حالت تاریک
Logo
دوشنبه, 28 آبان 1403
آیا مایل به نصب وب اپلیکیشن صبح زاگرس هستید؟
کارشناس مذهبی مطرح کرد:

فلسفه عشورا احیای فرهنگ اسلام ناب محمدی(ص)

فلسفه عشورا احیای فرهنگ اسلام ناب محمدی(ص)

کارشناس مذهبی گفت:علّت و انگيزه قيام حسین (ع)، مبارزه با منكرات فراوان در جامعه اسلامی و تبليغ و ترويج معروف در بين مسلمانان بود‎.

حجت والاسلام والمسلمین محمود ابوالقاسمی کارشناس اخلاق عملی در گفتگو با پایگاه خبری، تحلیلی «صبح زاگرس» گفت: علّت و انگيزه قيام حسین (ع)، مبارزه با منكرات فراوان در جامعه اسلامی و تبليغ و ترويج معروف در بين مسلمانان بود‎. بنابراين، فلسفه اصلی و نهايی نهضت حضرت را می‎توان در يک هدف جا‎مع و كلّی يعنی «احيای فرهنگ اسلام اصيل و ناب محمدی (ص) و زدودن زنگارهای تحريف‎ و بدعت‎ از دين جدّشان» خلاصه كرد‎.

ابوالقاسمی مطرح کرد: البته حضرت راهكار و ابزار لازم جهت جامه عمل پوشاندن به اين هدف را، در عنصر «امر به معروف و نی از منكر» می‎دانند‎. از اين‎رو در وصيّت‌نامه خود به محمّد بن‌حنفيه می‎نويسند: «اريد ان آمر بالمعروف و انهی عن المنكر» و يا (چنان‎ كه گذشت) در زيارت‎نامه‎های مربوط به حضرت آمده است: «... وَ اَمَرْتَ بالمعروف وَ نَهَيْتَ عَن المنكر»

وی ادامه داد: توضيح مطلب آن‎كه: اگر حضرت علّت حركت خويش را مبارزه با اموری، هم‎چون رواج بدعت‎ها، مخالفت با كتاب خدا و حلال و حرام الهی، نابودی سنّت پيامبر (ص)، شيطان محوری و ترک خدا محوری، فساد، ظلم، بی‎عدالتی و ناامنی در جامعه اسلامی، تعطيلی حدود الهی، در انحصار گرفتن و تاراج بيت‌المال مسلمانان و ... می‎دانست، تمام اين امور حاكی از فراوانی و شيوع امری به نام «مُنْكَر» در جامعه اسلامی بود‎، كه حضرت خود را موظّف به نهی از آن می‎دانستند‎.

کارشناس مذهبی تصریح کرد: اگر اباعبدالله(ع) جامعه اسلامی را به اموری از قبيل: عمل به كتاب خدا و سنّت پيامبر(ص)، احيای مظاهر و نشانه‎های حقّ، ايجاد امنيّت، اصلاح و بهبودی وضع امور امّت و مسائلی از اين قبيل، فرامی‎خواند، اين مسأله نشان‎گر آن است كه امری به ‎نام «معروف» در جامعه از بين رفته يا دست كم در حال نابودی بود‎. از اين‎رو اگر حضرت از بيعت با يزيد امتناع ‎كرده و با اين عمل، از يک‎سو، آمادگی خود را برای شهادت و مقاومت در برابر حكومت يزيد اعلام ‎كرد، و از سوی ديگر، تلاش خود را جهت برانداختن حكومت يزيد و تأسيس حكومت اسلامی، به كار ‎گرفت.

ابوالقاسمی اظهار داشت: در واقع سر باززدن از بيعت، به معنای نهی از منكر، ترويج معروف و اتمام حجّت با مسلمانان درباره حرمت سكوت در برابر بدعت‎ها و جنايات بنی‎اُمَيّه بود و بيعت و يا حتّی سكوت در مقابل چنين حكومتی، افزون بر آن كه ترويج منكر و مبارزه با معروف بود، عذر و بهانه‎ای نيز برای افراد عادی در همكاری با حاكمان اُموی می‎شد‎.

وی تأکید داشت: آنچه در سيره حسين بن‌علی به عنوان امام معصوم، مسلم و غيرقابل ترديد به نظر می‎رسد، آن است كه شخصيّتی همانند امام حسين(ع) حاضر نبودند با شخصی هم‎چون يزيد بيعت كرده و حكومت وی را به رسميّت بشناسند‎، چرا كه حضرت با مشاهده و بررسی عمق انحرافات امّت اسلامی در عصر حكومت معاويه و سپس حكومت يزيد، به اين نتيجه رسيده بودند كه ديگر نمی‎توان با موعظه و خطبه‎های آتشين و سخنرانی‎های تهديدآميز و تحريک‌كننده، انحرافی را كه در مبانی اعتقادی و سيا‎سی جامعه اسلامی و نيز در دستگاه خلافت رسوخ كرده، از بين ببرند‎.

این کارشناس مذهبی بیان کرد: امام حسین (ع) تنها راه درمان و نجات امّت اسلامی را برپايی يک نهضت عميق دانست كه بازتاب و گستره آن، افزون بر آن‎كه فرامكانی باشد، فرازمانی نيز بوده و در گستره زمان، الگويی برای آزاد مردان تاريخ باشد‎.

ابوالقاسمی افزود: البته در مقابل، يزيد كسی نبود كه بدون بيعت گرفتن از امام(ع)، ساكت بنشيند، چرا كه به رسميّت نشناختن حكومت از سوی افرادی هم‎چون حسين بن‌علی(ع)، به معنای ردّ مشروعيّت آن و آمادگی برای مبارزه با حكومت بود و يزيد به خوبی به اين موضوع آگاهی داشت‎.

 

انتهای خبر/

لینک کوتاه خبر

نظر / پاسخ از