری علی پروین و مهدی هاشمی نسب در ریاض، عابدینی پس از گلزنی این بازیکن در دربی به او یک سیم کارت که در آن مقطع ارزش مالی قابل توجهی داشت، هدیه کرد که این رفتار باعث افزایش خشم علی پروین نیز شد. او که در آن سال‌ها به معنی واقعی کلمه سلطان فوتبال ایران بود، رفتارهای عابدینی را برنتابید و به همین علت در مسابقات اسفند ۷۸ و در هفته‌های ماه‌های ابتدایی سال ۷۹، هاشمی نسب را تبدیل به یک نیمکت نشین صرف کرد تا به نوعی زهر چشم از او گرفته و یک بار دیگر قدرت و هیمنه خود را در رختکن پرسپولیس و در مجموع در بین هواداران فوتبال ایران به رخ بکشد (رفتاری مرسوم از علی پروین).

 
تصور کنید مهدی هاشمی نسب به عنوان بهترین بازیکن ایران، در آن مقطع درگیر لجبازی با علی پروین شده و شاید یک سوم پایانی فصل را از روی نیمکت تماشا کرد. اما حداقل نشریات در آن مقطع از شروع دوباره مذاکرات هاشمی نسب برای ماندن در پرسپولیس در اردیبهشت خبر دادند، اما باز هم باشگاه این باشگاه نتوانست بازیکن محبوب خود را از نظر مالی راضی کند. شایعاتی در آن مقطع در مورد انتقال او به باشگاه بوخوم شنیده شد، اما در نهایت به نظر می‌رسد پیشنهاد تیم آلمانی نیز چندان جدی نبود و هاشمی نسب باید برای انتقال به این باشگاه، به صورت تستی در تمرینات این تیم شرکت می‌کرد که حداقل در آن مقطع بسیاری از بازیکنان چنین پیشنهادی را قبول نمی‌کردند. ولو اینکه کریم باقری نیز شانس حضور در لیگ برتر انگلیس و استمرار بازی در این کشور را به همین علت رد کرد.

پس در واقع مهدی هاشمی نسب تنها یک پیشنهاد جدی و واقعی فقط از استقلال داشت در آن مقطع تیم‌هایی مانند سپاهان یا تراکتور از قدرت و توجه رسانه‌ای و هواداری امروز برخوردار نبودند و غیر قابل باور بود که یک بازیکن در سطح هاشمی نسب به عنوان موثرترین بازیکن لیگ ایران، در تیمی مانند سپاهان تراکتور یا تیم‌های مشابه بازی کند. در حقیقت در آن برهه زمانی چاره‌ای برای بازیکنان جز بازی در استقلال یا پرسپولیس یا انتقال به خارج از کشور وجود نداشت که کمتر تیم خارجی حاضر به خرید یک مدافع می‌شد و به همین علت بازیکنان پست‌هایی مانند دروازه‌بان و مدافع فقط چاره قابلیت بازی کردن در لیگ ایران را داشتند.

 
در ماه‌های ابتدایی مهدی هاشمی نسب حتی یک جمله نیز علیه پرسپولیس و علی پروین به زبان نیاورد و البته تا روز دربی ۹ دی ۷۹ حداقل از سوی این بازیکن همه چیز عادی و نرمال طی شد. اما بدترین حملات ممکن شاید در تاریخ فوتبال ایران در آن جمعه زمستانی خطاب به این بازیکن روی سکوها شنیده شد و عجیب نبود که مهدی هاشمی نسب بعد از گلزنی چنین واکنش غیر قابل توضیح و تندی را خطاب به هواداران پرسپولیس و البته بیشتر کادر فنی این تیم نشان دهد و در واقع این برخورد خشن و پر از حملات تند هواداران پرسپولیس بود که هاشمی نسب را مجبور به انجام چنین واکنشی کرد. اما در نهایت بعد از جدایی هاشمی نسب بعد از سه سال از استقلال، ترکش‌های این انتقال پایان رسید و حتی وقتی این بازیکن در لباس پاس، سایپا یا ابومسلم مقابل پرسپولیس بازی می‌کرد، علیرغم فحاشی تند هواداران پرسپولیس، شاهد هیچ‌گونه واکنش خاص و عجیبی از سوی هاشمی نسب نسبت به طرفداران نبودیم.

 
در نهایت بعد از خداحافظی این بازیکن از فوتبال نیز مطابق انتظار حواشی مربوط به او تقریباً به پایان رسید و البته هاشمی نسب در سال‌های بعد حتی یک کلام نیز علیه پرسپولیس سخنی به زبان نیاورد. اما در آذر ماه سال ۹۴ و هنگامی که هاشمی نسب به عنوان پیشکسوت پرسپولیس قصد داشت در دیدار دوستانه مقابل میلان بازی کند، هواداران پرسپولیس عکس العمل تندی به این بازیکن نشان دادند و به تبع آن علی پروین نیز اجازه نداد او در این دیدار به میدان برود. این واکنش تند و توام با کینه بعد از تقریباً ۱۵ سال، هاشمی نسب را به جایی رساند که متوجه شد حتی بعد از این همه مدت نیز هیچ جایی در بین هواداران پرسپولیس ندارد. پس از همان مقطع بود که او تصمیم گرفت دوباره خاطرات شیرین خود با هواداران استقلال را زنده کرده و خود را در قالب یک استقلالی متعصب به جامعه فوتبال ایران پرزنت کند.

فقط یک بار تصور کنید در خانه‌ای که به همه افتخارات ممکن دست یافته و تبدیل به ستاره محبوبی شده‌اید، به یکباره طرد شده و از نگاه اهالی آن خانه یک دشمن همیشگی و ابدی به شمار بیایید، آیا چاره‌ای جز پناه بردن به اردوگاه رقیب وجود دارد؟ در تمامی فصول جنگ و درگیری بزرگ و پرحرارتی بین هاشمی نسب و هواداران پرسپولیس وجود داشته و به نظر می‌رسد هر دو طرف علاقمند به استمرار این رویه در سال‌های پیش رو هستند که البته در یک فضای فوتبالی شاید خیلی هم عجیب نباشد. در طول این سه دهه، همیشه هواداران فوتبال در ایران از نگاه خود ماجرا پرداخته و مهدی هاشمی نسب را یک خائن معرفی کردند، اما اگر از زاویه دید بازیکن به ماجرا نگاه کنیم، در حقیقت مسئله خیلی هم پیچیده نیست.

 
مهدی هاشمی نسب مانند برای دیده شدن راه حلی جز دشمنی با پرسپولیس ندارد؛  او در دهه 70 برای چند سال و بی رقیب، عنوان مهم‌ترین عضو فوتبال ایران را در اختیار داشت و فاصله گرفتن از آن هیاهو و محبوبیت کار آسانی نیست. پس هاشمی نسب راه حلی را انتخاب کرده که احتمالا مرسوم‌ترین چاره ممکن بود؛ دشمنی با پرسپولیس- یک واکنش انسانی و قابل درک، دور از مفاهیم کلیشه‌ای که اغلب ما نیز چندان به آن قائل و معتقد نیستیم.

جایی خواندم بعد از دوست داشتن، وجود چیزی که از آن متنفری، بزرگترین موهبتی است که هر انسانی می‌تواند در اختیار داشته باشد. پس این موج نفرت و دشمنی، خواسته مستقیم و مشترک ستاره سابق پرسپولیس و هواداران این تیم است. هر دو طرف تصمیم گرفتند که خاطرات شیرین گذشته را فراموش کرده و دوشادش یکدیگر، نفرت پراکنی کنند.

ورزش سه

انتهای خبر/

اخبار مرتبط

آخرین اخبار