رسول اکرم (ص‌): کمال عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است
سه‌شنبه 1403/11/16 Tuesday - 2025 04 February الثلاثاء ، 5 شعبان ، 1446
ساعت
1403-11-15 14:42 شماره خبر : 10558 https://sobhezagros.ir/short/VMa0d 0
قشون‌کشی رضاخان میرپنج علیه لرها،

نبرد «تنگ تامرادی»را می توان یکی از هولناک ترین و پرتلفات ترین جنگ داخلی ایران بین رضاشاه و عشایر بویراحمد دانست که به مانند دیگر امورات اجتماعی در روند روزمره زندگی کمتر به آن پرداخته شده است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «صبح زاگرس» تاریخ معاصر ایران دارای نقاط تیره‌وتار بسیاری است که تاکنون به‌درستی در رابطه با آن‌ها سخن به میان نیامده است و فقط به بخشی از ابعاد موضوعات پرداخته‌شده است؛ امروزه یکی از مسائلی که گریبان جامعه ما را گرفته است جنگ روایت‌ها است، جنگی که در آن سعی می‌شود جای جلاد و شهید تغییر پیدا کند و مقام معظم رهبری مدظله‌العالی از سال‌ها پیش خطر آن را گوشزد کرده‌اند؛ لذا می‌بینیم جریان‌هایی در کشور هم‌نوا با دشمنان این ملت سعی در تحریف انقلاب و تطهیر چهره پدر و پسر خائنی هستند که گرچه دوران حکومتشان کمتر از حکومت‌های شاهنشاهی پیشین است اما خسارت‌های بسیاری را متوجه ملت ایران کرده‌اند که دامنه اثرات منفی آن هنوز ادامه دارد و در آینده نیز ادامه خواهد داشت.

در همین زمینه خلاصه کردن خیانت‌های پهلوی‌ها در کشف حجاب و ممنوعیت برگزاری مراسمات مذهبی و ... خود ممکن است ما را دچار اشتباهی بزرگ‌تر در ساده‌انگاری کارهای این خاندان کند چراکه ممکن است نسل‌هایی که خیلی درگیر و دار مناسبات مذهبی نیستند بگویند واقعاً برای همین چیزها انقلاب شد و خدمات و زحمات امام و شهیدان زیر سؤال برود هرچند که همین موضوع نیز موضوع کمی نیست و برای اعتقادات انسان اگر جانش را هم فدا کند روا است.

خود فروختگی حکومت پهلوی در برابر غرب

قطعاً اصلی‌ترین مشکل حکومت پهلوی خودفروختگی آن در برابر خارجی‌ها حتی در برابر کشوری مانند ترکیه بود که این خودفروختگی باعث شده بود عزت و غرور ملی ایرانیان با آن مجد و عظمت تاریخی‌ای که داشتند خدشه‌دار شود.حمله‌های ناجوانمردانه پهلوی پدر و پسر به قیومت ها، از بین بردن کوچ عشایر،کشتن بدون دلیل جوانان لر در لرستان و کهگیلویه وبویراحمد، حمله هوای علیه عشایر و در تنگنا قرار دادن قومیت‌ها، خود نوعی از این مسائل است که همچنان در ورطه تاریخ جامانده است.

یکی از مسائلی که قطعاً در تصمیم انقلابی ملت ایران برای همراهی با امام و سرنگونی حکومت پهلوی نقش داشت خون‌هایی بود که توسط این رژیم پهلوی بر زمین ریخته شد؛ این موضوع فقط منحصر در دوران مبارزات انقلابی نیست، بلکه رضاشاه پایه‌گذار این حکومت علاقه وافری به کشت و کشتار و سرکوب مردم داشت که یکی از این جنایات در مواجهه با مردم لر نشین ازجمله در لرستان و کهگیلویه وبویراحمد و قسمت‌هایی از فارس بوده است.

داگلاس در خاطرات خود از ایل قشقایی نیز سخنان یک پیرمرد در رابطه با رفتار ارتش شاهنشاهی با مردم را این‌گونه بیان می‌کند که پیرمرد گفته است: «در دوران سلطنت رضاشاه سروانی بود که در این منطقه خدمت می‌کرد او تعدادی توله‌سگ اصیل داشت که برحسب‌تصادف مادر آن‌ها مرده بود؛ سروان هرروز صبح سربازانی را به ده می‌فرستاد تا به‌زور مقدار دو لیتر شیر مادر برای توله‌سگ‌های او جمع کند، این افسر ارتش شاهنشاهی شیرگاو یا بز را برای تغذیه توله‌سگ‌های خود قبول نمی‌کرد و دستور داده بود که سربازان فقط شیر مادر جمع‌آوری کنند؛ سربازان هم در اجرای دستور سروان نظارت کامل می‌کردند که فریب زن های قشقایی را نخورند،‌ به‌این‌ترتیب بود که سگ‌های سروان ماه‌های متوالی شیر مادران بچه‌های ما را می‌خوردند... و این همان چیزی است که ما هیچ‌وقت آن‌ را فراموش نمی‌کنیم و هرگز آن‌ را نمی‌بخشیم.»

دوره رضاشاه یا همان رضاخان میرپنج قزاق دوره جدیدی در برخورد حکومت مرکزی با ایالات و عشایر و گروه‌های قومی بود. بررسی و تجزیه‌وتحلیل این برخورد جدید جز در پرتو تحولات تاریخ معاصر ایران از مشروطه به بعد و نیز بررسی و ماهیت قدرت نوظهور رضاشاهی امکان‌پذیر نیست. 

رژیم خائی که تفریحش کشتار مردم بود

رضاخان پایه‌گذار رژیم خائن پهلوی، با پوشیدن چکمه‌های خود و فشار دادن گلوی مردم آن‌ها را تنگا قرار می‌داد و به نام مدرنیته و جهان توسعه، صدمات زیادی را به بدنه عشایر، مردم و حتی قومیت‌ها وارد کرد که نمونه بارز آن جنگ با عشایر جنوب کشور در منطقه‌ای به نام تنگ نامرادی بود.

اعدام دسته‌جمعی خوانین و حتی مبارزان عشایر از علی مردان خان بختیاری تا خوانین بویراحمد، حتی با توجه به قسامه نوشته‌شده بین آن‌ها نمونه‌ای از خیانت‌ها این شاه پلید پهلوی به عشایر بود که نشان از خوی درندگی او را نشان می‌داد.

ظلم‌ستیزی، وطن‌پرستی و بیگانه‌ستیزی خصیصه ذاتی عشایر در طول تاریخ بوده و بدون تردید، تاریخ هرکدام از ایلات و قبایل عشایری ایران را ورق بزنیم، حکایت‌های بسیاری از ظلم‌ستیزی و عدالت‌خواهی آن‌ها قابل‌مشاهده است.

به همین دلیل رژیم پهلوی دشمن شماره یک خود را عشایر می‌دانست و از هیچ کاری برای ضربه به این جامعه کوچ رو فروگذاری نکرد. در همین راستا می‌توان به اسکان اجباری عشایر یا همان تخته قاپو اشاره کرد که یکی از سیاست‌های رضاشاه برای سرکوب ایلات بود.

رضاشاه بر این اعتقاد بود که «قبایل چادرنشین، وحشیانی ناهنجار، غیرمولد و بی‌سواد هستند که در وضع طبیعی بَدوی باقی‌مانده‌اند.» و براین اساس به‌زور اسلحه به دنبال اسکان و کنترل هرچه بیشتر عشایر بود.

عشایر کهگیلویه و بویراحمد نیز هیچ‌گاه با حکومت‌های جور و زور سر سازش نداشتند و در قرن حاضر نیز پس از به حکومت رسیدن رضاشاه، هیچ‌گاه سر دوستی با این دولت دست‌نشانده انگلیس پیدا نکرد و این منجر به جنگ‌های زیادی بین عشایر بویراحمد و رضاشاه شد.

شکایت کنسول انگلیس از بویراحمدی‌ها

در بخشی از شکایت کنسول انگلیس از بویراحمدی‌ها آمده است: «اشرار بویراحمدی بیش از یک ماه است که در نقاط مختلف بین «دشت ارژن» که ده فرسنگ زیرشیراز است و «گلدارچین» که در مجاورت اصفهان است مشغول عملیات عمده ای هستند و… بی نهایت مشکل خواهد بود که یک طایفه کوه نشین به این رشادت و فعالیت را بتوان در تنگنا انداخت و… به عقیده من( بیل) طایفه‌ای که باید اختصاص مورد تنبیه واقع شوند همانا طایفه بویراحمدی است و… طایفه بویراحمدی می‌تواند 10هزار نفر تهیه کند که عده کمی از آن‌ها سواره‌اند، چهار قلعه محکم دارند که بدون توپ، گرفتن آن‌ها ممکن نیست و…»(برگرفته از کتاب عشایر مرکزی ایران)

پشت پرده جنگ رضاشاه با عشایر

با کشف نفت در منطقه گچساران که مراتع قشلاقی عشایر بویراحمد به شمار می‌رفت، چالش بین دولت و عشایر در این استان وارد مرحله جدیدی شد.

منطقه نفت‌خیز گچساران در کهگیلویه و بویراحمد طی سال‌های 1302 و 1303هجری شمسی موردمطالعه قرار گرفت و در سال 1310 عملیات حفاری برای چندمین بار انجام شد و بر این اساس پای انگلیسی‌ها به این منطقه نیز باز شد. همین مسئله باعث شد که انگلیسی‌ها و دولت رضاشاه عشایر را مانعی بر سر راه خود در غارت نفت ببینند.

در آن سال «کی لهراسپ باتولی»و«میر غلام شاه قاسمی»عشایر زادگان دلیر و آزادی‌خواه بویراحمدی که هنوز نیز گمنام مانده‌اند، شکست سنگینی را بر ارتش مسلح رضاشاه تحمیل کردند.

«کی لهراسپ» به همراه یارانش در جنگ «تنگ تامرادی» قشون دولتی را به فرماندهی سرلشکر «شیبانی» شکست داد و خواب را بر چشم رضاشاه حرام کرد ناجایی که شاه، سرلشکرشیبانی را به دلیل این شکست برکنار و سپس در یک دادگاه نظامی که ریاست آن را سپهبد«امیر احمدی» بر عهده داشت، محاکمه و به خلع درجه و دو سال زندان محکوم می‌کند.

در همین راستا حجت‌الاسلام و المسلمین موسوی اعظم امام‌جمعه موقت شهر یاسوج و از شاهدان خیانت‌های پهلوی به مردم قوم لر گفت: یکی از جنایات بزرگ رژیم طاغوت، کشف حجاب، از بین بردن آن حائل و فاصله‌ای که در اسلام میان دو جنس قرار داده‌شده است بود که این نیز برای سلامت زن و سلامت مرد بوده و است؛ برای سلامت جامعه‌مان است رضاخان سعی کرد تا همان بلائی که بر سر زن در جوامع غربی آمد بر سر زن مسلمان ایرانی بیاورد. این اقدام را با چماق، در داخل کشور انجام داد.

امام‌جمعه موقت یاسوج گفت: کشتار «درە زیلان» جنایتی بود کە توسط نیروی زمینی ترکیە در درە زیلان رخ داد کە نزدیک بە ۵۵ هزار زن و مرد و کودک خردسال قتل‌عام شدند؛ این جنایات با همکاری رضاخان با آتاتورک صورت گرفت.

درگیری عشایر بویراحمد با پهلوی

وی با اشاره به جنایات پهلوی در استان کهگیلویه و بویراحمد افزود: در جنگ تنگ یا «دره» تامرادی درواقع درگیری میان عشایر لر بویراحمدی و ارتش شاهنشاهی ایران در سال ۱۳۰۹ بود، که این نیز یک جنایت دیگر بود ولی مثل همیشه پهلوی‌ها از لرها شکست خوردند.

موسوی‌اعظم می‌گوید: در زمان تجاوز انگلیسی‌ها به جنوب، مردم بویراحمد چنان منافع آن استعمارگران را به خطر انداخته و عرصه را بر آنان تنگ کردند که در مقالات نوشته‌شده در ۱۵ دسامبر ۱۹۰۹ کنسول انگلیس در شیراز ناچار شد به‌طور رسمی از بویراحمدی‌ها به «سر جرج بارکلی» سفیرشان در تهران شکایت کنند.

وی بیان داشت: درجاهای مختلفی خواندم که گفته‌شده بود، سفیر آنان متن شکایت را به لندن مخابره کرده است. آنان دستگیری بویراحمدی‌ها را کاری بی‌نهایت مشکل می‌دیدند و از سران خود درخواست توپ و تفنگ می‌کردند، قوم لر هرگز زیر بار ستم این رژیم غاصب و ظالم‌ نمی‌رفت، از همین رو بود که قوم لر را در محرومیت قرار می‌دادند.

امام‌جمعه موقت یاسوج گفت: با نهضت انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) و هم‌زمان با آغاز مبارزات در سال ۱۳۴۱، عشایر کهگیلویه و بویراحمد هم حمایت‌های خود را از این نهضت اسلامی اعلام کردند و در فروردین سال ۱۳۴۲ و در پی غائله جنوب، حکومت پهلوی بازهم به تدارک جنگی دیگری با عشایر بویراحمد آماده شد، در فروردين سال ۱۳۴۲ گردانی از كرمانشاه برای سركوب كردن عشایر به منطقه بویراحمد وارد شدند.

وی افزود: به دنبال مخالفت علنی و صریح روحانیان به رهبری امام، دیگر اقشار ملت نظیر دانشجویان، روشنفکران، بازاریان و توده‌ی مردم به‌انحاءمختلف اعتراض خویش را اعلام داشتند؛ عشایر بویراحمد نیز ازجمله اقوامی بودند که بی‌محابا و با اعلام انزجار درونی خویش را ‌همچون عصر رضاشاه نمایان ساختند. عداوت و دشمنی مردم بویراحمد با حکومت پهلوی البته سابقه‌ی دیرینه‌ای داشت.

 نبرد «تنگ تامرادی»  مهیب‌ترین جنگ داخلی عصر پهلوی

موسوی اعظم گفت: همین نبرد «تنگ تامرادی» بنا به اظهار کارشناسان نظامی مهیب‌ترین جنگ داخلی عصر پهلوی به شمار می‌آمد. در این نبرد یک لشکر ۱۰ هزارنفری مدت چهار شبانه‌روز در یک تنگه‌ی مخوف محاصره و قلع‌وقمع شدند، گفته‌شده آن‌وقت با پا درمیانی ترکان قشقایی به سبب سابقه‌ی دوستی با بویراحمدی‌ها از «دره‌ی خون و مرگ» تنگ تامرادی رخصت خروج یافتند، و از آنان هزاران کشته و زخمی بجای گذاشتند.

ضعف پهلوی در مقابل لرها

امام‌جمعه موقت یاسوج گفت: نابود کردن آرمان‌های دینی، ارزش‌های اخلاقی، پیشرفت‌های اقتصادی، عزت و خلاصه بر باد دادن سرمایه‌های یک ملت جزء کارهایی بود که آن رژیم طاغوت و سیاه کار انجام داد، ولی این رژیم در سرزمین لرها هرگز نتوانستند کاری انجام دهد.

وی در ادامه افزود: حکومت پهلوی پس‌ازاین جنگ چندین بار اقدام به بمباران هوایی مناطقی از این استان کرد به‌طوری‌که از اردیبهشت تا خرداد همان سال به‌صورت روزانه و در چند نوبت به‌وسیله هواپیماهای خود بر سر عشایر بمب می‌ریخت که منجر به کشته شدن زنان و کودکان زیادی شد.

یک مورخ و پژوهشگر تاریخ عشایر در خاطرات خود آورده است: حفاظت از منافع دولت انگلیس در غارت نفت جنوب کشور، پشت پرده اصلی تمام جنگ‌های رضاشاه با عشایر جنوب بود.

زنده‌یاد عطا طاهری بویراحمدی نویسنده کتاب کوچ کوچ ر خاطرات خود آورده است: پس از کشف نفت در ایران و تیزتر شدن دندان طمع استعمار پیر، دولت انگلیس عشایر را مانعی برای رسیدن به خواسته‌های استعماری خود می‌دید و بنابراین دولت دست‌نشانده رضاشاه برای راضی نگه‌داشتن اربابان انگلیسی خود در چپاول نفت جنوب کشور، دستور یکجانشینی و خلع سلاح عشایر را صادر کرد.

شکست رضاشاه از بویراحمد در جنگ تنگ تامرادی

وی تصریح کرده است: آن‌ها می‌خواستند هر قدرتی که منافع تجاری دولت انگلیس را تهدید می‌کند، از بین ببرند و بر این اساس شاه، برخی سران ایلات جنوب را به دستور انگلیسی‌ها کشت و یا خلع سلاح و تخته قاپو و آزار و اذیت کرد. این اقدامات همه برای غارت نفت جنوب بود و به دستور انگلیسی‌ها انجام می‌گرفت.

طاهری در خاطرات خود آورده است: بنابراین رضاشاه جنگ «تنگ تامرادی» را در سال 1309 علیه عشایر بویراحمد پایه‌ریزی کرد تا این ایل جنگجو را تضعیف کند.

شیبانی: میرغضب شرکت نفت انگلیس بودیم

شاید بتوان پشت پرده این جنگ را از زبان سرلشکر شیبانی که رضاشاه را مسبب اصلی به قتل رسیدن عده زیادی بی‌گناه در جنگ تامرادی می‌داند، بهتر بشناسیم آنجا که به یکی از افسرانش می‌گوید: «دیدی این سوادکوهی نابکار (رضاشاه) چطور مارا فریب داد؟ اینهمه سرباز بی گناه کشته شدند، آنهمه مردان دلیر بویراحمدی به گور رفتند برای اینکه کمپانی نفت، چند شاهی بیشتر به سهامداران خودپرداخت کند. ما فقط آلت دست مظلمه بودیم علیه ملت خودمان برای مساعدت به کمپانی نفت آن‌هم به قیمت خون جوانان معصوم این ملت، یعنی همان‌هایی که حقا مالک واقعی این ثروت هستند.»

وی در ادامه می‌گوید: «این نامردها ما را در حد یک میرغضب شرکت نفت سقوط دادند، من فکر می‌کنم که اگر ایران مستقیماً به دست یک دولت استعماری اداره می‌شد ممکن نبود چنین جنایت هولناکی صورت بگیرد. بیچاره ملت ایران که از این ماجرا خبر ندارند وشاید هم هرگز خبردار نشوند، من تا مدتی به اظهارات بویراحمدی‌ها مشکوک بودم اما دیگر کوچک‌ترین شکی در صحت اظهاراتشان ندارم، از زمانی که از وجدان کار اطلاع پیدا کردم، دیگر خود را قادر نمی‌بینم در این سرزمین بمانم و به چشم افراد این ملت که فرزندانشان را برای حفظ منافع ناچیز شرکت نفت به کشتن دادم نگاه کنم.»(برگرفته از کتاب استانداران فارس)

 

انتهای خبر/

اخبار مرتبط
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

آخرین اخبار