رسول اکرم (ص‌): کمال عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است
جمعه 1403/11/12 Friday - 2025 31 January الجمعة ، 1 شعبان ، 1446
ساعت
1403-11-11 12:38 شماره خبر : 10432 https://sobhezagros.ir/short/eqaRa 0
یادداشت؛

ظلم‌های رضاشاه بنیانگذار رژیم محنوس پهلوی علیه عشایر بهمئی را می‌توان نمونه‌ای از استبداد و دیکتاتوری عریان و دین‌ستیزی آشکار دانست.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «صبح زاگرس»؛ استان کهگیلویه و بویراحمد قبل از انقلاب از امکانات مادی و معنوی محروم بود و بزرگ‌ترین جنایات و خیانت‌ها را خاندان پهلوی در حق استان کهگیلویه و بویراحمد انجام دادند.

به‌خاطر ضربه‌هایی که ایلات این استان از جمله ایل بهمئی در سال ۱۳۱۶ با خاندان پهلوی و حکومت مرکزی وارد کردند این استان و این منطقه را در محرومیت مطلق نگه داشتند عقب‌ماندگی شهرستان بهمئی ریشه در خاندان پهلوی دارد، شهرستان بهمئی یک محرومیت تاریخی دارد که علت آن خاندان خائن پهلوی هستند.

مردم بهمئی در زمان رضاخان تحمل جنایات و زورگویی او را نداشتند و در مقابل خوانین معرفی شده از جانب رضاخان ایستاد و عرصه را بر آن‌ها تنگ کرده بودند.

اما عشایر با دست‌خالی و مناطق کوهستانی و صعب‌العبور بهمئی توان مقابله با ارتش مصلح و داعش گونه رضاخان را نداشت طوری که از طایفه علاءالدینی در شهرستان بهمئی در یک روز ۹۷ نفر را کشتند و چهارصد نفر از این طایفه را در اهواز حبس کردند که قریب سیصد نفر آن‌ها در زندان فوت کردند.

عشایر بهمئی با رهبری خداکرم خان معروف به خان طلا بعد از روی کار آمدن رضاشاه و غارت نفت مناطق جنوبی توسط انگلیسی‌ها و همچنین زورگویی به عشایر در دوران پهلوی اول با شورش‌های هر از چند گاهی خود، همواره موجبات آزار و اذیت نیروهای رضاشاهی را فراهم می‌کردند و پرچم مخالفت با انگلیسی‌ها و دستگاه رضاشاه را بلند کردند.

مخالفت عشایر بهمئی با تخته‌قاپو کردن عشایر توسط رضاشاه

خداکرم خان وقتی دید که عشایر بهمئی مورد ظلم و زورگویی حکومت رضا قلدر قرار می‌گیرند ابتدا به حکومت مرکزی شکایت کرد؛ اما وقتی دید که دستگاه رضاشاه نه‌تنها جانب انگلیسی‌ها را گرفت، بلکه با اجرای سیاست تخته‌قاپو کردن اجباری عشایر به آن‌ها ظلم می‌کرد.

رضاشاه که با قلدری و اجرای سیاست تخته‌قاپو کردن عشایر تقریباً تمام عشایر ایران را سرکوب و یکجانشینی تبدیل کرده بود و کشور را در آرامش کامل می‌دید، فرصت را غنیمت شمرد تا عشایر بهمئی را نیز سرکوب و یکجانشین کند غافل از اینکه طایف علاءالدینی در ایل بهمئی و استان خوزستان به جنگجویی، دلاوری و رشادت زبانزد عام و خاص هستند، هم‌زمان با شروع تخته‌قاپو و یکجانشین کردن عشایر علاءالدینی به‌منظور کاهش توان رزمی آنها و ازبین‌بردن وحدت عشایر، نیروهای نظامی بدون آماده‌کردن زیرساخت‌های لازم به‌ظاهر شروع به ایجاد تخته‌قاپو در مناطق علاءالدینی کردند و موجبات آزار و اذیت آنان را فراهم می‌کردند و بر آنان ظلم و ستم، از ییلاق و قشلاق آنها جلوگیری و با کسانی که لباس سنتی ایل بهمئی را می‌پوشیدند خشن‌ترین برخوردها را می‌کردند.

 عشایر بهمئی پس از نشست با خوانین و بزرگان طوایف خود، به رهبری خان طلا تصمیم به قیام علیه دولت پهلوی گرفتند آنها در برگ قرآن اتحادنامه‌ای برای شورش و قیام علیه دولت پهلوی امضا کردند و با هم متحد شدند.

بمب‌باران کردن پهنک توسط رضاشاه

 نیروهای نظامی در طول این نبرد نابرابر با بستن راه‌ها و گذرگاه‌های منتهی به سرزمین علاءالدینی جلوی رسیدن آذوقه به آنها را می‌گرفتند، همچنین آنان توسط هواپیماهای جنگی خود که آنها را تازه از کشورهای خارجی خریداری کرده بودند عشایر طایفهٔ علاءالدینی را که در حال کوچ بودند در منطقهٔ «پَهنُک» بمب‌باران هوایی کردند و چندین نفر از آنان را کشته‌اند. اما این اقدامات دولت پهلوی نتوانست این عشایر را از پای در آورد.

عشایر بهمئی با رهبری خان طلا باوجود همهٔ اینها، طی این مبارزان چندین لشکر دولتی و چندین دسته از چریک‌های محلی همراه آنان را به طور کامل نابود و منهدم کردند. وقتی که دولت در سرکوبی نیروهای مردمی عاجز و ناتوان ماند و دید حتی با بمباران هوایی قادر به شکست علاءالدینی‌ها و مبارزین همراه آنان نیست تنها راه پیروزی خود در این نبرد را سوءاستفاده از ساده‌دلی و اعتقادات دینی و مذهبی مردم دانست به همین خاطر چون مردم بهمئی اعتقاد گسست‌ناپذیری با قرآن و اهل‌بیت داشتند؛ لذا ارتش رضاخانی با الگوگرفتن از نیرنگ عمروعاص اموی در جنگ صفین قرآن‌های امضا شده را برای تأمین مبارزین و جنگجویان بهمئی با دعوت به صلح، سازش و آرامش فرستادند.

مبارزان عشایر بهمئی بنا به اعتقادات دینی خود این دعوت را پذیرفتند؛ اما ارتش رضاخانی که از ابتدا راه نیرنگ را در پیش گرفته بود به عهد و سوگند خود وفا نکردند و همهٔ سران طوایف علاءالدینی را صفین گونه در دو منطقهٔ علاء و ممبی به رگبار بستند و برخی را هم زندان و برخی را هم به درخواست سفیر آلمان برای احیای نسل به آلمانی که در جنگ جهانی دوم بزرگ‌ترین تلفات انسانی را داشت تبعید کردند و در تاریخ ۲۰ بهمن سال ۱۳۱۶ خان طلای علاءالدینی را در منطقهٔ چهل پلکان از پشت سر مورد هدف قرار داده و این‌گونه به غائلهٔ علاءالدینی بهمئی و قیام ۱۳۱۶ آنها پایان دادند.

اما امروز به برکت وجود نظام مقدس جمهوری اسلامی مناطق مورد ظلم حکومت رضاخان باوجود تمام محرومیت‌ها نسبت به روستاهای اطراف اما دارای امکانات اولیه زندگی یعنی آب و برق هستند و خدمات نظام جمهوری اسلامی ایران با تکریم مردم ساکن در مناطق عشایری همچنان ادامه دارد.

هر چه در این شهرستان داریم به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی است آنچه امروز خدمات از قبیل آب، آب‌رسانی، برق‌رسانی، گازرسانی و سایر خدمات عمومی هست مدیون انقلاب و نظام اسلامی هستیم در این استان با سفر رهبر حکیم و عالی‌قدر انقلاب آثار فراوان و برکات زیادی نصیب استان شد؛ اما علی‌رغم تلاش مسئولان و دولت‌های مختلف و زحمت‌های آنان درد و رنج زیاد را امروز مردم شهرستان بهمئی متحمل می‌شوند.

یادداشت: فاضل ریحان نسب

انتهای خبر/

اخبار مرتبط
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

آخرین اخبار