مافیای‌آب نفس‌های زاگرس را به شماره انداخته است

شیرعلی خرامین در گفتگوی ویژه صبح زاگرس(قسمت اول)؛

مافیای‌آب نفس‌های زاگرس را به شماره انداخته است

شیرعلی خرامین فعال سیاسی و استاد دانشگاه‌های استان در گفت‌وگو با پایگاه خبری «صبح زاگرس»، به شدت از روند سدسازی‌های انجام‌شده در استان انتقاد کرد و آن را فاقد پشتوانه کارشناسی و مملو از بی‌قانونی سازمان‌یافته خواند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «صبح زاگرس» این پایگاه خبری در یک گفتگوی تفصیلی با «دکتر شیرعلی خرامین، استاد دانشگاه و فعال سیاسی»، به ریشه‌های تاریخی بحران سدسازی‌های غیرکارشناسی در استان کهگیلویه و بویراحمد پرداخته‌ است، که خروجی این گفتگو به شرح زیر است.

خرامین از اساتید دانشگاه و کاندید دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی است که یکی از منتقدان احداث سد در حوضچه آبریز زاگرس بوده که در تجمع های مطالباتی در زمینه این سد نیز بسیار کوشا بوده و یکی از این دلایل را نجات سرزمین زاگرس از دست مافیای آب دانسته است.وی در گفتگو با این پایگاه خبری به مهمترین دلایل این مسئله پرداخته است.

صبح زاگرس: آقای خرامین، مهم‌ترین مسئله‌ای که در ماه‌های اخیر و حتی طی یک ونیم سال گذشته مطرح بوده، بحث سدسازی‌های متعدد در استان است که موضوعات زیادی را به همراه داشته است؛ پیشینه این سدسازی‌ها از کجا آغاز شد؟ ما در استانی با ظرفیت عظیم آبی زندگی می‌کنیم، اما با مشکلات جدی کم‌آبی در حوزه‌های کشاورزی و صنعت مواجهیم. به نظر می‌رسد این آب‌ها آن‌چنان که باید، خدمتی به استان نمی‌کنند.

همسایگانِ تشنه؛چشم‌داشت حریصانه به آب‌های کهگیلویه و بویراحمد

خرامین: یکی از بحران‌های مهم استان ما، چشم طمع بسیار حریصانه همسایگان به منابع آبی ما از قدیم‌الایام بوده است. از سرزمین کهگیلویه گرفته تا سدهای متعدد دیگر، تقریباً می‌توان گفت همسایگان ما تبدیل به سد شده‌اند؛ سدهایی که ذره‌ای از منافع آن‌ها عاید مردم ما نشده است. به‌عنوان‌مثال، سد تنگ تکاب هیچ سودی برای مردم منطقه نداشته، سد کوثر کمی بهتر بوده و سد چمشیر هم از ابتدا با چالش روبه‌رو بود.

ما متأسفانه استان آبخیزی بودیم که حدود ۱۱ درصد آب کشور را تأمین می‌کرد، اما همین موضوع باعث طمع همسایگان شد. نه‌تنها زاگرس، بلکه از روز اول محل طمع مافیای آب استان‌های لرستان، چهارمحال‌وبختیاری بوده‌است. کوهرنگ که یکی از سرمایه‌های ارزشمند آب زاگرس بود، اکنون به بدترین وضعیت دچار شده و در نهایت، طمع‌ورزان به سمت ما آمده‌اند.

آب‌های زاگرس، طمع همسایه‌ها؛ کهگیلویه و بویراحمد در محاصره

امروز به‌ویژه در بویراحمد، سد تنگ سرخ با ۷۰۰ هکتار در یک طرف، سد ماندگان در طرف دیگر و سد خرسان در سمتی دیگر، صدها عارضه ایجاد کرده‌اند. امروز شهر یاسوج و شهرستان بویراحمد در محاصره کامل سدهایی قرار گرفته‌اند که کوچک‌ترین سودی برای استان ندارند. حتی سد تنگ سرخ که ظاهراً در جغرافیای استان ما قرار دارد، سهم ما از آن کمتر از 40 درصد است.

این سابقه‌ای طمع بر آب این استان طولانی است، اما خدا را شکر مردم بیدار شده‌اند و امروز شاهد فریادهای آنان برای دفاع از آب، حفاظت از محیط‌زیست و اکوسیستم بویراحمد هستیم. این روند پس از آغاز پروژه‌های خرسان ۳، تنگ سرخ و ماندگان تشدید شده و مردم دارند پی می‌برند چه بلایی بر سر استان و شهرستان می‌آید.

صبح زاگرس: در مورد ظرفیت‌های آبی و مقایسه با استان‌های دیگر هم توضیح می‌دهید؟

خرامین: ببینید، استان کویری مثل اصفهان، سطح کشت دیم آن نسبت به کشت آبی‌اش سنجیده می‌شود. اما در استان ما، کشت دیم نسبت به کشت آبی سه برابر بیشتر است. ما سرزمین‌های وسیع و خاک‌های نادر کلاسیک درجه یک داریم، درحالی‌که استان اصفهان حداکثر یک‌ونیم تا دوبرابر سطح دیم دارد.

زاگرسِ تشنه‌تر از همیشه

حتی سرانه فضای سبز استان‌های هم‌جوار ما را با این‌همه جنگل در استان بسنجید؛ چقدر تفاوت وجود دارد؛ بنابراین، این غارت و بی‌انصافی و چشم طمع به آب‌های جاری استان ما سابقه‌ای طولانی دارد؛ خوزستان بخش وسیعی را غارت کرد و امروز اصفهان، یزد و فارس برای ته‌مانده آبی که باقی‌مانده وارد میدان شده‌اند.

صبح زاگرس: بحث سد ماندگان که اخیراً بسیار داغ شده، و پیش از آن نیز سدهای خرسان 3 مطرح بودند. سؤال اینجاست که روند احداث این سدها، سازه‌های ایجادشده و تونل‌های زده‌شده، احتمالاً بیش از یک سال تا یک‌ونیم سال است که آغاز شده. چرا همان موقع کسانی بلند نشدند تا فریاد بزنند و بپرسند که آیا مجوزی برای این کار وجود دارد؟ چرا کسی جلوی این کار را نگرفت؟

خرامین: داستان هر سد متفاوت است. سد ماندگان اصلاً در استان ما نیست و ما روی مالکیت آنجا حرفی نداریم. تنها حدود ۳۰ کیلومتر از مسیر آن از استان ما عبور می‌کند که چندان به کشاورزی ما مرتبط نیست.

پیامدهای نگران‌کننده سدسازی‌های متوالی در کوهستان های زاگرس

در مورد سد ماندگان، اعتراض ما بر سر عوارض اکولوژیکی است که دنا را نابود می‌کند و بر سر کارهای غیرقانونی که انجام می‌شود. ما داریم فریاد می‌زنیم، چون آسیب‌های آن نصیب جغرافیای ما می‌شود و دنا را نابود می‌کند.

درد و حرف اصلی ما این است: چرا یک سد مثل آبریز، با همه مجوزهای قانونی، متوقف می‌شود، اما سدی مثل ماندگان که فاقد کوچک‌ترین مجوز زیست‌محیطی است، به‌راحتی کار می‌کند؟ جالب اینجاست که معاونت پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه صراحتاً دستور توقف آن را داده، اما کسی گوش نمی‌دهد. مگر بالاتر از قوه قضائیه کسی هست؟

چه کسی پاسخ آوره شدن چندهزار ساکن زاگرس را میدهد؟

در مورد خرسان3، نه‌تنها بر عوارض زیست‌محیطی که بر عوارض مالکیت، آواره‌شدن هزاران انسان، ویرانی آثار باستانی و دربه‌دری مردم معترضیم. درد ما همین است؛ چرا این‌همه بی‌قانونی و دوگانگی رفتار مسئولان، دولت و مجلس؟ چرا اگر قرار است مجوزی داده نشود، برای ماندگان و خرسان3، استان هم‌جوار هر کاری دلش می‌خواهد می‌کند، اما سد آبریز تعطیل می‌شود؟ هر کدام از این‌ها که عوارض داشته باشد باید متوقف شود. درد ما این است.

صبح زاگرس: به نظرنمی‌رسد یک نقشه ازپیش‌طراحی‌شده وجود داشته است؟

خرامین: دقیقاً. آن‌ها از روز اول با نقشه خاصی آمدند. نقشه آن‌ها ابتدا تمرکز بر منطقه حفاظت‌شده دنا بود، چون می‌دانستند محیط‌زیست مجوز نمی‌دهد. اولین کارشان این بود که بروند سراغ سد.

در مورد سد خرسان3، اگر اشتباه نکنم سال ۱۳۸۰ آمدند و محل احداث سد را از استان ما جدا کردند تا راحت‌تر مجوز بگیرند. امروز در همین پرونده خرسان3، حکم دادگاه صادر شده، اما پشتیبان این کارهای غیرقانونی کیست؟ درد ما همین است.

صبح زاگرس: اشاره‌ای به موضع مسئولان عالی داشتید، بیشتر توضیح دهید؟

خرامین: بله. یک گلایه مشخص من به ریاست محترم جمهور است. در تاریخ ۲۰ آبان، ساعت ۱۵:۰۴، خبرگزاری رسمی دولت (ایرنا) اعلام کرد که رئیس‌جمهور دستور تسریع در کارهای غیرقانونی را داده و حتی منابع مالی آن را مشخص کرده است. اگر قرار بر کار کارشناسی بوده، چرا منابع مالی برای سدی که هنوز کارشناسی نشده تأمین می‌شود؟ این خبرگزاری رسمی دولت است.

درد ما قلدری یک گروه خاص برای به سرانجام رساندن حرف خود است

درد ما این است؛ چرا یک استان به‌صورت قلدرانه و بدون مجوز قانونی هر کاری می‌کند؟ خواسته ما این است؛ اگر این سدها عوارض زیست‌محیطی دارند، متوقفشان کنید. اگر ندارند، بروید مجوز بگیرید. چرا مجوز نمی‌گیرند؟ چرا باوجود همه دستورات و احکام قضایی، فعالیت‌های غیرقانونی ادامه دارد؟ گفته می‌شود بخش خصوصی این کار را می‌کند، اما آیا بخش خصوصی می‌تواند فراتر از قانون عمل کند؟

صبح زاگرس: پس شما معتقدید مسئله فراتر از بخش خصوصی است؟

خرامین: قطعاً؛ پشت این قضیه، مافیای آب قرار دارد. مافیایی که زاینده‌رود را خشکاند، کوهرنگ را نابود کرد، با صدور مجوزهای غیراصولی برای چاه‌های متعدد، ذخایر زیرزمینی ما را نابود کرد و بلای بزرگی بر سر خوزستان آورد. این‌ها عملاً بخش خصوصی نیستند. به اعتقاد من، مافیای آب قدرتمندتر از این حرف‌هاست.

 فریاد خاموش طبیعت؛ سدسازی‌های پی‌درپی در منطقه

حتی بحث درآمدهای درون‌استانی و مولدسازی هم مطرح است؛ مجلس طرحی داده که طرح‌های عمرانی از محل درآمدهای خود استان تأمین مالی شوند، اما مشروط به داشتن مجوز قانونی است؛ این‌ها آمده‌اند بدون مجوز قانونی، سد زده‌اند و بودجه مولدسازی که باید صرف پروژه‌های دارای مجوز شود را خرج کار غیرقانونی کرده‌اند؛ سازمان برنامه‌وبودجه و سازمان بازرسی کجایند؟ چرا نظارت نمی‌کنند؟

شکایت ما این است؛ یک بی‌قانونی سازمان‌یافته در جریان است. احداث غیرقانونی، اصرار غیرقانونی، عدم تبعیت از حکم قوه قضائیه غیرقانونی، هزینه‌کردن بودجه به‌صورت غیرقانونی؛ بی‌قانونی در پدیده سد ماندگان بیداد می‌کند؛ اگر یک فرد در استان ما تلفن همراه بدزدد، به دو سه سال زندان محکوم می‌شود، اما این‌ها این‌همه تخلف می‌کنند و کسی جلوی آن‌ها را نمی‌گیرد؛ سؤال است: این‌ها چه کسانی هستند که کسی جرئت ایستادن در مقابلشان را ندارد؟ حتی حکم دادگاه و معاونت قوه قضائیه را نادیده می‌گیرند؟

صبح زاگرس: پس چرا نمایندگان و مسئولان سابق و حاضر استان در طول این سال‌ها جلوی این روند را نگرفتند؟

خرامین: امروز روز وحدت است، نه مقصرگیری؛ تاریخ در مورد قصور افراد قضاوت خواهد کرد. الان نیازمند اتحاد همه گروه‌ها برای دفاع از حق استان هستیم؛ ای‌کاش وقتی سد مارون در تنگ تکاب می‌زدند یا در مورد کوثر صحبت می‌شد، این فریادها زده می‌شد. الان می‌خواهند سد انحرافی در دیشموک بزنند و به ما اجازه نمی‌دهند از آب خودمان استفاده کنیم. این فاجعه است.

صبح زاگرس: تبعات اجتماعی سد خرسان چیست؟

خرامین: ویرانی روستاها، آوارگی مردم، نابودی آثار تاریخی و تغییر بافت اجتماعی منطقه از پیامدهای آن است. دانشگاه یاسوج در گزارش رسمی خود، عوارض وحشتناک زیست‌محیطی آن را مستند کرده است.

خواسته ما قانونی است، اما مافیای آب غیرقانونی

خواسته ما روشن است؛ توقف هر پروژه‌ای که فاقد مجوزهای قانونی و ارزیابی علمی است. دفاع از حق آب و زیست‌بوم استان، دفاع از حقوق نسل آینده است. این یک مطالبه مردمی و فراجناحی است.

صبح زاگرس: در موردبحثی که رئیس‌جمهور مطرح کردند مبنی بر اهمیت نظر کارشناسان، ولی نه کارشناسان خاص، و همچنین معیارهای یونسکو برای انتقال آب بین‌حوزه‌ای، توضیح می‌دهید؟

خرامین: رئیس جمهور فرمودند نظر کارشناسان برایشان مهم است، نه نظر کارشناسان خاص؛ اما در پروتکل یونسکو برای انتقال آب، چند بند کلیدی وجود دارد. اولاً، هرگونه انتقال باید با درنظرگرفتن عوارض زیست‌محیطی انجام شود که سدهای خرسان و ماندگان فاقد هرگونه مجوز زیست‌محیطی هستند. ثانیاً، انتقال نباید باعث عوارض اجتماعی شود. در مورد خرسان3، نزدیک به ۱۷ روستا و حدود ۴ تا ۵ هزار نفر آواره می‌شوند. تصور کنید این تعداد انسان از سرزمین پدری خود رانده شده و به حاشیه شهرها پناه ببرند، درحالی‌که محل درآمدشان همان زمین‌های محدود کشاورزی، از بین می‌رود. این یک فاجعه اجتماعی است.

نظر کارشناسان خبره برای آقای رئیس جمهور مهم نیست؟

بند دیگر پروتکل می‌گوید: حوزه‌ای که آب را می‌برد باید نیاز داشته باشد. ما ثابت می‌کنیم که استان همسایه نیاز ندارد. همچنین، حوزه مبدأ نباید خود نیازمند آن آب باشد. درحالی‌که ما هزاران هکتار زمین دیم داریم که به دلیل نبود آب، بلااستفاده مانده‌اند. چرا باید زمین‌های حاصلخیز ما در سادات محمودی زیر آب برود، اما در استان همسایه، فقط در سال گذشته ۱۷ هزار ۹۰۰ هکتار زمین به روش غرقابی آبیاری شده است؟ هر هکتار غرقابی چقدر آب مصرف می‌کند؟ اگر آن‌ها واقعاً کم‌آب هستند، حق دارند، ولی ما که صاحب این آب هستیم، چرا باید محروم باشیم؟ سیلابش مال ماست، خسارتش را ما می‌دهیم، ولی سودش را دیگران می‌برند.

با کدام منطق صنعت را در کویر بنا می‌نهند

منطق چیست؟ چرا صنایع آب‌بر عظیم را به استان کویری مثل یزد می‌برند که ۱۱ کارخانه فولاد دارد، یا به اصفهان؟ چرا این صنایع را در استان خودمان مستقر نمی‌کنند تا هم اشتغال ایجاد شود و هم ارزش افزوده آب نزد خودمان بماند؟

آخرین بند پروتکل می‌گوید هم مبدأ و هم مقصد باید از این انتقال سود ببرند. سود ما چیست؟ بیش از ۴۰ هزار هکتار از بهترین زمین‌های ما در طول دهه‌های گذشته زیر آب رفته یا خشک شده است. درآمد ما از این آب، تبدیل‌شدن به کارگر روزمزد گوجه‌چین و سیب‌چین در استان‌های دیگر شده است. ما برنج و گندم آن‌ها را تولید می‌کنیم، اما خودمان محرومیم.

درد را از هر طرف که بنویسید درد است؟

بنابراین ادعای ما فقط زیست‌محیطی نیست؛ اجتماعی، اقتصادی و مبتنی بر عدالت بین‌نسلی است. این ثروت استان است. اگر منافع ملی است، ما هم باید در آن شریک باشیم. اگر قرار است آبی از استان ما برود، حداقل در اشتغال و توسعه استان مقصد، بچه‌های ما باید «بومی» محسوب شوند.

صبح زاگرس: در مورد جلسه اخیر با حضور معاون اجرایی رئیس‌جمهور و چهار استاندار، آیا به نظر شما این جلسه می‌تواند خروجی مثبت داشته باشد؟ باتوجه‌به اینکه پروژه‌ها در حال انجام و هزینه‌های کلانی شده است.

خرامین: خوش‌بین نیستم. استراتژی مافیای آب این است: «بساز، بعد مجوز بگیر». یعنی اول پروژه را پیش ببر و هزینه کن، وقتی کار تا اینجا پیش رفت، دیگرکسی جرات توقف آن را ندارد. الان هم برخی می‌گویند: «کار که انجام شده، دیگر نمی‌شود متوقفش کرد». این همان منطق غلط است. مثل این است که کسی دزدی کند و بگوید چون دزدی کرده‌ام، دیگر نمی‌توانم دستگیر شوم! باید با متخلف برخورد قانونی شود تا عبرت دیگران شود.

به تصمیات بالادستی برای این سدها خوش بین نیستیم؟

توقع من از رئیس‌جمهور که برای ما عزیز و محترم است این است که جلوی این روند را بگیرد. وی فرموده‌ «کار کارشناسی». اما اگر قرار است اول بسازند و بعد مجبور به پذیرش کار انجام‌شده کنیم، این دیگر کارشناسی نیست. یک گلایه جدی من به رئیس‌جمهور این است که فرمود: «نظر کارشناسان با گرایش خاص را قبول ندارم». این یعنی گزارش دانشگاه یاسوج که وابسته به منطقه است ممکن است جهت‌دار تلقی شود. این نوع نگاه، توهین به اهالی مناطق محروم و اساتید دانشگاه‌های آنجاست. من یقین دارم اساتید دانشگاه یاسوج از بسیاری از همتایان تهرانی خود کم‌سوادتر نیستند. مشکل همین است: همه چیز در تهران متمرکز شده است.

ببینید، کدام کارشناسانِ وابسته به مراکز خاص، مجوز نابودی کوهرنگ را دادند؟ کدام کارشناسان مجوز حفر میلیون‌ها چاه غیرمجاز را صادر کردند که امروز سفره‌های آب زیرزمینی را نابود کرده است؟ پس چرا باید به این کارشناسان خاص اعتماد کرد؟ اگر به کارشناسان ما اعتماد نیست، کارشناسان بین‌المللی بی‌طرف بیایند و بررسی کنند. چون برخی از همین کارشناسان داخلی، خود بخشی از همان مافیای آب هستند.

صبح زاگرس: اگر شما نماینده مجلس بودید، الان چه کاری انجام می‌دادید؟ و چه انتظاری از نمایندگان فعلی استان دارید؟

خرامین: انتظار من از همه نمایندگان، فارغ از جناح، یک چیز است: رفع دوگانگی و دفاع یکپارچه از حقوق استان. نمی‌توان در مورد سدی موضع گرفت و در مورد سد دیگر سکوت کرد. انتظار من این نیست که حتماً مخالف هر طرحی باشند، بلکه انتظار دارم اگر مجوزی قانونی است، برای تخصیص عادلانه آب سدهای موجود (مثل مارون و کوثر) تلاش کنند. اگر طرحی غیرقانونی است (مانند ماندگان و خرسان)، با تمام قوا و با استفاده از جایگاه قانونی‌شان در مجلس، جلوی آن بایستند.

نمایندگان هم استانی در مجلس جوابگو باشند نه نظاره گرد؟

به‌عنوان‌مثال، آقای تاج‌گردون رئیس کمیسیون برنامه‌وبودجه مجلس هستند. وی خود از تصویب‌کنندگان طرح «مولدسازی درآمدهای استانی» است که تأکید دارد بودجه فقط باید برای پروژه‌های دارای مجوز قانونی هزینه شود. سؤال اینجاست: چرا بودجه‌های کلان، در پروژه‌ای مانند ماندگان که کوچک‌ترین مجوزی ندارد، هزینه می‌شود؟ چرا تاجگردون به‌عنوان رئیس کمیسیون بودجه، نظارت نمی‌کند و پاسخگو نیست؟ همین سؤال از آقای سهمگین، رئیس سازمان برنامه‌وبودجه استان، و دیگر مسئولان مرتبط نیز پرسیده می‌شود.

آقای بهرامی پشتوانه اش را نادیده گرفت؟

در مورد آقای بهرامی، ازنظر شخصی معتقدم وی یک سرمایه اجتماعی عظیم یعنی همان مردم بیدار و متحد استان را داشت. متأسفانه در بدو امر، به‌جای تکیه و سازماندهی این سرمایه، به‌نوعی آن را به حاشیه راندند. اگر از همان ابتدا بر این اتحاد مردمی تکیه می‌کرد، امروز پشتوانه‌ای بسیار قدرتمند برای پیگیری حقوق استان در همه عرصه‌ها داشت. این اتحاد مردم که شما هم اشاره کردید، در تاریخ استان کم‌نظیر است. از چپ و راست، از گرمسیر و سردسیر، همه کنار هم ایستاده‌اند. این یک فرصت تاریخی بود و هست.

صبح زاگرس: جمع‌بندی نهایی در خصوص این سدسازی‌ها؟

خرامین: ما امروز سه سرمایه داریم: اول، مردم بیدار، منطقی و بااخلاق استان. مردم کهگیلویه و بویراحمد به تمام ایران درس دادند که می‌توان مطالبه‌گر بود، اما مدنی و مسالمت‌آمیز. در تمام تجمعات اخیر، کوچک‌ترین خشونت یا تخریبی گزارش نشده. این افتخار بزرگی است. دوم، اتحاد تاریخی همه گروه‌ها حول یک مسئله حیاتی. سوم، وجود ده‌ها نماینده زاگرس‌نشینان در مجلس که اگر متحد شوند، قدرتی قابل‌توجه برای دفاع از حقوق زاگرس هستند.

وحدت و خطر قرمزی که همه جناح های سیاسی در استان دارند؟

امروز همه، از هر جناح، متوجه شده‌اند که خط‌ قرمز، آب‌وخاک و حیات این استان است. پیام مردم روشن است: اگر کاردرست و قانونی است، ما همراهیم. اگر کار غیرقانونی و ویرانگر است، دست نگه‌دارید. این نه شعار که خواسته‌ای به‌حق و فراجناحی است. درود بر این مردم آگاه و شرافتمند.

 

ادامه دارد...

انتهای خبر/