زخمی به وسعت دو هکتار در قلب یاسوج؛
زمینهای تأمیناجتماعی؛ وعده تجاریترین نقطه تا تهدید دائمی
در قلب شهر یاسوج، روی خیابان تجاری فردوسی، زخمی عمیق و کهنه نهفته است؛گودالی به وسعت ۲ هکتار که بیش از یک دهه است نهتنها به وعدهی تبدیلشدن به یکقطب اقتصادی عملنکرده، بلکه امروز به کانونی از نگرانیهای تبدیلشده است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «صبح زاگرس»این زمین در ابتدا متعلق به اداره کل راه و شهرسازی استان باهدف احداث منازل سازمانی گودبرداری شد. اما در سال ۱۳۹۲، بدون تکمیل پروژه و به دلایل نامعلوم، به سازمان تأمین اجتماعی واگذار گردید تا تحت عنوان «مجتمع تجاری و رفاهی» توسعه یابد.
یک فاجعه شهری راکد
تعطیلی بیش از یک دهه یک پروژه از زمان واگذاری، هیچ فعالیت عمرانی معناداری در این زمین صورت نگرفته و طرح بهطور کامل راکد مانده است.
چهرهی زشت و خطرناک؛ گودال حاصل از گودبرداری، با عمقی که در برخی نقاط به بیش از ۶ متر میرسد، همچون زخمی کهنه و بدقواره بر پیشانی شهر یاسوج خودنمایی میکند. این منظره، تضادی آشکار با لقب «پایتخت طبیعت ایران» برای یاسوج ایجاد کرده است.
گودال دو هکتاری یاسوج؛ تهدید چندوجهی که ساختش فراموش شد
خطر دائمی؛ این گودال عمیق و بدون حفاظت کافی، هرلحظه امکان وقوع حوادثی مانند سقوط، ریزش و یا تبدیلشدن به کانون آلودگی و ناامنی را دارد و خطری مستمر برای سلامت و ایمنی شهروندان محسوب میشود.
نماد بیتدبیری؛ این زمین به نمادی از بلاتکلیفی پروژههای عمرانی، فقدان نظارت مؤثر و بیتوجهی به حقوق شهری تبدیلشده است.
تأثیرات منفی بر شهر و استان و تخریب بصری و محیط زیستی این گودال بزرگ، منظر طبیعی و زیبایی شهری یاسوج را بهشدت مخدوش کرده است.
این پروژه نیز به گواهی مانع توسعه گردشگری بوده و یاسوج بهعنوان یکی از مقاصد مهم گردشگری جنوب کشور، نیازمند چهرهای زیبا و زیرساختهای مناسب است. وجود چنین پروژههای ناتمام و مخروبه در مرکز شهر، مانعی جدی برای جذب گردشگر و توسعه اقتصادی مرتبط با آن است.
از سویی دیگر هدر رفت سرمایه ملی این پروژه باعث شده زمینی با این موقعیت ممتاز و ارزش اقتصادی بالا، برای بیش از یک دهه راکد مانده و هیچ سود و خدمتی به شهروندان نرسانده که مصداق هدر رفت منابع و سرمایههای ملی است.
سؤالات کلیدی بیپاسخ
دلیل واقعی واگذاری این زمین از اداره راه و شهرسازی به تأمین اجتماعی در سال ۹۲ چه بود؟
چرا سازمان تأمین اجتماعی بهعنوان مالک جدید، طی این ۱۱ سال هیچ اقدامی برای بهرهبرداری یا حتی ساماندهی موقت سایت انجام نداده است؟
نقش و پاسخگویی شهرداری یاسوج بهعنوان نهاد ناظر بر امور شهری در این مدت چیست؟
استانداری کهگیلویه وبویراحمد بهعنوان هماهنگکننده بالادستی، چه طرح و برنامهای برای حل این معضل کهنه دارد؟
شهروندان یاسوج و فعالان مدنی خواستار تعیین تکلیف فوری این زمین هستند و خواهان اجبار سازمان تأمین اجتماعی به شروع فوری عملیات ساخت مجتمع تعهد شده با نظارت دقیق زمانی هستند و پسگیری زمین توسط نهادهای حاکمیتی (در صورت عدم توانایی یا تمایل مالک) و واگذاری آن به سرمایهگذار جدی بودهاند.
ماجرای گودال ۲ هکتاری خیابان فردوسی یاسوج
باید بدانیم که در قلب شهر یاسوج، روی خیابان تجاری فردوسی، زخمی عمیق و کهنه نهفته است. گودالی به وسعت ۲ هکتار که بیش از یک دهه است نهتنها به وعدهی تبدیلشدن به یکقطب اقتصادی-فرهنگی عملنکرده، بلکه امروز به کانونی از نگرانیهای ایمنی، اجتماعی و بصری تبدیلشده است.
وضعیت بحرانی فعلی؛ یک تهدید چندوجهی
این گودال با عمق بیش از ۶ متر، فاقد سیستمهای ایمنسازی پایدار است؛ ناپایداری دیوارهها و فقدان حفاظهای مناسب، آن را به بمب ساعتی تبدیل کرده که هرلحظه احتمال ریزش یا سقوط عابران را دارد.
تخریب روانی و بصری؛محصور کردن این گودال با ورقههای آهن فرسوده و رنگپریده، نهتنها چهرهی شهر را زشت کرده، بلکه با ایجاد منظرهای از رهاوردگی و بیتوجهی، بر روحیه شهروندان تأثیر منفی گذاشته و حس ناامنی و غربت را القا میکند.
فرصتی فراموششده یا بمبی ساعتی؟
تهدید امنیتی و اجتماعی؛ چنین مکانهای رهاشدهای میتوانند به پناهگاهی برای فعالیتهای غیرقانونی، تجمع معتادان متجاهل یا کانون آلودگیهای محیطی تبدیل شوند و امنیت اجتماعی محله را به مخاطره بیندازند.
آنچه میتوانست باشد؛ یک فرصت طلایی ازدسترفته بر اساس طرح اولیه، این قرار بود تنها یک گودال نباشد، بلکه مجتمعی چندمنظوره و مدرن شامل:چهار طبقه با پارکینگ طبقاتی (حل بخشی از معضل ترافیک و پارک)واحدهای تجاری و رستوران (رونق اقتصادی)قهوهخانه سنتی، فضاهای فرهنگی و ورزشی (تقویت حیات اجتماعی)پارک بازی کودک (خدمت به خانوادهها)این طرح میتوانست صدها فرصت شغلی ایجاد کند، سیمای بصری شهر را متحول سازد و به قطب جذب گردشگر شهری تبدیل شود.
شهرداری سابق و فعلی درزمینهٔ این پروژه بر مالکیت سازمان تأمین اجتماعی تأکید داشتند و معتقدند تا زمانی که این سازمان بهعنوان مالک، ارادهای برای اقدام نشان ندهد، دست شهرداری برای اقدامی اساسی بسته است. آنها تنها به اخذ عوارض ساختمانی و نظارت محدود اشاره کردند.
وعده تجاریترین نقطه تا تهدید دائمی
سازمان تأمین اجتماعی (به صورت غیرمستقیم)؛مشکلاتی از جمله تأمین مالی، تغییر طرحها، و پیچیدگیهای اداری را به عنوان دلایل تأخیر عنوان کردهاند.
استانداری (به عنوان نهاد هماهنگکننده)؛بر ضرورت تعیینتکلیف سریع تأکید دارند، اما اقدام عملی قاطعی برای شکستن بنبست و ایجاد الزام برای مالک یا تغییر رویکرد دیده نمیشود.
گرداب بیمسئولیتی
به نظر میرسد این پروژه در گرداب بیمسئولیتی بین نهادهای مختلف گرفتار شده است:مالک (تأمین اجتماعی) پروژه را رها کرده یا فاقد توان اجرایی است؛ناظر (شهرداری) خود را در حد اخذ عوارض و نه مسئول ساماندهی یک بحران شهری میداند.؛ نهاد بالادستی (استانداری) علیرغم اختیارات، وارد میدان نشده تا با ایجاد رأس تصمیمگیری، بنبست را بشکند.این در حالی است که حقوق شهروندی و ایمنی عمومی فدای چالشهای اداری و مالی یک سازمان خاص شده است.
این گودال ۲ هکتاری، تنها یک زمین راکد نیست؛ نماد شکاف بین وعدههای توسعه و واقعیتهای شهری، و آزمونی برای اراده مسئولان محلی و ملی برای حل معضلاتی است که بر زندگی مردم و آینده یک استان تأثیر میگذارد. پایان دادن به این «خواب طولانی» یک مطالبه بهحق و ضرورتی غیرقابل انکار برای نجات چهره یاسوج و اعتماد عمومی است.
گودال خیابان فردوسی دیگر یک پروندهی ساختمانی نیست؛ یک آزمون بزرگ برای مدیریت شهری و حکمرانی خوب در استان کهگیلویه و بویراحمد است. ادامهی این رکود، به معنای نادیده گرفتن جان شهروندان، آینده گردشگری و توسعه اقتصادی یاسوج است. زمان شعار به پایان رسیده و شهروندان انتظار اقدام عملی، فوری و قاطع رادارند. این زخم کهنه باید هرچه سریعتر التیام یابد، نه با حرف، بلکه با بلدوزر، جرثقیل و عزمی راسخ.
سرنوشت پروژه تأمین اجتماعی یاسوج: گودال خطرناک یا مجتمع رفاهی؟
حال سئوال اصلی از مسئولان این است که آیا در سفر پزشکیان رئیسجمهور دولت چهاردهم هیچگونه طرح و برنامه و حتی ضربالاجلی برای این پروژه داده نشده و استانداری بهعنوان رئیس شورای هماهنگی استان، چه ضربالاجل قطعی و دستورالعمل فوری برای خروج از این بنبست تاریخی صادر کرده است؟
اگر تأمین اجتماعی فاقد توان اجراست، آیا مکانیسم قانونی برای خلع ید یا الزام به واگذاری این ملک استراتژیک به نهاد یا سرمایهگذار توانمند وجود ندارد؟
را بلندپروازانهترین وعده، زشتترین واقعیت شد؟
امروز گودال یاسوج دیگر یک «طرح راکد» نیست؛ آزمونی آشکار برای شکست حکمرانی شهری و مدیریت بحران در استان است. تا زمانی که مسئولیتپذیری جایگزین فرافکنی نشود و اقدام عملی فوری جایگزین نامهنگاری شود، این زخم کهنه نهتنها التیام نمییابد، که هرروز عفونتزاتر و خطرناکتر خواهد شد.
انتهای خبر/