مردم مبارز و انقلابی گچساران در 19 آبان سال ۱۳۵۷ با تقدیم 6 شهید والامقام و باایمان و ارادهای وصفنشدنی برای پیروزی انقلاب اسلامی مجاهدتها کردند و برای سرنگونی حکومت پهلوی لحظهای دست از مبارزه نکشیدند.
به گزارش پایگاه تحلیلی و خبری «صبح زاگرس» معمولاً ملتهای بزرگ در طول تاریخ کارها، حرکات و اقدامات تأثیرگذاری انجام دادند که این حرکتها مانندی قلههای رفیعی هستند که تاریخ آنها را ساخته است. ملت ایران نیز در کل از این موضوع به دور نبوده و نیست و در انقلاب اسلامی عظمتها و شاهکارهایی را دیدیدم که از 15 خرداد 42 شروع میشود و همچنان ادامه دارد و جریانهایی همچون 9 دیها را خلق میکند و گرامیداشت و مناسبتهای چون 13 آبان ماهها و ... نیز ناشی از این پدیده است.
پس از سال ۱۳۴۲ به بعد دو جریان در مقابل همدیگر قرار داشته و هرکدام در تلاش بودند تا جامعه را بهسوی اهداف خود سوق بدهند. یکی جریان حکومت در قالب قدرت دولت و فعالیتهای ادارات بهویژه ادارات آموزش، احزاب، انجمنها، رادیو و تلویزیون و مطبوعات و دیگری هم جریان علمای دینی در قالب فعالیتهای فرهنگی بود.
البته در این دوره در کهگیلویه و بویراحمد «سرلشکر علیزاده» به مدت ده سال (از ۱۳۴۲ ت ۱۳۵۷) در مقام فرماندار کل، مسئولیت اجرای سیاستهای دولت را به عهده داشت. پس از او فردی غیرنظامی به نام «فریدون امیرابراهیمی» بهعنوان فرماندار کل بدین مأموریت گمارده شد. پس از دو سال امیرابراهیمی جای خود را به فرد غیرنظامی دیگری به نام «احمد جوهرزاده» داد. در زمان ایشان بود که در سال ۱۳۵۵ فرمانداری کل کهگیلویه و بویراحمد به استان تبدیل شد؛ اما با توجه به حوادث سال ۱۳۵۶ که نهتنها کشور بلکه منطقه کهگیلویه و بویراحمد بهخصوص شهرستان گچساران دستخوش حوادث دیگری شد که بهتدریج موج انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) سراسر کشور را گرفت و مردم منطقه کهگیلویه و بویراحمد که مردمی شیعهمذهب و غیرتمند بودند از انقلاب اسلامی استقبال کردند.
مردم استان هم همانند سایر مردم کشور، مجموعه سیاستهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حکومت پهلوی را در جهت وابستگی به بیگانگان، مسخ هویت دینی، ملی و عقبماندگی از کاروان تمدن تشخیص دادند و فرصت یافتند تا با ارزیابی سیاستها و اقدامات حکومت پهلوی، به مقایسه آنچه بودند با آنچه باید باشند بپردازند. درنتیجه گروهگروه فریاد انقلاب اسلامی را لبیک گفتند. بدین سبب هنگامیکه نخستین گروه از جوانان در شهرستان¬های استان به تظاهرات اقدام کردند از طرف هواداران شاه مورد سرکوب قرار گرفتند که بیشترین درگیری و سرکوب در جنوب کشور در شهرستان نفت¬خیز گچساران اتفاق افتاد.
یکی از اولین شهرهایی که در کهگیلویه و بویراحمد به ندای حقطلبانه امام خمینی (ره) علیه حکومت پهلوی پاسخ مثبت داد، مردم مبارز گچساران بودند. نخستین آثار این حرکت در ماه مبارک رمضان و عید سعید فطر سال ۵۷ آشکار شد. تظاهرات، تعطیل شدن بازار و پسازآن اعتصاب کارکنان صنعت نفت و قطع صادرات نفت به یک خیزش عمومی تبدیل شد. این شهر به خاطر نفت آنچنان مهم شده بود که ساواک، نیروهای مسلح نظامی اعزامی از استانهای فارس و خوزستان برای سرکوب و جلوگیری از تظاهرات بسیج شدند.
پس از سال ۱۳۴۲ تا سال ۱۳۵۷ همزمان با شهرهای بزرگ و مذهبی کشور چندین طبقه و گروه در شهرستان گچساران فعالیت¬های مبارزاتی و انقلابی با حکومت پهلوی داشتند ازجمله روحانیون که در تاریخ سیاسی معاصر ایران فرازوفرودهای زیادی داشتهاند. در اعتراضات علیه نفوذ اقتصادی بریتانیا اواخر قرن نوزدهم، در جریان انقلاب مشروطیت (۱۹۰۶ تا ۱۹۰۸)، در ملی شدن صنعت نفت (۱۹۴۴- ۱۹۵۳) و پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ نقش مهمی داشتند. همانگونه که در شهرهای بزرگ بهویژه مذهبی، علما و روحانیون نقش مهمی را در هدایت مردم برای مبارزه با حکومت شاهنشاهی داشتند در منطقه کهگیلویه و بویراحمد به همین شکل بود.
بهگونهای که علمای منطقه ازجمله مرحوم حضرت آیتالله ملک حسینی (ره)، مرحوم حجتالاسلام میراحمد تقوی، مرحوم حجتالاسلام سید جهان غلامی، حجتالاسلام حاج یونس هاشمی، حجتالاسلام سید نادر حسینی، مرحوم حجتالاسلام سید غلامحسین بلادی و... همه اعتبار معنوی خود را در جهت بسیج مردم به صحنه انقلاب به کار گرفتند. در شهرستان گچساران هم شهید حجتالاسلام محمدتقی بشارت و مرحوم حجتالاسلام «متقی کاشانی» بهویژه شهید بشارت نقش بسیار مهمی داشتهاند بهگونهای که مردم شهرستان گچساران را به انقلاب دعوت کردند و خود رهبری فعالیتهای انقلابی و تظاهرات مردم را به عهده گرفتند.
نبرد سیاسی میان علما و مقامهای حکومت شدت گرفت و هرکدام سعی داشتند مردم را در جبهه خود قرار دهند. مقامهای حکومتی (ساواک) حتی درصدد برآمدند که عدهای از افراد ناآگاه منطقه گچساران بهعنوان چماقدار، مأمور سرکوبی انقلابیون در این شهرستان بکنند اما در این ایام دیگر چنین افرادی به چنگ آنان نیفتاد. مردم این شهرستان همه پشت سر علما قرارگرفته و در جهت تحقق انقلاب اسلامی می-کوشیدند. در این میان با تلاش علما و روحانیونی از قبیل شهید حجتالاسلام محمدتقی بشارت حتی نخبگان سنتی و جدید منطقه گچساران هم بهصف تودههای مردم پیوستند.
معمولاً در اکثر انقلابهای دنیا، نخبگان دانشگاهی، نقش چاشنی و مردم نقش باروت را دارند. در انقلاب اسلامی ایران و بهتبع آن مردم استان و بهخصوص شهرستان گچساران هم بدین گونه بود. فعالیت انقلابی دانشجو و دانشآموزی گچسارانی در سالهای اولیه پراکنده، نامنظم و بیشتر زیرزمینی و به ترس از ساواک و مقامهای حکومتی، خیلی آشکار و علنی نبود و بیشتر بهصورت تیمهای غیر ساماندهی شده مشغول به فعالیتهای انقلابی خود بودند که تشکیل این هسته بیشتر توسط «محمد زید بهبهانی» و تدریجاً چند نفر شرکت نفتی و فرهنگی نیز به این جمع پیوستند و به مناسبت¬های مختلف در این مجالس به تفسیر قرآن مجید و بخشهایی از نهجالبلاغه و دعای کمیل میپرداختند.
«حاج بهرام تاجگردون»، «حاج الله کس راهی»، «هوشنگ نقاب»، «نعمتالله ممتازان»، «محمدرحیم لبافی نژاد» و... از دیگر اعضای این هسته بودند. البته «محمدزید بهبهانی» به خاطر فعالیتهای انقلابی خود در ماهشهر از سال ۱۳۴۶ به گچساران تا پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ تبعید شد. وی نقش محوری و کلیدی در این تیم و جریان انقلابی شهرستان گچساران که بعداً به همراه «حاج بهرام تاجگردون» و «شهید محمدتقی بشارت»، حلقه اتصال تمامی این گروهها تا بهمن ۱۳۵۷ را بر عهده داشت.
یا نقش مؤثر و مفید آقای «محمدرحیم لبافی نژاد»، مربی هنرستان و آموزش قرآن گچساران در تربیت دانشآموزان آنهم بهصورت مختلط (دختر و پسر) را نباید نادیده گرفت. بهگونهای که از کلاس¬های درس قرآن ایشان، «مجتبی موسوی» و «محسن گلستان» و از هنرجویان هنرستانش، «عیسی پناهی»، «صدرالله نوری نژاد»، «حسین لیراوی» و «غلام لرکی» بعد از انقلاب در جنگ تحمیلی به فیض شهادت نائل شدند و این نتیجه آموزش مخلصانه آن دوران فرهنگیان شهرستان نفتخیز گچساران بود.
همچنین، مرحوم حاج «فریدون شریفی» از دیگر فرهنگیان قدیمی و باشرافت منطقه، در فعالیت¬های چه قبل و چه بعد از انقلاب هم نقش داشت بهگونهای که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، حجتالاسلام شهید محمدتقی بشارت با دست خط خود این چهره فرهنگی محبوب و معتمد را بهعنوان یکی از اعضای کمیته انقلاب در شهرستان باشت معرفی کرد.
برادران صابری با توجه به اینکه در شهر قم بودند از این طریق نقش مهمی را در رساندن اعلامیههای حضرت امام (ره) و شعارهای انقلابی به تیمهای دانشجوی و دانشآموزی داشتند. بهگونهای که علاوه بر شهرستان گچساران، شهرهای جنوبی را هم بهنوعی تغذیه میکردند و جریان انقلابی شهرستان گچساران هماهنگ با شهرهای بزرگ و مذهبی مسیر خود را طی مینمود.
ناگفته نماند مرحوم «حاج محمد نبی زاده» یکی از افراد مؤثر و کلیدی جریان انقلاب بود که اقدام به تشکیل هستههای مطالعاتی از جوانان مبارز و مذهبی نمود و با هماهنگی سایر انقلابیون شهر و روحانیت مبارز بهعنوان یکی از محورهای برپایی تظاهرات مردمی و اعتراضات عمومی، تحصن و اعتصاب فرهنگیان، بازاریان و کارکنان صنعت نفت گچساران با تمام توان و دقت و ظرافت انجاموظیفه نمود. با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و از همان روزهای اولیه هماهنگ با انقلابیون کشور حزب جمهوری اسلامی را تشکیل داد و بهعنوان دبیر توانست در سایر بخشهای استان بهعنوان یک محور تعیینکننده مدیریت جریان انقلابی را عهدهدار شود. بهگونهای که ایشان در دهه 60 توسط منافقین ترور و به درجه رفیع جانبازی نائل شد. البته افرادی هم مثل جلالیهای دیل (شهید علی ویس، غلامعلی و امرالله)، علی مراد جعفری، علی رفیع پور، ابراهیم عسکر زاده هم بیتأثیر نبودند.
خواجوییها هم مثل برادران صابری، فعالیت انقلابی چشمگیری داشتند. بدین گونه که اگر برادران صابری نقش تغذیه تبلیغاتی و ارسال اعلامیههای حضرت امام (ره) را از قم برای گروههای فعال انقلابی گچساران داشتند، خواجوییها هم نقش ساماندهی مردم را جهت راهپیمایی و تظاهرات علیه رژیم پهلوی را بر عهده داشتند. بهگونهای که مرحوم علی خواجوی، آقایان «سید اکبر علیزاده»، مرحوم «علی خوان-پایه» و «اصغر جمشیدی» را بهطور ویژه مأمور این امر مهم کرده بود.
البته ناگفته نماند مقامات حکومتی متوجه حرکتهای انقلابی گروههای فوق شده بودند و با توجه به فشاری که به آنها وارد میکردند باعث شد که تعدادی از اعضای این گروهها دامنه فعالیت خود را به سایر استانها گسترش دهند و بیشتر نقش حمایتی را ایفا کنند. مثل آقای «موسی بلادیان» (برادر شهید بلادیان) که درواقع جرقه اولیه انقلاب (۱۳۴۵) در گچساران توسط ایشان و «محمد زید بهبهانی» زده شد و نهایتاً در خوزستان مستقر شد. عدهای هم مثل حاج بهرام تاجگردون، برداران خواجوی، شهید بشارت و… سعی بر میدانداری و صحنه را در مقابل عوامل حکومت شاهنشاهی هیچ موقع خالی نکردند.
تیم تقریباً «چهلنفری» از دانشجویان منطقه از قبیل برادران جلالی دیل، دکتر بهادر مرودشتی، شهید عبدل خواجهزاده، سید قدرت الله حسینی، دکتر محمدتقی شریعتی، مرحوم دکتر حمزه پردال، سردار احمد خورشیدی، مرحوم سردار مهدی درخشان، شرافتی، اسفندیار پورکرم، رهام عبدی پور و… بیشتر نقش حمایتی را داشتند. بهعنوانمثال سید قدرت الله حسینی در دانشسرای عشایری شیراز خیلی فعال و ارتباط تنگاتنگی با انقلابیون منطقه داشت بهگونهای که ایشان از اواخر سال ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۷ به مدت چهارده ماه در زندان اوین هم بند مرحوم آیتالله «هاشمی رفسنجانی» به سر میبرد.
خانم «کوکب حاتمی» از مبارزان قبل از انقلاب ایشان بیشتر در مسجدسلیمان فعالیت میکردند و از سال ۱۳۵۲ تا اوایل ۱۳۵۷ در زندان اوین بسر میبرد و بعد از آزادی هم به گچساران تبعید شد. همچنین خانم «زهرا عدالتجو» از مبارزان انقلابی خرمشهر که با گروه شهید محمد جهانآرا بیشتر همکاری داشت و به گچساران تبعید شد و در حال حاضر بازنشسته سپاه پاسداران است. همچنین، از خانم «بلقیس بیگدلی» یکی از سخنرانان، فعالین مذهبی و از اعضای کلاسهای تفسیر قرآن و نهجالبلاغه دهه اول انقلاب اسلامی هم میتوان نام برد. یا مرحوم سردار مهدی درخشان، سردار احمد خورشیدی و سردار دقیقی (بیشتر در حوزه بهبهان و آغاجری) ارتباط تنگاتنگی با گروههای چریکی منصورون در خوزستان داشتند.
البته ناگفته نماند، تعدادی از این گروه «چهلنفره» بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، هسته اولیه نهفقط سپاه پاسداران گچساران بلکه استان (مرحوم مهدی درخشان، سردار عبدالله صابری، سردار دقیقی، سردار خورشیدی و…) را تشکیل دادند. تعدادی دیگر هسته اولیه جهاد سازندگی شهرستان باشت (سید قدرت الله حسینی، شهید عبدل خواجهزاده، سید اکبر علیزاده، ستار هدایت خواه و یدالله مرادی) و بعضی هم هسته ابتدائی جهاد سازندگی شهرستان گچساران (لبافی نژاد (پایهگذار)، شهید واعظی، جلیل خواجوی، ناصر دیمی کاشانی، علی رفیع پور، علی فولادی وندا، امرالله احمدی، رهام عبدی پور، موسی شرافتی، اسفندیار پور کرم، دکتر بهادر مرودشتی، امرالله جلالی و…) و دیگر نهادها و ادارات این شهرستان را تشکیل دادند.
پس از شهريور ۱۳۲۰ و به دليل نوسانات شديد مناسبات سياسي و اجتماعي بهویژه بحرانهای اقتصادي در جامعه ايران، زمينه فعاليت اصناف و بازاريان افزايش يافت. با اين وصف بعد از بركناري رضاشاه با توجه به تحولاتي كه در عرصه سياست پديد آمد زمينه براي دخالت بيشتر بازاريان فراهم شد. اين گروه در بسياري از رخدادهاي سياسي ازجمله نهضت ملي شدن نفت نقش مؤثری را ايفا كردند. ازاینرو، اصناف و بازاریان شهرستان گچساران که بیشتر متشکل از بهبهانی و اصفهانیها بودند چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی و چه در دوران دفاع مقدس در راستای سربلندی کشور و کهگیلویه و بویراحمد از هیچ کوششی دریغ نکردهاند.
عامل اساسی همگامی روحانیون و بازاریان گچساران با مردم در جریان انقلاب بیشتر شهید محمدتقی بشارت بود آنهم به خاطر پدر بزرگوارش که یکی از معتمدین و متنفذان آن روز بازار گچساران محسوب می¬شد. اوج همکاری این دو گروه در مهر و آبان ماه ۱۳۵۷ رقم خورد. بهعنوانمثال شهید حاج سید «نجف بلادیان» در بازار خیاطی داشت. از طرفداران و علاقهمندان امام (ره) بود. مدتی مسئولیت نشریه مکتب اسلام را داشت و آنها توزیع میکرد. در بخشی از مغازه این شهید بزرگوار کتابهای مذهبی فراوانی همیشه به چشم میخورد.
یا مرحوم «حاج رمضان منصوری اصفهانی» که در این تظاهرات نقش مهم و ارزندهای داشت و بدون ترس از مأموران حکومتی راهاندازی دستگاههای صوتی و تنظیم بلندگوهای راهپیمایی و مراسم را به عهده داشت. وی یکی از مبارزان فعال دوره انقلاب بود که جوانان تحت تعقیب را در خانه خود پناه میداد. مرحوم حاج «علی هاشمی» که ایشان هم یکی از بازاریان فعال و همیشه جلودار تظاهرات بودند بهگونهای که در حادثه ۱۹ آبان وقتی مأموران ساواک بهطرف مردم شلیک میکردند با صدای بلند میگفت نترسید تیر مشقی است.
همچنین مرحوم حاجآقا «بابا اصاغر»، حاج سید «مهدی موسوی» و مرحوم حاج «عبدالحسین پروان» و حاج «جابر نصریان» که از ریشسفیدان بازار گچساران بودند با شعارهای افشاگرانه از مسجد صاحبالزمان (عج) و از وسط بازار به سمت مسجد شهیدان حرکت کردند. بر این اساس، باید به چهرههای سرشناسی همچون شهید حاج سید نجف بلادیان، حاج محمدابراهیم شریعتی، حاجبابا بشارت، حاجآقا بابا اصاغر، حاج سید مهدی موسوی، حاج عبدالحسین پروان، حاج رمضان منصور اصفهانی، حاج جابر نصریان و… که در بازار گچساران وجودشان الگو و درس بود، باید برای همیشه تلاش کرد تا این افراد بهعنوان الگو و اسوه ای ارزنده برای جوانان امروز منطقه شناخته شوند.
تنها کانال بسیج بازاریان گچساران در اتحاد با سایر گروهها، مساجد بودند؛ زیرا مساجد محل امنی برای بازاریان فراهم کرده بودند تا گرد همآیند و به مخالف با رژیم پرداخته و فشارهای حکومت را افشا کنند. ازلحاظ اقتصادی نیز بازار هم نقش مهمی در پشتیبانی و حمایت از مبارزات انقلابی و انقلابیون داشت. مساجدی مثل صاحبالزمان (به همت بازاریان و مرحوم حجتالاسلام وهابی)، بیت العباس (به همت اصفهانی¬های مقیم گچساران) و مسجد جامع یا شهیدان (به همت شرکت نفت و حاجآقا موسوی) در قلب بازار بود و این سه مسجد نقش بسیار مهمی در حوادث قبل از انقلاب گچساران بهخصوص ۱۹ آبان ۱۳۵۷ داشتند.
مصداق عینی آنهم ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۷ بود. حجتالاسلام مصباحی مقدم (مسجد صاحبالزمان بازار) حجتالاسلام معلمی (مسجد بیت العباس) از دفتر مرحوم آیتالله عظمی گلپایگانی از قم به گچساران اعزام شدند که در شبهای این ماه مبارک سخنرانی داشتند بهگونهای که بابیان شیوا و سخنان جذاب خود، مستمعین زیادی گرد هم جمع میآمدند. پس میتوان گفت که این موارد بیانگر پیوند عمیق مساجد و بازار و تأثیر این دو نهاد در پیروزی انقلاب اسلامی در شهرستان گچساران است. به گونه-ای که ازیکطرف بازاریان؛ نیازهای فکری، فرهنگی و عقیدتی خود را از طریق این مساجد برطرف میکردند و از طرفی دیگر با کمکهای خود نیز نیازهای مساجد مذکور را برطرف کرده و مبارزات مردمی را از طریق این مساجد وسعت میبخشیدند.
پس از کشتار خونین مردم در راهپیمایی ضد رژیم ستمشاهی در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ که «جمعه سیاه» نامیده شد، صدها نفر از کارگران و کارمندان صنعت نفت پالایشگاههای تهران، تبریز، اصفهان، شیراز و کرمانشاه همزمان اعتصاب و بر شدت بحران سیاسی رژیم ستمشاهی افزود. برای اولین بار کارگران نفتی میدانهای نفتی اهواز که بزرگترین میدان نفتی کشور را زیرپوشش خود قرار میداد، تصمیم به اعتصاب گرفتند. پسازآن کارکنان پالایشگاه آبادان و سرانجام در ۲۷ مهرماه ۱۳۵۷ تمام کارکنان میدانهای نفتی اهواز که گچساران یکی از این میدانهای نفتی بود به اعتصاب میپیوندند. البته در روزهای آغاز اعتصاب پراکنده و بهصورت غیر سازماندهی شده بود. دراینبین برخی از گروهکهای انحرافی قصد داشتند با شعارهای اقتصاد و سیاسی مانند «نان، مسکن، آزادی و…» در بین اعتصابکنندگان نفوذ کنند؛ اما کارگران انقلابی برای جلوگيری از هرگونه شائبه در ۱۴ بهمن ۵۷ با برگزاری نماز جماعت جهتگیری حرکت خود را اعلام کردند.
در همین ایام با توجه به اینکه مناطق نفتخیز گچساران حدود یکسوم نفت کشور را تولید میکرد و از حساسیت ویژهای برخوردار بود. برخی از مقامات حکومتی بهویژه ساواک مانع اعتصاب کارکنان شرکت نفت میشدند که مورد تهدید مردم قرار گرفتند. کارکنان شرکت نفت گچساران در آن محیط کوچک و حساس کار بزرگی انجام دادند و یکی از مبارزان که (احتمالاً آقای نجیمی قشقایی) در مخابرات شرکت نفت کار میکرد بهشدت مورد ضرب و شتم مأموران ساواک قرار گرفت بهگونهای که برای حفظ جان کارکنان صنعت نفت و خانوادههایشان آنها را به شهرهای مجاور بردند.
همچنین برای هزینه زندگی آنان مبالغ زیادی از طرف روحانیت شیراز، اهواز، بهبهان و بازار گچساران تأمین و پرداخت میشد. سرانجام اعتصاب کارکنان صنعت نفت، رژیم پهلوی را مستأصل کردند بهطوریکه حضرت امام خمینی (ره) طی سخنرانی در جمع کارکنان شرکت نفت در همین زمینه فرمودند: «نهضت ما گر چه مرهون همه اقشار ملت است، گر چه همه اقشار ملت نهضت را همراهی کردند، چه بانوان تمام ایران و چه مردان برومند ما، لکن بعضی اقشار یک ویژگی خاصی داشتند و از آن جمله، کارکنان و کارمندان صنعت نفت، برای اینکه اینها در مقامی میبودند که شریان حیات اجانب به دست آنها بود، شریان حیات رژیم منحوس در دست آنها بود. اعتصاب آنها یک ویژگی خاصی داشت و همراهی آنها از نهضت، یک خصوصیت بیشتری داشت. ازاینجهت، ما به آنها بیشتر از سایر اقشار شاید ارج بگذاریم و تشکر میکنیم. شما برادران بودید که در اعتصابات خودتان در مقابل رژیم طاغوتی ایستادید و نهضت را پیش بردید و اسلام را تقویت کردید. من باید از شما تشکر کنم، من دعا به شما میکردم و میکنم».
همانگونه که اشاره شد از زمان کشف نفت در لایه آسماری گچساران و به دنبال آن شکلگیری هویت اقتصادی و سیاسی این منطقه، جریانهای فکری و سیاسی نسبتاً زیادی در گچساران تا بهمن ۱۳۵۷ فعال بودند. این گروهها در سالهای اولیه خود بهصورت پراکنده و غیر ساماندهی شده و بیشتر در قالب کلاسهای تفسیر قرآن و نهجالبلاغه شروع شد و در کنار آنهم بحثهای سیاسی، ظلم و ستم رژیم پهلوی و دستورات امام (ره) نیز مطرح میشد. با آگاه شدن مقامات حکومتی و ساواک گچساران از نیت این افراد، آقای زید بهبهانی را به مأموریت خارج از شهر (مناطق نفتی رگ سفید، بیبی حکیمه و…) فرستادند و سایر افراد را زیر فشار قرار دادند. بدین ترتیب این گروهها مجبور شدند دامنه فعالیت خود را صرفاً محدود به داخل گچساران نکند، بلکه به دیگر نقاط استان و کشور گسترش دهند. عدهای نقش پشتیبانی حمایتی و تعدادی دیگر هم نقش میدانداری داشتند که هیچ موقع صحنه را خالی از مبارزه نگذاشتند.
ازاینرو، از طبقه روحانیون، شهید حجتالاسلام محمدتقی بشارت، از طبقه بازار شهید بلادیان و حاج محمدابراهیم شریعتی، از طبقه فرهنگیان، دانشجویان و دانشآموزان و کارکنان شرکت نفت، محمد زید بهبهانی و بهرام تاجگردون حلقه اتصال تمامی این گروهها شدند. در این مدت، فضا تا حدودی التهابآمیز و تنشزا مثل آتش زیر خاکستر بود. فعالین انقلابی با برنامهریزی و هماهنگی منسجمتر در قالب پخش اعلامیه و سخنرانی در تظاهرات و راهپیمایی مبارزات خود را علنی و با رهبریت افراد فوق با مقامات حکومتی و ساواک کج دار و مریض درگیر بودند.
تا اینکه با توجه به حوادث سال ۱۳۵۶ و اوجگیری تظاهرات مردم قم، تهران، تبریز و برپایی چهلم شهدای این شهرها و همزمانی آن با ماه رمضان و محرم بهعنوان یک کاتالیزور عمل کرد و باعث ایجاد تحرک و موج انقلابی غیرقابلمهار در سراسر کشور و بهتبع آن تمام مردم گچساران از قبیل روحانیون، بازاریان، فرهنگیان، دانشگاهیان و دانشآموزان و کارکنان شرکت نفت شد.
مساجد صاحبالزمان (عج)، بیت العباس و شهیدان (جامع) هم که در قلب بازار گچساران واقعشده بودند محل تجمع مردم و بهنوعی پیوند سهطبقه روحانیون، بازاریان، دانشگاهیان و دانشآموزان بودند. گروههای انقلابی ازیکطرف بین خود تنشهایی داشتند و از طرف دیگر با عوامل حکومت و ساواک بهشدت درگیر بودند بهگونهای که قیام خونین ۱۹ آبان ۱۳۵۷ مردم گچساران نقطه عطف این درگیریها بود.
نیمههای ماه رمضان سال ۱۳۵۷ با پخش اعلامیه و پیامهای امام (ره) و سردادن شعارهای اللهاکبر، لا اله الا الله و نهضت ما حسینی ست رهبر ما خمینی ست، ساواک به وحشت افتاد. میخواستند مجالس را تعطیل کنند ولی با توجه به اهمیت ماه رمضان و ازدحام جمعیت موفق نشدند. ساواک بهوسیله بعضی از وابستگان خود به روحانیون فشار میآوردند تا مطالب تحریککننده و خلاف میل آنها گفته نشود ولی آنها زیر بار نرفتند. در چنین شرایطی بود که نیروهای نظامی از استانهای خوزستان و فارس به گچساران آمده تا اوضاع را کنترل نمایند.
نهایتاً در روز عید فطر ۱۳۵۷ جمعیت زیادی از زن و مرد برای اقامه نماز عید در مسجد صاحبالزمان (عج) جمع شدند. عدهای از نیروهای مسلح ضد شورش مسجد را محاصره کرده و مانع حرکت جمعی مردم به خارج شهر که قصد ادای نماز را داشتند، شدند. در اثر اعتراض مردم و تدبیر متصدیان، بهشرط آنکه نمازگزاران شعار ندهند اجازه حرکت از سوی مأموران رژیم پهلوی داده شد.
بالاخره نماز عید فطر برای اولین بار نهفقط در گچساران بلکه در استان بهصورت گسترده در فضای باز (روبروی هنرستان طالقانی و جنب استخر شهدای فعلی) همزمان با نماز عید فطر تهران (به امامت آیتالله شهید مفتح) با جمعیت انبوه و پرشکوه نمازگزاران توسط «حجتالاسلام معلمی» و خطبهخوانی «حجتالاسلام مصباحی مقدم» انجام گرفت. بعد از نماز؛ جمعیت شروع به شعار دادن نمودند و بهطرف شهر حرکت کردند و نیروهای نظامی با تعقیب جمعیت و تیراندازی هوایی مردم را متفرق نمودند.
به دنبال این حرکت، ۲ نفر از فرهنگیان مبارز که یکی از آنها «بهرام تاجگردون» و دیگری احتمالاً آقای «باغ سرداری» توسط ساواک دستگیر و به زندان کمیته مشترک تهران اعزام و بعد از چند ماه آزاد شدند. در همین ایام، در بوشهر به حمایت از امام خمینی (ره) و انقلاب، مردم تظاهرات کردند. شهید «مراحل» که خدمت سربازی خود را در بوشهر میگذرانید، از دستور تیراندازی به تظاهرکنندگان بوشهری سرپیچی میکند و به دستور فرمانده شهید میشود. قرار شد مجلسی جهت شهادت آن بزرگوار در مسجد صاحبالزمان (عج) برگزار شود ولی ساواک مانع شد.
درعینحال تعداد کمی از مردم خصوصاً چند نفر از دانشآموزان و دانشجویان در مسجد حاضر شدند و فرصتی به دست آمد و آقای زید بهبهانی سخنان کوتاهی ایراد نمود و اولین تظاهرات خیابانی در گچساران شکل گرفت. پلاکاردی که به مناسبت چهلم شهدای یزد توسط دو دانشجوی دانشگاه شیراز تهیهشده بود، بالا رفت و در جلوی صف، جمع کوچکی حدود ۳۰ نفر قرار گرفت. این گروه با شعارهای افشاگرانه از مسجد صاحبالزمان (عج) و از وسط بازار به سمت مسجد شهیدان حرکت کرده و حوالی ساعت ۲ بعد ظهر که زمان تعطیلی ادارات، مدارس و اوج شلوغی بازار بود، مردم بهتزده و با نگرانی نظارهگر این حرکت جمعی بودند که یکمرتبه در مقابل مسجد شهیدان، استوار «کیانی» رئیس ژاندارمری وقت گچساران به همراه چند مأمور دیگر، آقای زید بهبهانی و چند جوان که از او محافظت میکردند را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
تا اینکه فردای آن روز، یعنی ۱۹ آبان سال ۱۳۵۷، همراه با اوجگیری مبارزات مردمی، از آحاد مردم برای تظاهرات بزرگی دعوت شد بهگونهای که جمعت زیادی در مسجد جامع (شهیدان) و بیرون آن حاضر شدند. شعارها فریاد گونه به آسمان میرسید. سخنرانها مردم را تقویت روحی داده و آنها را به پایداری و استقامت دعوت مینمودند. نیروهای مسلح زیادی مسجد و جمعیت را محاصره و تهدید کردند که متفرق شوید. آقای زید بهبهانی به آنها هشدار داد که اگر تیراندازی کنید و خونی ریخته شود همه شما تیرباران خواهید شد. چون حکومت طاغوت روزهای آخر خود را میگذراند. سرانجام دژخیمان شاهنشاهی به مردم بیدفاع حمله کرده و با دستور فرماندهی خود، عدهای از جوانان رشید و فداکار گچساران را در داخل و جلوی مسجد به زیر آتش گلوله گرفته و به شهادت رسانند.
«شهید سید نجف بلادیان» از طبقه بازار در مسجد شهیدان مورد اصابت گلوله و در راه اعزام به بهبهان به شهادت رسیدند. شهید «حسین کیامرثی» از طبقه کارگر «جلوی سینما، شهید غریب پرویزی از طبقه کارگر، شهید سید مذکور پارسی دانشجو، شهید محمد فراشبندی دانشآموز جلوی مسجد شهیدان و شهید حسین امینی دانشآموز، روبروی فرمانداری سابق در محل فعلی کانون جوانان بسیج به شهادت رسیدند. البته شهید رحمتالله بشارت» از دیگر جوانان برومند گچساران همزمان در تظاهرات مردم قم هم به شهادت رسید.
محمدابراهیم شریعتی یکی از مبارزان انقلابی گچساران در مبارزه با رژیم پهلوی در گفتگو با این پایگاه خبری تحلیلی گفت: در سال 1346 یکی از کارکنان صنعت نفت ماهشهر به نام آقای محمد زید بهبهانی به این شهر تبعید شد که مردی فاضل، اندیشمند و از طرفداران جدی امام خمینی (ره) بود. علیرغم اینکه ساواک کاملاً او را تحت نظر داشت در مجالس مذهبی مانند دعای کمیل بازاریها شرکت میکرد. تدریجاً چند نفر شرکت نفتی و فرهنگی نیز به این جمع پیوستند و به مناسبتهای مختلف در این مجالس به تفسیر قرآن مجید و بخشهایی از نهجالبلاغه و دعای کمیل میپرداختند.
شریعتی گفت: یکی از یاران صمیمی این جمع شهید مظلوم شادروان حاج سید نجف بلادیان بود. ایشان در بازار خیاطی داشت و از طرفداران و علاقهمندان امام راحل بود. مدتی نمایندگی مجله مکتب اسلام را داشت و آن را توزیع میکرد. در بخشی از مغازه او کتابهای مذهبی فراوانی به چشم میخورد. این انسان وارسته سرانجام روز 19 آبان ماه 57 به همراه 5 نفر دیگر از مجاهدان با گلوله مأمورین دژخیم پهلوی هدف قرار گرفت و در مسجد شهیدان به درجه رفیع شهادت نائل آمد. محدودیتهای ساواک باعث شد که مجلس آقای بهبهانی به شکل دیگری ادامه پیدا کند روزهای جمعه و ایام تعطیل بهعنوان تفریح و گردش، جمعی محدود به اطراف شهر میرفتند و از آموزههای قرآنی و مذهبی آقای بهبهانی بهره میبردند. در این برنامهها بحثهای سیاسی، مظالم رژیم پهلوی و دستورات امام نیز مطرح میشد عوامل و خبرچینهای ساواک متوجه شده و گزارش دادند، بدین ترتیب فشارها شروع شد آقای بهبهانی را به مأموریت خارج از شهر (مناطق نفتی رگ سفید، بیبی حکیمه و...) فرستادند ولی در فرصتهای مناسب این جمع فعال بود حتی درون مغازهها هم از این فرصتها استفاده میشد و در سال 1356 و با اوجگیری تظاهرات مردم قم، تهران و تبریز و برپایی چهلم شهدای این تظاهرات، گروهای دیگری از فرهنگیان، شرکت نفتیها و جوانان گچسارانی دست به فعالیت زدند.
وی تصریح کرد: ماه مبارک رمضان سال 57 که مصادف با مرداد و شهریور بود، 2 نفر از روحانیون از دفتر مرحوم آیتالله عظمی گلپایگانی از قم به گچساران اعزام شدند، حجتالاسلام مصباحی مقدم در مسجد صاحبالزمان (عج) بازار و حجتالاسلام معلمی در مسجد بیت العباس (ع)، شبها سخنرانی داشتند و بابیان سخنان شیوا و جذاب مستمعین زیادی گرد هم جمع میآمدند. (مسجد صاحبالزمان (عج) به همت بازاریان و مرحوم حجتالاسلام وهابی و پسازآن بیت العباس (ع) توسط اصفهانیهای مقیم گچساران ساخته شد این دو مکان نقش فعالی در انقلاب داشتند.)
شریعتی بیان کرد: نیمههای ماه رمضان سال 57 با پخش اعلامیه و پیامهای امام (ره) و سردادن شعارهای اللهاکبر، لا اله الا الله و نهضت ما حسینی ست رهبر ما خمینی ست ساواک به وحشت افتاد. میخواستند مجالس را تعطیل کنند ولی با توجه به اهمیت، صلابت ماه رمضان و ازدحام جمعیت موفق نشدند. ساواک بهوسیله بعضی از وابستگان خود به روحانیون فشار میآوردند تا مطالب تحریککننده و خلاف میل آنها گفته نشود ولی آنها زیر بار نرفتند در چنین شرایطی بود که نیروهای نظامی از استانهای خوزستان و فارس به گچساران آمده تا اوضاع را کنترل نمایند.
این مبارز انقلابی اظهار کرد: روز عید فطر جمعیت زیادی از زن و مرد برای اقامه نماز عید در مسجد صاحبالزمان (عج) جمع شدند. عدهای از نیروهای مسلح ضد شورش مسجد را محاصره کرده و مانع حرکت جمعی مردم به خارج شهر که قصد ادای نماز را داشتند، شدند. در اثر اعتراض مردم و تدبیر متصدیان، بهشرط آنکه نمازگزاران شعار ندهند اجازه حر کت از سوی مأموران رژیم پهلوی داده شد. نماز عید فطر با جمعیت انبوه و پرشکوه نمازگزاران در نزدیکی منازل کارگری شرکت نفت توسط حجتالاسلام معلمی و خطبهخوانی حجتالاسلام مصباحی مقدم انجام گرفت. بعد از نماز؛ جمعیت شروع به شعار دادن نمودند و از بیراهه بهطرف داخل شهر حرکت کردند و نیروهای نظامی با تعقیب جمعیت و تیراندازی هوایی مردم را متفرق نمودند. به دنبال این حرکت،2 نفر از فرهنگیان مبارز که یکی از آنها بعد از پیروزی انقلاب مدیرکل آموزشوپرورش، سپس به نمایندگی کهگیلویه و گچساران انتخاب و به مجلس شورای اسلامی راه یافت. (بهرام تاجگردون) توسط ساواک دستگیر و به زندان کمیته مشترک تهران اعزام و بعد از چند ماهی آزاد شدند.
شریعتی گفت: در همین ایام، یکی از جوانان شهر که خدمت سربازی خود را در بندر بوشهر میگذرانید، از دستور تیراندازی به تظاهرکنندگان بوشهری سرپیچی میکند و به دستور فرمانده شهید میشود (شهید مراحل)، قرار شد مجلسی جهت شهادت آن بزرگوار در مسجد صاحبالزمان (عج) برگزار شود ولی ساواک مانع شد. درعینحال تعداد کمی از مردم خصوصاً چند نفر از دانشآموزان و دانشجویان در مسجد حاضر شدند و فرصتی به دست آمد و آقای بهبهانی سخنان کوتاهی ایراد نمود و اولین تظاهرات خیابانی در گچساران شکل گرفت و پلاکاردی که به مناسبت چهلم شهدای یزد توسط دو دانشجوی دانشگاه شیراز تهیهشده بود، بالا رفت و در جلوی صفجمع کوچکی حدود 30 نفر قرار گرفت.
وی افزود: بیمناسبت نیست که از سه تن از بازاریان این جمع که به رحمت ایزدی پیوستند مرحوم حاجآقا بابا اصاغر، حاج سید مهدی موسوی و مرحوم حاج عبدالحسین پروان که از ریشسفیدان این جمع بودند یادی شود، این گروه با شعارهای افشاگرانه از مسجد صاحبالزمان (عج) و از وسط بازار به سمت مسجد شهیدان حرکت کرده و در هنگام بعدازظهر که زمان تعطیلی ادارات و مدارس بود و بازار محل تفریح و خرید بود و درحالیکه همه مردم بهتزده و با نگرانی نظارهگر این حرکت جمعی بودند در مقابل مسجد شهیدان ژاندارمها به ما حمله کردند و آقای بهبهانی و چند جوان که از او محافظت میکردند را مورد ضرب و شتم قرار داند. استوار کیانی رییس پاسگاه ژاندارمری به همراه چند مأمور دیگر به کتککاری ما پرداختند و وقتی به استوار کیانی گفتم: «استوار کیانی، کار رژیم به آخر رسیده اگر خواهان زندگی در این کشور هستید، کاری نکنید که قریبا به دست مردم اعدام شوید». ناگهان شل شد و رفت.
این مبارز انقلابی خاطرنشان شد: دستور بستن بازارها از سوی امام صادرشده بود و در این زمان اصناف و بازاریان گچساران مغازهها را بستند ساواک عهدهای را برد و تهدید کرد که مغازهها را بازکنید کسی زیر بار نرفت و همراه با شهرهای دیگر تظاهرات در گچساران ادامه پیدا کرد. در یک روز پاییزی مردم جهت برپایی تظاهرات فراخوانده شدند در مسجد صاحبالزمان (عج) و بیرون از آن جمع زیادی آماده حرکت شدند. نیروهای مسلح حمله نمودند و بلندگوی مسجد که از آن شعار پخش میشد را هدف گلوله قرار دادند و خاموش کردند.
وی گفت: در این میان شهید بلادیان با شور و هیجان خاصی شعار میداد و مردم را به ایستادگی فرامیخواند گاز اشکآور پرتاب شد و چند نفر از جوانان مورد ضرب و شتم مأموران قرار گرفتند همزمان ساواک و ژاندارمری تعداد زیادی از زنان بدکاره و افراد خلافکار محلهها و بدنام شهر را جمع کرده بود و علیه تظاهرکنندگان شعار میدادند و سنگپرانی میکردند. وقتی این اقدامات نتیجه نداد ماشین آتشنشانی را آوردند که مردم را با آب متفرق نمایند بهمحض باز کردن شیر آب، فشار آب مأموران آتشنشانی را به گوشهای پرتاب کرد و مجروح شدند و این مانند شکستی برای مأموران و بهانهای برای خنده مردم شد.
وی تصریح کرد: از سوی ژاندارمها مرتباً اعلام میشد که متفرق شوید، برای جلوگیری از حمله مأموران، درهای ورودی مسجد بسته شد و بعد از مدتی برای حفظ جان مردم و حرمت مسجد از مردم خواسته شد به منازل خود بروند. آبان سال 1357 همراه با اوجگیری مبارزات مردمی، از مردم برای تظاهرات بزرگی دعوت شد جمع زیادی روز 19 آبان 1357 در مسجد جامع (شهیدان) و بیرون آن حاضر شدند شعارها فریاد گونه به آسمان میرسید سخنرانها مردم را تقویت روحی داده و به پایداری دعوت مینمودند.
وی گفت: نیروهای مسلح زیادی مسجد و جمعیت را محاصره و تهدید کردند که متفرق شوید، آقای بهبهانی به آنها هشدار داد که اگر تیراندازی کنید و خون ریخته شود همه شما تیرباران خواهید شد. چون حکومت طاغوت روزهای آخر خود را میگذراند دژخیمان شاهنشاهی به مردم بیدفاع حمله کرده و با دستور آتش فرماندهی خود عدهای از جوانان رشید و فداکار را در داخل و جلوی مسجد شهید نمودند. شهید سید نجف بلادیان «بازاری» در داخل مسجد شهید شد (در مسجد مورد اصابت گلوله و در راه اعزام به بهبهان به شهادت رسیدند) و شهدای والامقام شهید امیرحسین کیامرثی «کارگر»(در جلوی سینمای شهر به شهادت رسیدند)، شهید غریب پرویزی «کارگر» شهید سید مذکور پارسی «دانشجو»، شهید محمد فراشبندی (دانشآموز) در جلوی مسجد شهیدان و شهید حسین امینی (دانشآموز) روبروی فرمانداری سابق در محل فعلی کانون جوانان بسیج به شهادت رسیدند. (گفتنی ست شهید رحمتالله بشارت از دیگر جوانان برومند گچساران در قم به شهادت رسیدند) که درود خدا بر روان پاکشان باد.
وی ادامه داد: جوانانی که این صحنه و جنایات دلخراش را دیدند تحریک شدند و به شرکتهای آمریکایی و چندملیتی حمله نموده، دفاتر و ماشینهای آنان را به آتش کشیدند بانک صادرات، سینما، اماکن مشروبفروشی و مشروب خوری را تخریب و آتش زدند. مأمورین در تعقیب آنها چند نفر را زخمی کرده و شهر یکپارچه در شیون و عزا فرورفت مردم وحشتزده شده بودند.
شریعتی گفت: تیمسار نصیری فرماندار نظامی در شهر گچساران حکومتنظامی اعلام کرده بود تانکها و زره پوشان همه چهارراهها و اماکن حساس شهر و شرکت نفت را به محاصره درآورده بودند. نفربرهای مسلسل دار با نیروهای ضد شورش دررفت و آمد بودند. گاهی مرور حوادث گذشته نکتههای را به ذهن میرساند که عبرتآموز ست یکی از این نکتهها ترکیب شهدای انقلاب است در این شهر چند جامعه مهم و تأثیر گزار زندگی کردهاند لرها، ترکها بهبهانیها و اصفهانیها؛ جالب و آموزنده آنکه از هر جامعهای حداقل یک نفر شهید شدند و این نکته را در ترکیب زندانهای آن ایام هم میتوان دید.
این مبارز انقلابی افزود: در همین ایام بود که به دستور امام (ره) کارکنان صنعت نفت دست از کار کشیدند آن زمان هم گچساران حدود یکسوم نفت کشور را تولید میکرد و از حساسیت ویژهای برخوردار بود بعضی از روسای ساواکی شرکت نفت مانع اعتصاب میشدند که مورد تهدید مردم قرار گرفتند دستگاه عظیم نفت تعطیل و قطع صدور نفت اعلام گردید. کارکنان شریف شرکت نفت گچساران در آن محیط کوچک و حساس کار بزرگی انجام دادند و یکی از مبارزان که در مخابرات کار میکرد بهشدت مورد ضرب و شتم مأموران ساواک قرار گرفت برای حفظ جان کارکنان صنعت نفت و خانوادههایشان آنها را به شهرهای مجاور بردند برای هزینه زندگی آنان مبالغ زیادی از طرف روحانیت شیراز، اهواز، بهبهان و بازار گچساران تأمین و پرداخت میشد اعتصاب کارکنان صنعت نفت و گاز رژیم شاه را مستأصل کردند بهطوریکه امام عزیز فرمودند: «اعتصاب کارکنان صنعت نفت و قطع صدور نفت به خارج کمر طاغوت را شکست».
وی افزود: ساواک عدهای در حدود 30 نفر از بازاریان، فرهنگیان، کارکنان صنعت نفت، امام جماعت مسجد شهیدان (حجتالاسلام جزایری) و فرزندانشان را دستگیر و بعد از بازجوییهای عجیبوغریب و تهدیدها، پروندهسازی نموده و همه را با هواپیما به اهواز فرستادند که مجازات آنها را از اعدام، حبس ابد و حبس از 5 تا 10 سال تعیین نمودند و این احکام را فقط دادگاه نظامی تائید و اجرا میکرد و زندان کارون پر از جمعیت مبارزان بود.
شریعتی تصریح کرد: ماه محرم رسید روزهای تاسوعا و عاشورا با شور حسینی و شور انقلاب خمینی توأم شد چنان شور و هیجان عجیبی مردم گچساران را فراگرفته بود که در حال بارندگی و نزول رحمت الهی مردم بالباس سیاه تظاهرات بیسابقهای به راه انداختند تمام شهر را زیر پا گذاشتند مردم از زن و مرد شهری، روستایی به ندای عاشورایی سرور و سالار شهیدان عالم حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام لبیک گفته و فریاد میزدند «هیهات من الذله» و شعارهای دیگری که شهر را به لرزه درآورده بود. جا دارد یادی شود از مرحوم حاج رمضان منصوری اصفهانی که در این تظاهرات نقش مهم و ارزندهای داشت و بدون ترس از مأموران حکومتی راهاندازی دستگاههای صوتی و تنظیم بلندگوهای راهپیمایی و مراسم را به عهده داشت او یکی از مبارزان فعال دوره انقلاب بود که جوانان تحت تعقیب را در خانه خود پناه میداد بعد از پیروزی انقلاب هم با نیروهای سپاه همکاری صادقانهای داشت و امکانات جبهههای جنگ را با سایر رفقا راهاندازی مینمود.
وی گفت: بههرحال ازآنپس مزاحمتهای ساواک و نیروهای نظامی مانعی در برگزاری تظاهرات نبود فعالیتهای دیگری توسط دانشجویان، فرهنگیان و دانشآموزان در مدارس صورت میگرفت برای اولین بار نمایشگاه کتابی در مسجد شهیدان توسط دانشجویان گچساران و بهبهان برپا شد که مورد استقبال زیادی قرار گرفت. سرانجام نصرت و یاری الهی شامل حال ملت مسلمان و عاشق اهلبیت علیهمالسلام شد و در روز پرشکوه 22 بهمنماه 1357 انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و مشیت و اراده خداوندی نصیب ملت ایران گردید و نظام جمهوری اسلامی ایران تحقق یافت.
عبدالله صابری، یکی از مبارزان انقلابی گچساران در مبارزه با رژیم پهلوی در گفتگو با این پایگاه خبری به بخشی از مبارزات انقلابی مردم گچساران در مبارزه با «رژیم پهلوی» پرداخت و بابیان آیهای از قرآن کریم گفت: «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلُ ۚ كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُشْرِكِينَ (روم، 42) بگو که در زمین سیر کنید پس بنگرید تا عاقبت طوایف پیش از خود که اکثرشان (کافر و) مشرک بودند چه شد؟». هرچندبه حکم قرآن و سفارش آن بر ما فرض شد که اگر چیزی از گذشته میدانیم بازگو کرده و به دیگران منتقل کنیم شاید مفید باشد و مؤثر شود.
وی در ادامه افزود: قبل از انقلاب به دلایلی در قم مستقر و مشغول تحصیل علوم دینی بودم با آقای شهید حجتالاسلام بشارت (ره) حشرونشر داشتم روزی به من گفت در گچساران کشتار شده و تعدادی از شهروندان عزیز را به شهادت رسانده و باعث خوف و خفقان شدید در گچساران شده است و لازم است به گچساران سفرکرده و اگر خدای سبحان توفیق دهد این جو سنگین و ساکت را بشکنیم و مسیر انقلاب از سر گرفته شود.
صابری ادامه داد: ما بهاتفاق ایشان به گچساران عازم شدیم وقتی به گچساران رسیدیم دوستان و آشنایان و کسانی که درروند انقلاب دخیل بودند را جمعوجور کردیم ابتدا از اوضاعواحوال مطلع شدیم و پس از بررسی کامل تقسیمکار شد بنا شد تعدادی فعالیت تبلیغات علنی و تعداد فعالیت مخفی و غیرعلنی انجام دهند که فعالیتهای تبلیغ علنی بیشتر مربوط به راهاندازی و اداره راهپیماییها و مجالس سخنرانی و اداره مساجد و تحرک عمومی و اجتماعی بود؛ و فعالیتهای مخفی نیز بیشتر حول دریافت اعلامیهها و بیانیهها و سخنرانیهای حضرت امام از پاریس و قم و انتشار وسیع آن در شهرها بهعلاوه بعضی فعالیتهای تخریبی مربوط به اماکن فساد و ترساندن رژیم از تشدید خفقان مثل «کوکتل مولوتوف» و انفجارهای تهدیدآمیز در شرکت نفت برای ادامه اعتصاب و ترس ساواک از خشونت بود.
این مبارز انقلابی گچساران تصریح کرد: تعدادی از بزرگان و سرداران اصلی امثال شهید حجتالاسلام بشارت، بهرام تاجگردون، محمد زید بهبهانی بیشتر به امور اداره کلی حرکت مردمی و فعالیتهای عمومی و اجتماعی را داشتند و تعدادی از دوستان امثال آقایان خواجوی، خورشیدی آزاد، آقای عبدی پور و...مشغول چاپ و تکثیر پخش اعلامیههای امام را به عهده داشتند. البته افرادی امثال تقی شریعتی، مرحوم نبی زاده، ذوالفقار صابری و... گروه اول و بعضیاوقات گروه دوم را نیز همراهی میکردند یعنی اینها در سطح اول اداره کلی انقلاب نقش داشتند و هم درصحنه عملی و میدانی فعالیتهای مخفی را کمک میکردند.
صابری ادامه داد: برای چاپ، پخش و انتشار اعلامیهها منزلی در محله سادات که مخفی بوده اجاره شد تحت عنوان شرکت نقشهبرداری (پیمانکاری راه) تأمین شد و از یک مدرسه در باشت یک عدد دستگاه تکثیر مخفیانه مصادره شد (سرقت شد) و یک دستگاه تایپ و «فتواستنسیل» از محلی دیگر تأمین شد و درمجموع یک دستگاه تایپ، فتواستنسیل، یک دستگاه تکثیر (زیراکس) برای چاپ ماشینی و تکثیر در تیراژ چند هزارنفری در ظرف کمتر از چند ساعت تهیه شد.
وی افزود: زمانی که حضرت امام (ره) در پاریس اعلامیه صادر میکردند و به قم منزل آقای «پسندیده» (برادر حضرت امام ره) ارسال میشد و ما از منزل آقای پسندیده تلفنی آن اعلامیه را دریافت میکردیم و آن را چاپ و تکثیر میکردیم مجموعه تمام این سیر شاید از سر شب تا آخر شب طول نمیکشید یعنی از ساعت ۷ شب امام اطلاعیه و یا بیانیه خود را به آقای پسندیده در قم میفرستادند ما ساعت ۱۲ شب آن اطلاعیه را چاپ و تکثیر کرده و در اکثر منازل مردم انداخته بودیم یعنی چیزی در حدود ۵ تا ۶ ساعت بعد ارسال اعلامیه امام (ره) از پاریس و صبح زود که مردم از خواب بلند میشدند اطلاعیه امام در پشت در داخل منزلشان را دریافت میکردند و بههیچوجه ساواک نتوانست در طول این دوره که بیشتر از یک ماه طول کشید به افراد چاپ و دسترسی پیدا کند و بهتدریج ساواک ضعیف و در پایان کار تمام شد و اساساً ساواک از کار افتاد.
این مبارز انقلابی گچساران در ادامه اظهار کرد: اما اقدامات مهمی برای ترساندن ساواک انجام شد ازجمله اقدام برای تخریب مشروبفروشی که معروف به مشروبفروشی کهگیلویه و بویراحمد بود (نزدیک شرکت پخش پپسی کولا) و اقدام برای تخریب برای کتابخانه شهر که محل فروش و تبلیغ فرهنگ شاهنشاهی و کتابهای ضاله بهایی و شاهی بود، اقدام برای انفجار در بعضی لولههای شرکت نفت و تخریب مرکز حزب رستاخیز و سینمای شهر شد و بانک که نماد شاهنشاهی بود.
وی ادامه داد: بنابراین برای راهپیماییها چند بار رژیم تلاش کرد که با سرکوب و خشونت جلوگیری کند و با اقدامات مناسب که انجام شد ازجمله اقدام در مقابل آنها و مقاومت جانانه جوانان در تخریب بعضی اماکن وابسته به رژیم عملاً اراده مردم حاکم شد و راهپیماییها ادامه پیدا کرد و رژیم مجبور به پذیرش راهپیمایی شد و در راهپیماییهای چند هزارنفری عمومی، سخنرانان هم آزادانه حرف میزدند و پیام انقلاب را به مردم منتقل میکردند؛ و بهتدریج با تلاشهای وسیع و گسترده و همهجانبه در ابعاد مختلف زمینه پیروزی انقلاب در شهر گچساران به ثمر نشست.
وی افزود: در پایان جا دارد که از خدمات و نقش فعال برادر ارجمندم مرحوم مغفور «حاج علی خواجوی» که درگذشت ایشان موجب صدمه و ناراحتی شدید همه دوستان شد، یاد کنم و باید گفت در گروه دوم مبارزات انقلابی مردم شهر نقش مهمی داشت و به خاطر تجربه و توان فکری بالایی که داشت هم به گروه اول کمک فکری میکرد و هم به گروه سوم که میدانی و اجرایی بودند کمک و پشتیبانی شایستهای داشت انشاءالله در نزد خدای سبحان، مأجور و موجب غفران و رحمت الهی قرار گیرند.
سرانجام رشادتهای انقلابی مردم گچساران در قاب خورشید ۱۹ آبان ماه ۱۳۵۷ درحالیکه غروب کرد که عدهای از جوانان انقلابی گچساران به آسمان عروج کردند و طلوع انقلاب را ندیدند و این روز خونین، با شهادت ۶ نفر از فرزندان خمینی کبیر (ره)، زمینهساز پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن۱۳۵۷ که در تاریخ جاودانه و ماندگار شدند.
بههرحال با توجه به مطالب ذکرشده پشت قیام خونین ۱۹ آبان ۱۳۵۷ مردم گچساران؛ طیفهای فکری، سیاسی، فرهنگی و قومی متنوعی اعم از روحانیون، بازاریان، دانشجویان، دانشآموزان و کارگران یا لر، ترک، بهبهانی، اصفهانی، بختیاری و… وجود داشته است. البته این نکته را در ترکیب افراد دربند (زندان) آن ایام هم میتوان دید و این مهر تائیدی بر جامعیت یا مردمی بودن قیام خونین مردم گچساران است.
به دستور امام خمینی (ره) دولت موقت بازرگان تشکیل شد تمام دستگاه نظامی و اجرای طاغوتیان از کار افتاد کمیتههای موقت انقلاب در کشور برای حلوفصل امور مردم و حفظ امنیت شهرها تشکیل شد در گچساران کمیته سهنفره با شرکت حجتالاسلام شهید محمدتقی بشارت، محمد زید بهبهانی و بهرام تاجگردون تشکیل و مدیریت شهر را بر عهده گرفتند عدهای از جوانان برای حفظ امنیت شهر و حفاظت از منابع و چاههای نفت و تهیه مواد غذایی و سایر امور در خدمت مردم بودند جوانان شهر شب و روز برای امنیت شهر و حفاظت از دستگاههای عظیم نفت تفنگبهدوش جانانه خدمت میکردند بعد هم عدهای از آن جوانمردان در جنگ تحمیلی با صدامیان جنگیدند و به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
پس بهطورکلی میتوان، چنین نتیجه گرفت که بین کشف نفت و توسعه شهرنشینی گچساران، تأسیس ساواک، تشتت آراء و گروههای سیاسی متنوع، قیام خونین ۱۹ آبان ۱۳۵۷ و قرار گرفتن گچساران بهعنوان یکی از نقاط ثقل سیاسی در استان و جنوب کشور به لحاظ علمی رابطه معناداری وجود دارد. یا بهنوعی دیگر میتوان گفت که بین خط و مشی فکری و خطوط لوله نفت از گچساران تا مسجدسلیمان، اهواز، دزفول، آبادان و نهایتاً خرمشهر هم رابطه معناداری به لحاظ سیاسی و ایدئولوژی است. نمونه بارز آن دامنه فعالیت گروههای چریکی منصورون، مجاهدین خلق و تودهایها در مناطق نامبرده، مهر تائیدی بر این ادعاست.
انتهای خبر/
- یکی از نمایندگان کهگیلویه و بویراحمد در لیست موافقان استیضاح وزیراقتصاد
- تولیدکننده کهگیلویه و بویراحمدی برگزیده ملی شد
- پروژهای در یاسوج که قصد افتتاح ندارد!
- جشن «روز پدر» در لیکک
- عبور از مدیریت سنتی در نفت و گاز گچساران
- افتتاح جاده تراب-لنده با حضور استاندار کهگیلویه و بویراحمد
- انتصاب یک مدیرکل دیگر در کهگیلویهوبویراحمد
- بازدید مسئولان کهگیلویهوبویراحمد از زیرساختهای راهیان نور در خوزستان
- افتتاح تجهیزات فرودگاه یاسوج با حضور استاندار
- یک کهگیلویه و بویراحمدی فرماندار نهبندان شد
- آخرین وضعیت مدارس کهگیلویه و بویراحمد در ۲۲ دیماه
- رئیس راه و شهرسازی بهمئی منصوب شد
- انتصاب یک مدیر ایلامی در کهگیلویه و بویراحمد
- مدیرکل بنیاد مسکن کهگیلویهوبویراحمد منصوب شد
- بخشدار سرآسیابیوسفی معارفه شد
- تازهترین خبر از تعطیلی مدارس و ادارات کهگیلویه و بویراحمد
- فعالشدن ابرپروژه بهمئی با یک خبر
- گچساران 4 بار لرزید
- رفع مشکل تنش آبی در برخی شهرهای کهگیلویه و بویراحمد
- استخدامی نیرویانسانی سازمان زندانها در کهگیلویه و بویراحمد
- ادای احترام استاندار کهگیلویه و بویراحمد به شهدای «بهمئی»
- جشن عبادت «فرشتگان کوچک» در گچساران+تصاویر
- روایتی از ظلمهای پهلوی به مردم کهگیلویه و بویراحمد
- حق آلایندگی بهمئی پیگیری میشود
- انقلاب عمرانی و جهش چشمگیر شهرستان لنده در انقلاب اسلامی
- «حسینیبای» به بهمئی میرود
- پایان رنج و محرومیت دیشموک
- مگه جمهوری اسلامی در کهگیلویه و بویراحمد هم کاری کرده؟
- انقلاب اسلامی نور امید را در دل مردم زنده کرد
- برداشت گل نرگس در گلستان
- دستاوردهای انقلاب در حوزه آب گچساران+ تصاویر
- مچاندازی ۲ استقلالی با تیمهای گچسارانی و شیرازی
- آخر هفته برفی برای کهگیلویه و بویراحمد
- مهمترین دستاورد انقلاب استقلال ایران است
- سپاه در قلب ملت ایران است
- روایتی از عقبماندگیهای کهگیلویه و بویراحمد در رژیم پهلوی
- ابلاغ پیام مقام معظم رهبری به جانبازان بهمئی
- افتتاح طرحهای شاخص اقتصاد مقاومتی در کهگیلویهوبویراحمد
- بهمئی؛ از تاریکی پهلوی تا توسعه در انقلاب اسلامی
- تنگ تامرادی؛ نبرد نابرابر ارتش شاهنشاهی با عشایر
- افتتاح و کلنگزنی 280 میلیارد تومان پروژه در چرام
- مسئولان نمک بر زخم کارگران نپاشند!
- یکی از مدیران گچساران منصوب شد
- پایان رنج و محرومیت ساکنان دیشموک با افتتاح یک پل
- شور و شوق مدارس یاسوج برای دهه فجر
- آرایش شهر یاسوج برای یومالله دهه فجر
- اقدام قابلتحسین گروههای جهادی لنده
- نبرد سرخپوشان ایرانی با رئال مادرید آسیا
- سپاه حامی اصلی محرومان است
- افتتاح پل «رودسمه»؛ پایان رنج و محرومیت ساکنان دیشموک
- مشاهده بیشتر