به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «صبح زاگرس»: شهید طالب انصاری طلب کشاورز روستایی که از ابتدای نهضت و قیام امام خمینی (ره) در روستای خود به تبیین و دعوت مردم به قیام حق در برابر باطل می پرداخت، وی کسی بود که در زمین شخصی خود برای اهالی روستا مسجدی بنا نهاد.

نام و نام خانوادگی شهید : طالب انصاری طلب
نام پدر : علی
تاریخ تولد : 1301
محل تولد : روستاي ده شيخ
تاریخ شهادت : 61/2/12
محل شهادت : جنوب فکه
زیارتگاه : روستاي ده شيخ

 
بخشی از زندگی نامه
 
شهيد معزز طالب انصاري طلب در سال 1301 در خانواده اي مذهبي و مقید به دین در روستاي ده شيخ از توابع شهرستان دنا متولد شد و از همان كودكي با تربيت اسلامي رشد كرد. به دلیل محرومیت منطقه در آن زمان تحصیلات در مکتب خانه ها به حفظ و قرائت قرآن و مختصری خواندن و نوشتن ختم میشد، ایشان در مکتب خانه نزد مُلای روستا قرائت قرآن و معنای آن و خواندن و نوشتن را آموختند. 

وی از همان کودکی در کنار پدر به کار کشاورزی مشغول شد و از این طریق معاش خود و خانواده اش را تامین میکرد‌. در همان اوایل جوانی ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد از ایشان دو فرزند دختر و چهار فرزند پسر به جای ماند که راه پدر را ادامه دادند و برای انقلاب مثمر ثمر شدند. از ویژگی های اخلاقی این شهید میتوان به خونگرمی، مهربانی، عبادت خدا، همدردی با محرومان، خدا ترسی، خانواده دوستی و یتیم نوازی وی اشاره کرد.

در زمان حیات ایشان روستاها توسط خان ها اداره میشدند و خراج های سنگین و غارت جان و مال و ناموس مردم باعث شده بود تا مردم این روستا همانند مردم دیگرمناطق کشور از این نظام سلطه گر بشدت ناراضی باشند، از همان سالهای اولِ پخش وگسترش اعلامیه به سراسر کشور و حتی مناطق محروم توسط انقلابیون ایشان با امام و مکتب امام آشنایی داشتند، به نقل از بستگان نزدیک شهید: برای شب نشینی و صله رحم به منزل شهید رفتیم، مثل همیشه بعد از مهمان نوازی گرم و صمیمانه شان سر صحبت را بازکردند و در رابطه با مشکلات روستا و ظلم رواج یافته صحبت شد، شهید راجب به مسائل و اعتراض گروهی از طلاب به نظام سلطه گر شاه پهلوی صحبت میکرد که انگار این اتفاقات در تهران رخ داده بود ولی ما کاملا از این مسائل در حال وقوع در کشور بی خبر بودیم شهید قاطع و به گونه ای راجب این مسائل صحبت میکرد که انگار فرجام این حوادث را شمع روشنی برای نجات کشور میدید. 

درک و پذیرفتنش برای ما سخت بود به گونه ای که اصلا سخنان ایشان را نپذیرفتیم مگر میشد کسی بیاید و شاه با این قدرتش را به پایین بکشد و ریشه ظلم را بخشکاند، مگر میشد رعیت و خان هر دو یک جایگاه پیدا کنند، باور نمیکردیم. راوی میگوید بعداز امید بخشی به ما بلند شد و به سمت بخاری هیزمی خانه رفت و با دست قسمتی از خِشت دودکش را پایین آورد انگار که چیزی درون آن مخفی کرده بود کمی بعد با در دست داشتن یک عکس و چند برگ کاغذ به سمت ما آمد، عکس از آخوندی بود که ما تا آن شب تابحال ندیده بودیم و نه حتی حرفی از آن شنیده بودیم، با خونسردی شروع به حرف زدن کرد و ادامه داد «این مرد آیت الله خمینی است و این نوشته ها اعلامیه هایی از جانب ایشان هستند که توسط انقلابیون به دست مردم تمام مناطق ایران رسیده است، این آقا مردم را به مقابله علیه ظلم آشکار ستم شاهی دعوت کرده و از مردم خواسته است که در مقابل این نظام سلطه گر بایستند سخن را کوتاه و ما را راهنمایی کرد.»

مدتی در سکوت بهت زده به نوشته ها و تصویر نگاه میکردیم هرچند پذیرفتن و درکش برایمان سخت بود ولی انگار کور سوی امیدی را در دلمان روشن کرد. سالها گذشت، زمزمه ی مخفیانه ی آن شب های درون خانه ها، تبدیل به فریاد های بلندِ درون شهر های بزرگ شده بود. با پیچیدن خبرِ اعتراضات گسترده مردم در شهر های بزرگ ما تازه سخنان آن شب ایشان را درک کردیم.) 

وی بسیار پایبند به اصول اسلام و مبانی عالیه قران بود از این رو با همکاری اهالی روستا در زمینی که خود وقف نموده بود مسجدی بنا نهاد و همين كه جنگ تحميلي مزدوران بعثي عراق برعليه ايران شروع شد ساخت مسجد را رها كرد و از طریق بسیج مستضعفان راهي جبهه شد و حتي در وصيت نامه اش در مورد تعمير و تكميل مسجد تأكيد فراوان داشت. سرانجام در تاريخ 61/2/12 پس از مدتي مبارزه برعليه كفار بعثي در جبهه فکه در عملیات بیت المقدس عاشقانه به درجه رفيع شهادت نائل آمد.

وصيیت نامه شهید            
«ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون»
"آنها كه در راه خدا كشته شده اند مرده نگوييد بلكه آنها زنده اند و نزد خداي خويش روزي داده مي شوند"
 
سلام بر امت شهيدپرور ايران و سلام بر اميد مستضعفان جهان خميني كبير اين خار چشم دشمنان، اينجانب براساس وظيفه شرعي كه دارم به جبهه هاي حق عليه باطل مي روم تا برادران عزيزم را در جبهه ياري دهم و اين مسئوليتي است كه برعهده همه ما است. درخت اسلام احتياج به خون دارد پس بايد خون داد تا اين درخت آبياري شود و مكتبي كه شهادت دارد اسارت ندارد. شهيد شدن در راه خدا بهترين فيض است بالاخره انسان روزي مرگ به سراغش خواهد آمد و مرگ به راههاي گوناگون است اما چه مرگي بهتر از مرگي كه در راه خدا و جهاد در راه او باشد، مرگ جز پلي نيست كه انسان را از ساحل درد و رنج به ساحل سعادت و كرامت و بهشت‌هاي وسيع عبور مي دهد و بايد آن قدر در خون شنا كنيم تا به ساحل پيروزي برسيم و ما چه بكشيم و چه كشته شويم پيروزيم چون ما شهادت را سعادت و افتخار مي دانيم.

اي حسين شهيد اگر ديروز در صحراي گرم كربلاي عاشورا نبوديم كه فرياد "هل من ناصر ينصرني" تو را لبيك بگوييم امروز در اين مقطع از زمان ما فرياد امام خميني را "لبيك" مي گوييم و ما شهادت را از سرور آزادگان امام حسين (ع) آموخته ايم و ما با توكل به خدا و امام زمان و نايب برحقش امام خميني پيروزيم.

مادرم و برادرانم و فرزندان عزيزم اميدوارم كه شهيد شوم من كه لياقت آن را ندارم اما اگر شهيد شدم از شماها مي خواهم كه ادامه دهنده راه من باشيد و شما اي برادران ديني من دوستان من كه بهتر از برادران مادري هستيد گوش به فرمان امام و در خط رهبري او باشيد با عمل و نه با شعار و از شما برادران ده شيخ مي خواهم و خواهش دارم كه نواقص مسجد را تكميل كنيد و هر كمبودي دارد آن را برطرف و تعمير كنيد. 

مسجد سنگر است سنگرها را خوب حفظ كنيد. زميني كه پشت جاده قبرستان است را وقف كرده ام برای قبرستان كسي حقي بر آن ندارد و از خدا و امام زمان مي خواهم كه اهل فتنه را زود از ميان ببرد و شما برادران با هم برادري كنيد و خوب باشيد و توفيق همه شما را از درگاه خداوند تبارك و تعالي خواستارم خداوند همه ما را مورد رحمت قرار دهد و خداوند افراد خرابكار ده شيخ را از بين ببرد و شماها هم آمين بگوييد و ما غير از خدا كسي را نداريم و همه عزيزان و برادران را به خدا مي سپارم. به اميد پيروزي حق بر عليه باطل و به اميد صادر كردن انقلابمان به جهان و به اميد فتح ان شاءالله.

انتهای خبر/