اسلحه یا هویت؟ نبرد نمادها در کهگیلویه‌وبویراحمد

اسلحه در خون می‌دود؛

اسلحه یا هویت؟ نبرد نمادها در کهگیلویه‌وبویراحمد

هر عکس یک پیام است. وقتی مسئولان محلی با تفنگ در پلتفرمی پست می‌گذارند، جوانان در عروسی‌ها شلیک می‌کنند و قربانیان بی‌گناه یکی پس از دیگری جان می‌بازند، پای مسئله‌ای عمیق‌تر از قانون در میان است؛ اینجا اسلحه هویت می‌فروشد

باران سربی شلیک‌های شادمانه و سوگواره، بار دیگر جان جوان دیگری را گرفت؛ اینها تیترهایی است که هر از چندگاهی در بسیاری از رسانه های استان شاهد آن هستیم؛ این بار اما روایت مرگ متفاوت است؛ روایتی که ریشه در فرهنگی ژرف دارد که اسلحه را نه ابزار، که بخشی از هویت و مردانگی می‌داند.

 در استان‌های غربی، اسلحه در ادبیات، در عروسی‌ها و در عزاداری‌ها رخنه کرده و گویی با روح این دیار عجین شده است؛ دادستان مرکز استان در این زمینه می‌گوید؛ مسأله، مسأله فرهنگ و هویت است.

اسلحه؛ از نماد تا مرگ

در کهگیلویه و بویراحمد، شوربختانه اسلحه تنها یک سلاح سرد نیست؛ نماد است؛ نماد شجاعت، مردانگی و افتخار. در ذهن بسیاری از جوانان این خطه، تفنگ بخشی از هویت فردی و قومی است.

 این نماد اما گاه به عاملی برای کشتار تبدیل می‌شود؛ در جشن عروسی، در مراسم سوگواری، صدای شلیک تفنگ به نشانه شادی یا اندوه طنین‌انداز می‌شود؛ گویی این صدا، زبان بی‌زبانی است برای بیان احساسات.

قربانیان بی‌گناه؛ پشت آمارهای سرد

اما پشت هر آمار مرگ با اسلحه، داستانی تلخ نهفته است. داستان جوانانی که در اوج شادی، در یک لحظه ناباورانه، جان باخته‌اند. داستان کودکانی که قربانی شلیک‌های بی‌هدف شده‌اند؛ دادستان مرکز استان در این باره هشدار می‌دهد؛ «ریشه این معضل، صرفاً در قانون نیست. این مسأله، مسأله فرهنگ و هویت است.»

فرهنگ‌سازی؛ راه حل دشوار اما ممکن

مقابله با این پدیده تنها از طریق اقدامات قهری ممکن نیست؛ باید از طریق فرهنگ‌سازی، آموزش و آگاه‌سازی جامعه، به ویژه نسل جوان، اسلحه را از جایگاه نمادینش پایین آورد؛ رسانه‌ها، مراجع فرهنگی و ریش‌سفیدان محلی می‌توانند در این زمینه نقش مؤثری ایفا کنند. باید به جوانان آموخت که شجاعت در مسئولیت‌پذیری و عقلانیت است، نه در حمل اسلحه.

نقش دستگاه قضایی و انتظامی

اگرچه ریشه این معضل فرهنگی است، اما دستگاه قضایی و انتظامی نیز باید با قاطعیت با متخلفان برخورد کند؛ کنترل و نظارت بر خرید و فروش اسلحه، جمع‌آوری اسلحه‌های غیرمجاز و برخورد قانونی با شلیک‌های غیرمسئولانه می‌تواند تا حدی از تلفات انسانی بکاهد.

در استان اسلحه‌خیز ایران، هر عکس یک پیام است، وقتی مسئولان محلی با تفنگ در اینستاگرام پست می‌گذارند، جوانان در عروسی‌ها شلیک می‌کنند و قربانیان بی‌گناه یکی پس از دیگری جان می‌بازند، پای مسئله‌ای عمیق‌تر از قانون در میان است« اینجا اسلحه هویت می‌فروشد».

در یکی از تلخ‌ترین تضادهای فرهنگی استان، برخی مسئولان محلی با انتشار عکس‌های سلفی با اسلحه، ناخواسته به بازتولید الگویی خطرناک دامن می‌زنند. آنها گمان می‌کنند «میر شکار» شده‌اند، غافل از اینکه قهرمانان واقعی استان - از شهید اورنگ تا سردار اورنگ - اسلحه را برای دفاع از وطن برداشتند، نه برای نمایش در شبکه‌های اجتماعی.

متأسفانه وقتی مسئولان با تفنگ سلفی می‌گیرند،قهرمانان واقعی در سایه می مانند.

در مقابل این نمایش‌های خطرناک، کهگیلویه و بویراحمد قهرمانان راستینی داشته است:شهید اورنگ که داعش برای سرش جایزه گذاشت؛شهید عبدلرسول زرین، تک‌تیراندازی که جانش را در میدان نبرد گذاشت و حتی سردار شهابی با بدنی پر از ترکش اینها الگو هستند ، نه مسئولانی که در پلتفرم های مجازی با برداشتن اسلحه برای خود سرود میرشکار بودن می نوازند.

اسلحه در کهگیلویه و بویراحمد بخشی از تاریخ و فرهنگ است، اما این دلیل بر توجیه کاربرد غیرمسئولانه آن نیست. جامعه محلی، بزرگان قوم و نهادهای فرهنگی باید دست در دست هم دهند تا این «نماد» خطرناک به «ابزار»ی برای فرهنگ‌سازی و آموزش مسئولیت‌پذیری تبدیل شود. شاید تنها در این صورت باشد که می‌توان شاهد کاهش قربانیان این پدیده بود.

آیا در این سال‌ها حتی یک طرح منسجم برای تغییر فرهنگ اسلحه تدوین شده است؟ متأسفانه کار فرهنگی به همایش و پوستر تقلیل یافته، در حالی که تغییر فرهنگ نیاز به برنامه‌ریزی بلندمدت دارد.

هر گلوله‌ای که در کهگیلویه و بویراحمد شلیک می‌شود، پیش از آنکه نشانه‌ای از خشونت فردی باشد، نشان شکستی جمعی است. شکست نهادهایی که مسئولیت فرهنگ‌سازی داشته‌اند اما در سایه سکوت یا ناکارآمدی، به بازتولید اسلحه به عنوان نماد هویت دامن زده‌اند. اینک پرسش این است؛ آیا باید منتظر قربانی بعدی ماند؟

مسئولیت تاریخی؛ از گذشته تا آینده

فرهنگ اسلحه در کهگیلویه و بویراحمد میراثی تاریخی اما زهرآگین است؛ ریشه‌های آن در گذشته است، اما تبعاتش دامن آینده را می‌گیرد. این زخم کهنه را نمی‌توان با بخشنامه و پوستر درمان کرد. درمان واقعی نیازمند رویارویی شجاعانه با این واقعیت است؛ اسلحه امنیت نمی‌آورد، بلکه خود تهدید است.

نقشه گمشده نهادها

سازمان‌های متولی فرهنگ در استان؛ از استانداری و آموزش و پرورش تا صدا و سیما و نهادهای مردمی تاکنون نتوانسته‌اند نقشه‌ای منسجم برای تغییر این الگوی فرهنگی ترسیم کنند. شعار «کار فرهنگی زمان‌بر است»بهانه‌ای برای تعلل شده، در حالی که جامعه هر روز قربانی می‌دهد. سوال اینجاست؛ اگر نه امروز، پس چه زمانی؟

میرشکار واقعی کیست؟

اما باید بگویم میرشکار واقعی کسی نیست که اسلحه به دست در شبکه‌های اجتماعی ژست می‌گیرد. میرشکار واقعی معلمی است که در کلاس درس، گفت‌وگو را به دانش‌آموزان می‌آموزد؛  پدری است که به جای اسلحه، کتاب هدیه می‌دهد؛ مادری است که خشونت را نه، بلکه مدارا را در خانواده نهادینه می‌کند؛جوانی است که در برابر فشار همسالان برای «مردانگی کاذب» مقاومت می‌کند.

راه حل؛ از شعار تا عمل

در این راستا باید بگویم که آموزش از مدرسه آغاز میشود و  گنجاندن دروس مهارت‌های زندگی، مدیریت خشم و روش‌های غیرخشونت‌آمیز حل تعارض یک اصل است.

الگوسازی مثبت و معرفی چهره‌های محلی که بدون اسلحه به افتخار رسیده‌اند را باید بیشتر در بین جوانان سوق داد؛ هم چنین باید مشارکت مردمی که استفاده از ظرفیت ریش‌سفیدان و بزرگان محلی برای ترویج فرهنگ گفت‌وگو را باید ترویج داد که در راستای مهم مسئولیت رسانه‌هاو  پرهیز از نمایش اسلحه و ترویج فرهنگ غیرت مسلحانه بسیار مهم و حائز اهمیت است.

باید به ای مسئله توجه کنیم جامعه‌ای که گفت‌وگو را از دست می‌دهد، ناچار به سلاح پناه می‌برد. این همان اتفاقی است که کم‌کم در زیر پوست استان در حال رخ دادن است؛ تا وقتی تفنگ جزئی از هویت باشد، هیچ قانونی نمی‌تواند این زنجیر را پاره کند. وقت آن رسیده که به جای اسلحه، «انسانیت» را نماد هویت کهگیلویه و بویراحمد کنیم

اگر امروز اقدام نکنیم، فردا دیر است. هر قربانی بعدی خواه پدری باشد که به دست پسرش کشته می‌شود، خواه جوانی که در شادی عروسی جان می‌بازد؛ نه فقط یک تراژدی انسانی، که محکومیتی برای سیستم فرهنگی استان خواهد بود. وقت آن است که به جای اسلحه، «عقلانیت» و به جای خشونت، «گفت‌وگو»را نماد هویت این خطه کنیم.

انتهای خبر/