رسول اکرم (ص‌): کمال عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است
چهارشنبه 1403/11/10 Wednesday - 2025 29 January الأربعاء ، 29 رجب ، 1446
ساعت
فوری؛

فریدون داوری شاعر برجسته کهگیلویه و بویراحمد بعد از تحمل یک دوره بیماری صبح امروز دارفانی را وداع گفت.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «صبح زاگرس» فریدون داوری از شاعران برجسته کشور و استان کهگیلویه و بویراحمد بوده و آثار ماندگار او برای همیشه در جامعه ما به یادگار می‌ماند.

این شاعر برجسته صبح امروز بعد از تحمل یک دوره بیماری دارفانی را وداع گفت.

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کهگیلویه و بویراحمد در گفتگو با رسانه ها با تأیید این خبر گفت: فریدون داوری شاعر برجسته کهگیلویه و بویراحمد بعد از تحمل یک دوره بیماری صبح امروز دارفانی را وداع گفت.

امین درخشان اظهار کرد: فریدون داوری از شاعران برجسته کشور و استان کهگیلویه و بویراحمد که آثار ماندگار او برای همیشه در جامعه ما به یادگار می‌ماند.

فریدون داوری کیست؟

فریدون داوری از شاعران پیشکسوت در استان کهگیلویه وبویراحمد است که سروده‌های حماسی و آئینی وی همراه با نوای موسیقی محلی زمزمه گوش و دل هم استانی‌ها و لرتباران است و مردم این دیار نیز با خاطرات و شعر‌های این شاعر نام آشنا زندگی می‌کنند.

داوری ورود به عالم شعر و شاعری را از همان دوران نوجوانی و جوانی و با آن طبع شاعرانه و شیرین سخنی آغاز کرد و امروز به یکی از اسطوره‌ها در عرصه هنر و ادبیات و شعر آئینی در میان دوستداران و اصحاب فرهنگ و هنر شناخته می‌شود.

کسب رتبه نخست کنکور تربیت معلم، کسب رتبه ۲ در کنکور سراسری و ورود به دانشگاه شیراز در فارغ‌التحصیلی جزو ۲۰ نفر اول بخش ارشد در دانشگاه آزاد نجف آباد از جمله سوابق تحصیلی داوری است.

او در سال ۱۳۶۶ به دانشگاه شیراز راه یافت و در رشته زبان وادبیات فارسی، چون دوره تربیت معلمی خود با رتبه ممتاز و نخبه فارغ‌التحصیل وکارشناس شد.

پس از تحصیل در سمت‌های امور تربیتی آموزش و پرورش دهدشت، مسئول، موزش دانشگاه پیام نور، رئیس اداره ارشاد اسلامی گچساران، معاونت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کهگیلویه  و بویراحمد کار کرد.

داوری در قالب‌های کلاسیک غزل مثنوی وقصیده و دو بیتی می‌سراید؛ اما شاهکارش را در غزل‌های ایلیش نمایانده است. اشعار محلی را در دو قالب غزل ومثنوی سروده و زیبایی سخن او همراه با سادگیش باعث دلنشینی شعرش شده به گونه‌ای که در حا فظه ایلی و فر هنگی استان از او چهره‌ای ماند گار ساخته است.

به طور نسبی او ۱۰ هزار بیت شعر دارد شعر را در بویراحمد همزاد جامعه عشیره‌ای می‌داند و شاعران معاصر، پروین اعتصامی، شهریار و سهراب سپهری از شاعران مورد علاقه فریدون داوری هستند.

نمود‌های شعری را سمبل‌های اسطوره‌ای، شاهنامه‌ای، منظو مه‌های بزمی، سترگ کوه دنا و تصاویر ایلی، چون کوچ، تفنگ، اسب و عاطفه تشکیل می‌دهد.

او جز نخستین افرادی بود که در حوزه ادبیات دفاع مقدس استان به قلم زد. سروده‌های «مو بچه عشایرم برنو وکولم» و سرود معروف حماسی استانی «ما کیستیم» از جمله سرود‌های محلی ایشان است.

اشعار این شاعر کهگیلویه و بویراحمد از سوی خوانندگان لر زبان کهگیلویه و بویراحمد (کورش رضوانی، کورش اسدپور و سایر هنرمندان) مورد استفاده قرار گرفته است.

نگاهی مختصر به آثار و فعالیت‌های فریدون داوری

صدای سخن عشق، فرهنگ‌نامه موضوعی، وصایای شهدای فرهنگی و دانش‌آموزان استان کهگیلویه و بویراحمد در ۴جلد،، جاویدانه‌های عشق، ایل احساس، تصحیح دیوان شعر ابراهیم ملتجی نسخه فعلی منحصر به فرد داوران محمد علی شاه قاجار، تاریخ شعر استان از اغاز تا امروز، اشعار تنظیم شده از قصه‌های عامیانه با آوا‌ها و نوا‌های تنظیم شده است.

طرح بررسی فر هنگ جامع استان شامل موسیقی، نمایش، ادبیات هنر‌های دستی وهنر‌های نمایشی، هشت سال عضو شورای فرهنگی عمومی استان، ۹ سال رئیس انجمن شعر وادب دنای استان، دو دوره دو ساله رئیس انجمن نمایش گچساران، ۱۱ سال عضو شورای پژوهشی استان، یک دوره دو ساله عضو هیئت مدیره انجمن مو سیقی، ۱۳ سال مدیر عامل انجمن فرهنگ وهنر استان، تدوین نخستین کاست موسیقی استان تحت عنوان تش دل، تهیه نخستین نوار شیون افتاب مجمو عه مراثی کربلا و تهیه و تدوین ۱۸۰سرود و اهنگ‌های انقلابی در طول سه دهه‌ی انقلاب که بیشتر ان‌ها توسط اموزش وپرورش در جشنواره‌های کشور حائز رتبه شدند.

او آغازگر غزل و طنز‌های محلی استان، صاحب اَثار ایل احساس (شعر) از هر خرمن خوشه‌ای (شعر) جاودانه‌های عشق (نثر) ایل خورشید، شروه‌های اَلاله‌های سرخ، شاعر برگزیده جشنواره فجر ۱۳۸۶، کتابخوان نمونه کشوری در سال۱۳۸۷، چهار دیپلم افتخار ملی و دارای ۳۶ لوح تقدیر و هفت مقاله بر گزیده علمی وپژو هشی است.
 
اشعاری از داوری
(فرزند کوهستان)
فرزند کوهستانم و از نسل باران
دارم نشاط دیگری با چشمه ساران
رودخانه و جنگل صفای دیگری داشت
کوه دنا حال و هوای دیگری داشت
برف حواشی اندک اندک آب می‌شد
احساس ما هم بستر مهتاب می‌شد
ما صبحگاهان با طنین بانگ هی هی
تا قله دنا را طی کنیم طی
شاهین زنوک قله اش پرواز می‌کرد
آهو به روی صخره هایش ناز می‌کرد
اوراق گل را شبنمی غماز می‌کرد
قمری نوای دیگری از ساز می‌کرد
مردیم و با مردانگی‌ها آشناییم
فرزند آریوبرزن از نسل دناییم
در کشمکش‌های زمانه مرد هستیم
داماد رنجیم و عروس درد هستیم

(بی قرار)
ایل احساسُم و بارِ، بی قرارم تا بِیَی
دشت جونُم سی عزیزُم، گل بکارم تا بِیَی‌ای
مو قربون قرارت، بی قرارم تا بِیَی
چینیِ احساسُم اِشکَهس، دردَ بارم تا بِیَی
دِلمَ بردن ایل لیلی، خَو نیارُم تا بِیَی
عید نوروز بهار، بی بهارم تا بِیَی
سی صیادِ غم نِشَهسهَ، مِن کشارم تا بِیَی
چی بِهونی بی خلال، بی مال بارم تا بِیَی
سرو باغ ارزومی، سی تو مَندُم منتظر
پشت ورد انتظارم، انتظارم تا بِیَی‌ای مو قر بون قرارت
بی قرارم بی قرارُم تا بِیَی

دی
(مادر)
گلیم جون مو تَمدار دَیمَ
گلیم جون مو تمدار دَیمَ
وجودم نقطه‌ی پرگار دَیمَ
دتا چشمم که هی خَرس واتر ایکه
گواه دردل بسیار دَیمِ
گلیم وسرفه وخورجین مفرش
صنایع دستی وکردار دَیمِ
دل نازکتر برگ گل مو
من‌ای دنیا فقط غمخوار دَیمِ
تموم تار وپودم کار دَیمِ
وجودم جلوه رفتار دَیمِ 

انتهای خبر/

اخبار مرتبط
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

آخرین اخبار