رسول اکرم (ص‌): کمال عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است
جمعه 1403/12/17 Friday - 2025 07 March الجمعة ، 7 رمضان ، 1446
ساعت
1403-11-13 14:01 شماره خبر : 10497 https://sobhezagros.ir/short/V77K3 0
روایت یک بمب؛

قیام طوایف کهگیلویه و بویراحمد در دهه چهل،بر علیه رژیم ستم شاهی جزیی از تاریخ رشادت ها و مبارزات قوم لر بر ضد طاغوت است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «صبح زاگرس»با آغاز نهضت انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) و همزمان با آغاز مبارزات در سال 1341،عشایر کهگیلویه و بویراحمد هم با جلوداری مرحوم آیت اله سید کرامت اله ملک حسینی و دیگر بزرگان این استان حمایتهای خود را از این نهضت اسلامی اعلام کردند.

ساعت هشت صبح 31 فروردین 1342 در نقطه ای به نام تنگ «گجستان» عشایر غیور بویر احمدی راه را بر قشون پهلوی سد کردند.

جنگ گجستان سند افتخاری از مبارزات عشایردر تاریخ کهگیلویه و بویراحمد است این نبرد یک روزه با قوای دولتی به فرماندهی سرلشکر «آریانا» با شکست قوای شاهنشاهی همراه بود.

حکومت پهلوی پس از این درگیری از اردیبهشت تا خرداد همان سال به صورت روزانه و در چند نوبت به وسیله هواپیماهای خود بر سر عشایرگجستان،جلیل،بهره عنا، دروهان، توت‌نده و لوداب بمب می‌ریخت که منجر به کشته شدن زنان و کودکان بی‌گناه زیادی شد.

به گفته شاهدان عینی، رژیم به بهانه فراری بودن جوانان این منطقه از خدمت سربازی و عدم همراهی با نظامات ظالمانه شاهنشاهی ، بیش از شش بمب در این منطقه رها کردند که چهار بمب منفجر و دو بمب عمل نکرده که که به مرور زمان و باران و فرسایش از دل کوه پایین آمده و امروز در صحن امامزاده سید فخرالدین احمد (ع) جد بزرگوار سادات عنا موجود است.

شاهدان عینی، عدم تلفات این حمله رژیم به مردم را معجزه جد خود می‌دانند اما از ناحیه‌ی کاشانه و احشام مردم دچار خساراتی شدند.

این نبرد یک روزه با قوای دولتی به فرماندهی سرلشکر«آریانا» با شکست قوای شاهنشاهی همراه بود.

حکومت پهلوی پس از این درگیری از اردیبهشت تا خرداد همان سال به صورت روزانه و در چند نوبت به وسیله هواپیماهای خود بر سر عشایر گجستان، جلیل و لوداب بمب می ریخت که منجر به کشته شدن زنان و کودکان بیگناه زیادی شد.

مبارزات عشایر ظلم ستیز کهگیلویه و بویراحمد با رژیم پهلوی باعث شد آن رژیم این استان را به عمد در محرومیت نگه دارد و تا پایان سرنگونی، کمترین عمران و آبادانی در این منطقه مغضوب رژیم طاغوت تا قبل از انقلاب انجام شد.

اما در جریان غائله جنوب، ساواک آیت الله ملک حسینی از شاگردان ارشد امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) و آیت الله العظمی بروجردی را تحت تعقیب قرار داد.

با این اقدام رژیم عشایر کهگیلویه و بویراحمد، دولت را تهدید به قیام مسلحانه کردند و رژیم مجبور به عقب نشینی و آزادی آیت الله ملک حسینی شد.

در جریان پیروزی انقلاب اسلامی نیز عشایر این استان با همراهی آیت الله ملک حسینی همچون مردم سایر کشور به خیابانها ریختند و بنیان حکومت 2500 ساله شاهنشاهی را برانداختند.

امام جمعه سابق یاسوج در مورد این نبرد حماسی گفته است: نبرد گجستان مبارزه و مقاومت عشایر در برابر رژیم طاغوت با درایت آیت الله ملک حسینی(زه) و همراهی مردان سلحشور عشایر استان در سال 42 بود.

زنده یاد آیت الله سیدعلی اصغر حسینی افزوده است: در این نبرد رژیم طاغوت عامل اصلی آن را آیت الله ملک حسینی و ابلاغ روحانیت به عشایر می دانست که عشایر رشادت خود در ظلم ستیزی را به نمایش گذاشتند.

همچنین مرحوم آیت الله حائری شیرازی نیز گفت: با اجرای فرمان امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) بر مبارزه با رژیم طاغوت و توسعه فعالیت روحانیت در مناطق و به تبع آن آیت الله ملک حسینی در کهگیلویه و بویراحمد، غلامحسین سیاهپور و همراهانش از طوایف گوناگون در مقابل طاغوت مقاومت و مبارزه کردند.

وی افزود: رشادت مردان عشایر در این استان در سال 42 بخش مهمی از تاریخ همراهی با روحانیت و اجرای فرمان امام در پیروزی انقلاب است.

زنده یاد مرحوم نادر طالب زاده، مستندساز نیز در این زمینه گفته است: در منطقه تنگ گجستان در حد فاصل بویراحمد و ممسنی از استان فارس در نبردی سخت عشایر عمال طاغوت را شکست دادند.

وی ادامه داده است: برخی فرماندهان عشایر پس از مدتی با امان نامه رژیم از طریق فرماندهی نظامی فارس تسلیم رژیم طاغوت و تیرباران شدند.

حاج بندر باقری 84 ساله که فرزند خود را در دفاع مقدس تقدیم انقلاب کرد و از بازماندگان این جنگ است، می گوید: نبرد بی امان در اول اردیبهشت 42 در کوه‌های مشرف به تنگ گجستان 24 ساعت ادامه داشت.

وی که برای نخستین بار بعد از 54 سال در محل حادثه حضور یافت بود، افزوده است: در این نبرد که ملا غلامحسین سیاهپور فرماندهی عشایر را برعهده داشت، بیش از 56 نفر از نیروهای ارتش شاهنشاهی کشته شدند و از عشایر هم تنها یک نفر به نام لهراسب موسی پور بابکانی کشته و دو نفر دیگر به نام‌های بهرام مندنی پور و خان طلا باقری زخمی شدند.

حاج بندر باقری در سال 74 در سفر رهبر معظم انقلاب به استان کهگیلویه و بویراحمد در روستای باغچه جلیل میزبان رهبر انقلاب بود.

امرالله سیاهپور، فرزند غلامحسین سیاهپور نیز می گوید: مردان سلحشور عشایر از طوایف مختلف در این جنگ حضور داشتند و افتخار بزرگی در تاریخی زرین مبارزات عشایر جنوب در همراهی با امام ثبت کردند.

وی افزوده است: فرمان مقاومت و مبارزه از سوی روحانیت منطقه و در راس آنان سید کرامت الله ملک حسینی، سید علی اصغر حسینی و همراهی و مشارکت پرشور عشایر باعث شکست رژیم طاغوت در جنگ گجستان شد.

9 دی ماه سال 43 غلامحسین سیاهپور به همراه حسینقلی ایزدی، غلامحسین محمدی و ترکی پیرایش به عنوان مخالفان رژیم و مسببان درگیری گجستان در شیراز تیرباران شدند و کردی انصاری از دلاور مردان همراه نیز پس از مدتی در کوه های بویراحمد به دست عمال طاغوت کشته شد.

حاج فرخ ایزدی، فرزند حسینقلی ایزدی و برادر یکی از شهدای دفاع مقدس که در جنگ گجستان نوجوان بوده، گفت: هماهنگی و مشارکت همه عشایر در مقابله با رژیم طاغوت و آستانه حوادث 15خرداد 42 شکستی از سوی عشایر برای طاغوت را رقم زد.

وی افزود: پس از جنگ تا مدتها مناطق جلیل، بابکان، انصاری ها و دشت اطراف گجستان توسط رژیم طاغوت بمباران شدند.

شایان ذکر است، رهبر معظم انقلاب در سال 74 در سفر به استان در نشست شورای اداری به حادثه گجستان اشاره و با تمجید از مقاومت و شجاعت عشایر، بمباران روستاهای استان توسط رژیم پهلوی را به سختی نکوهش و نشانه ناتوانی رژیم عنوان کرد.

در همین راستا یعقوب توکلی محقق و نویسنده تاریخ ایران معاصر  در یک نشست مجازی با اشاره به کشف بمبی در یکی ار روستا‌های رستم استان فارس گفت: طبق شواهد بمب مربوط به اوایل دهه چهل است اما قطعاً برای خیلی‌ها اکنون سؤال است که ماجرا چیست که نیروی هوایی ایران مردم این مناطق را بمباران کرده است.

چرا پهلوی درغائله جنوب از ارتش استفاده برد

وی ادامه داد: در دوره پهلوی و در اوایل شکل‌گیری رژیم پهلوی و تشکیل ارتش شاهنشاهی در قانون وظایف و اختیارات ارتش مسأله‌ای که وجود داشت این است که در همه جای دنیا وظیفه ارتش دفاع از تمامیت ارزی کشور بود، ارتش وظیفه‌ای در دخالت مسائل سیاسی و داخلی و اختلافات بین مردم و حکومت را ندارد، وظیفه امنیت داخلی نیز بر عهده ارتش نبوده است و معمولاً از نیرو‌های پلیس با سلاح کمتر و جزئی‌تر استفاده می‌شود.

توکلی تصریح کرد: وقتی چنین وظیفه‌ای یعنی امنیت داخل کشور به ارتش واگذار شود، بنابراین سلاح‌هایی که مورد استفاده قرار می‌گیرد نیز بسیار خشن‌تر از نیرو‌های پلیس است، ارتش با باتوم و تفنگ با مردم مقابله نمی‌کرد توپ و تفنگ و سرنیزه استفاده می‌کرد سلاح‌هایی که استفاده می‌کند بسیار سنگین‌تر از نیروی پلیس است.

کارشناس مسائل سیاسی افزود: در جریان رژیم پهلوی این اتفاق افتاد ما در داخل کشور درگیری‌های داخلی داشتیم اما با خسارت حداقلی بود برخورد غلیظ با مردم صورت نمی‌گرفت، نهایت با افراد برخورد سیاسی و امنیتی می‌شد، اما وقتی امنیت کشور به عهده ارتش گذاشته شد دیدیم که جایی مثل مسجد گوهرشاد چگونه مردم را به گلوله بستند و همه را قتل عامل کردند؛ رضا خان لشکر شرق را به میدان برد و با مسلسل مردم را قتل عامل کردند.

ماجرای کشتار مردم از زبان پهلوی‌ها

توکلی ادامه داد: خود اسدلله علم در یادداشت های خود می‌گوید ما ۲هزار نفر را در این مکان زدیم، این عدد بسیار بالایی است، زبان رضا خان و زبان نیرو‌های حاکمیت زبان زور، زبان خشونت و تیربار بود در مناطق مختلف وقتی اختلافاتی شکل می‌گرفت این اختلافات را با ارتش حل می‌کردند ارتش نیز با قتل عامل موضوع را حل می‌کرد.

وی گفت: محمدرضا شاه نیز بعد از سر کار آمدند ادعا کرد روحیات پدر را ندارد، در آن زمان اختلافاتی میان رژیم پهلوی و عشایر نشینان رخ داد، بخش عشایری ما در زمان پهلوی مسلح بود، هر وقت کشور را خطر جنگ خارجی تحمیل می‌کرد عشایر مسلح بودند که به کمک حکومت می‌آمدند، جوانانشان بسیج می‌شدند در طول ۴۰۰ سال گذشته جوانان قبایل بودند که ارتش تشکیل می‌دادند.

ماجرای کشمکش‌های پهلوی با عشایر قشقایی

این نویسنده مسائل تاریخی افزود: یک اختلافی در خصوص ماجرای خلع سلاح عشایر مطرح شد که عشایر نیز مقاومت می‌کردند؛ در دوران رضا خان درگیری‌های در مناطق عشایر رخ داد افرادی نیز دستگیر و کشته شدند، حکومت نیز کشمکش‌هایی با قشقایی‌ها داشتند، قشقایی‌ها طرفدار مصدق بودند و همیشه درگیری‌هایی میان قشقایی‌ها و حکومت وجود داشت.

توکلی تصریح کرد: در سال ۴۱ وقتی بحث اصلاحات ارزی پیش آمد؛ کسی مخالفت نکرد حتی خوانین نیز مخالف این ماجرا نبودند، اما نگرانی‌هایی ایجاد کرده بود در این میان رئیس اصلاحات ارزی توسط راهزانان کشته می‌شود که حکومت این موضوع را از چشم عشایر دید و دستور خلع سلاح آن‌ها را داد و این موضوع را بهانه قرار داده بود.

چرا عشایر در رفراندوم پهلوی شرکت نکردند

وی تصریح کرد: تحت فشار قرار دادن عشایر باعث ایجاد مقاومت بیشتر می‌شد، همزمان مسائل مربوط به جریان نهضت اسلامی امام در قم نیز شروع می‌شود با گسترش پیدا کردن این درگیری‌ها، سران عشایر اعلام می‌کنند حاضر نیستیم در رفراندوم شرکت کنیم بنابراین در رفراندوم شرکت نکردند اما مجازات این شرکت نکردن که قتل نیست.

این محقق و پژوهشگر افزود: بخش وسیعی از مردم شرکت نکردند حتی آمار و ارقامی که در آن دوران منتشر می‌شد، تناقض با جمعیت کشور دارد، فشار بر عشایر افزایش پیدا کرد وقتی این موج مخالفت جریان پیدا کرد جریان روحانیت انقلابی تابع امام به این مجموعه متصل شدند.

نقش آیت الله دستغیب، آیت الله ملک حسینی در قیام عشایر

وی ادامه داد: اشخاصی مثل شهید آیت الله دستغیب، آیت الله ملک حسینی بقیه شخصیت‌های روحانی محلی منطقه با این جمعیت حضور داشتند، همه نوشته‌های نویسندگان نشان می‌دهد که مسأله اصلی این حمله اصلاحات ارزی یا قتل ملک عابدی نبود که علیه مردم تبلیغات می‌کرد، خود ماجرا قابل حل و فصل و مذاکره بود.

توکلی ادامه داد: حکومت به جای کاهش فشار این فشار و بحران را بیشتر کرد، یکی از اشکالات اساسی پهلوی در مسائل بحرانی این بود که قابلیت کاهش درد را نداشتند، اگر جایی انگشتی زخم می‌شد به جای درمان آن، دست را می‌بریدند، شاه فردی را به عنوان رئیس ارتش در جنوب منصوب کرد و برای مقابله با این مردم ارتش را در این منطقه تشکیل داد در حالی که اگر قصد امنیت بود ژاندارمری باید این کار را می‌کرد نه اینکه با ارتش وارد شوند.

این نویسنده تصریح کرد: فردی به اسم بهرام آریانا که به شدت مخالف اسلام بود فرماندهی این ارتش را بر عهده داشت و خودش را ناپلئون می‌دانست، با خود فکر می‌کرد می‌تواند ناپلئون ایران باشد این فرد در آن منطقه رفتار‌های نامناسبی نیز داشت، هیچ قیدی نداشت، این‌ها به جای کاهش بحران شروع به تشدید بحران کردند، کتابی وجود دارد که شرح جنایت‌های این فرد در آن مشخص شده است، به ارتش نیز اکتفا نشد و از نیروی هوایی استفاده کردند، نیروی هوایی که در همه جای دنیا وظیفه جنگیدن با دشمن خارجی را دارد.

وی افزود: شجاعت و دلاوری افرادی چون مرحوم شهبازی که باعث شده بود ارتش در چندین عملیات دچار شکست شود که در این زمینه رژیم از نیرو‌های هوایی و بمباران هوایی استفاده کردند، مردم را در روستا‌ها و دره‌ها کشتار گسترده کردند.

توکلی تصریح کرد: از طرف دیگر شاهد این بودیم که مردمی که همراه حبیب الله خان شهبازی بودند عمدتاً افراد مذهبی هستند، هر فرصتی که برای مخالفت با رژیم پهلوی پیش می‌آمد این‌ها همراه بودند، همه جای دنیا با مخالفان یک موضوع با نیروی پلیس برخورد می‌کنند و یا از نیرو‌های ویژه استفاده می‌کنند اما در اینجا رژیم پهلوی برای زهر چشم گرفتن از مردم به طرز فجیعی مرتکب آدم کشی شدند.

امام چه لقبی به حبیب الله خان شهبازی داد

این نویسنده و محقق اذعان کرد: برای چلوگیری از این آدم کشی افرادی چون شهبازی و ضرغام پور، وقتی حکومت تضمین داد که ما کسی را اعدام نمی‌کنیم و قرآن را هم امضا کرده بودند تسلیم شدند، اما پهلوی علارغم تعهدی که داده بود این‌ها را تیرباران کردند، امام واژه مجاهد شهید را برای مرحوم حبیب خان شهبازی به کار بردند.

حجم زیادی از چک‌های وصول نشده و سؤالات مختلف داریم

وی ادامه داد: اما نکته جالب این است که در ماجرا‌های مختلفی حرف‌های نگفته بسیاری داریم که طی این سال‌ها به دلیل کم دانشی مقامات فرهنگی و عدم استفاده از ظرفیت‌های فکری درکشور داریم بدهکار هم می‌شویم، هجمه‌هایی که علیه کشور صورت می‌گیرد؛ ما حجم زیادی از چک‌های وصول نشده و سؤالات مختلف دارند.

توکلی گفت: چرا پهلوی باید کاری کند که مردم به کوه‌ها پناه ببرند چرا دیوانه‌ترین و کم عقل‌ترین فرد را مامور این کار در ارتش کردند بعد از این کشتار توسط آریانا این فردبه عنوان رئیس ستاد ارتش انتخاب شد سرمست از این قدرت بود، یکی از دلایل برکناری‌اش نیز مست کردن و حرف‌هایی بود که در خصوص کودتای ۲۸ مرداد زد و گفت من کودتا کردم.

وی ادامه داد: ما اینجا یک سؤال اساسی داریم که چرا مردم را بمباران کردند چرا ارتش را وارد این کار کردند، فردی را برای رسیدگی به این موضوع در نظر گرفتن که سرانجام رژیم پهلوی مقصر اصلی معرفی شد.

ناگفته‌های مردم روستای عنا از بمباران منطقه توسط پهلوی

از خروس‌خوان صبحی می‌گفتند که دو فروند بمب‌افکن ارتش از دو گردنه‌ی چپ و راست روستا، شیرجه‌زنان چونان اجل معلق از آسمان، به «بهون» و«کپر»ها و احشامشان هجوم آوردند و چندین بمب بر سرشان ریختند و پناه‌بردگان به شکاف کوه‌ها و «اِشکفت‌ها»را به رگبار بستند؛ چنانکه هنوز جای گلوله‌ها بر تخته‌سنگ‌ها باقی مانده است، انگار و آن‌چنان‌که بر تن گل‌ها!

امامزاده سید فخرالدین احمد دارای کرامات بسیاری است و یکی از کرامات و معجزات این امامزاده عظیم الشان که در معرض دید عموم زائران و مسافران قرار داده شده بمبی است که توسط رژیم طاغوت بر سادات این منطقه ریخته شد اما به برکت وجود این امامزاده منفجر نشده و پس از گذشت سالها از دل کوه بیرون کشیده و خنثی شد و به عنوان نمونه ای از کرامات امامزاده در محوطه امامزاده نصب شد.

بی‌بی‌هما می‌گفت که با الاغ و خورجینش لب چاه رفته بود و به محض بارش آتش از آسمان، زیر شکم الاغش پناه گرفته بود.

سید رحیم از هیزم ریختن روی یکی از بمب‌های منفجرنشده در جوار بارگاه امامزاده فخرالدین احمد، و آتش زدنش و تخلیه‌اش سخن می‌گفت.

آن یکی با افتخار، از اینکه نیروی هوایی به‌اصطلاح ارتش سوم دنیا، با دبدبه و کبکه‌اش فقط یک گاو از این روستا تلفات گرفته است، حرف می‌زد.

مخاطبین هم به لاشه‌ی آن بمب منفجرنشده‌ی نصب‌شده روی آن پایه‌ی فلزی زل زده بودند، به چشم اینکه این سند جنایت است؛ سند جنون یک دیکتاتور.

منطقه عشایر گجستان در 150 کیلومتری یاسوج مرکز کهگیلویه و بویراحمد و حدفاصل شهرستان رستم در فارس و بویراحمد است.

جنگ گجستان،حاشیه علیه متن

جنگ گجستان در پی اعمال قوانین اصلاحات ارضی و خلع سلاح عشایر توسط حکومت پهلوی و نارضایتی خوانین ایلات بویراحمدی صورت گرفت،بدنبال این قانون خوانین و کلانتران که املاک و اراضی وسیعی در اختیار داشتند مجبور میشدند قسمت زیادی از این اراضی را مابین مردم تقسیم کنند و برای افراد و مردم عادی قانون خوبی محسوب میشد زیراکه زمین کشاورزی برای امرار و معاش زندگی به صورت رایگان نصیبشان می‌گشت. 

در آن زمان حکومت پهلوی درگیر نزاع و کشمکش‌های سیاسی بود،از جمله تشدید اختلافات روحانیون در همان برهه از زمان،محمدرضاشاه در مراسم افتتاح بنای یادبود مهندس ملک عابدی در شیراز سخنرانی و به خلع سلاح عشایر تاکید کرد،که باعث مخالفت و خشم خوانین گردید.و سرانجام با فشار نظامیان بر عشایر جرقه رویارویی‌های عشایر و نظامیان در کوهمره سرخی به رهبری حبیب الله خان شهبازی زده شد،در همین گیرودارها،تعدادی از خوانین من جمله عبداله خان و ناصرخان بویر احمدی در تهران حضور داشته و بر اوضاع و احوال نا به سامان کشور آگاه می‌شوند و درحالی که قرارداد قانون اصلاحات ارضی را امضا کرده بودند،به بویراحمد شتافتند و با خبر رسانی جاسوسان پهلوی مبنی بر اینکه جلسات متعدد مشکوکی در بویراحمد صورت می‌پذیرد و احتمال مخالفت خوانین با قانون اصلاحات ارضی و خلع صلاح عشایر خبر دادند.

و همین اوضاع را تشدید نمود و با بمباران هوایی مناطق و منازل خوانین را مورد هدف و التیماتوم قرار دادند، اما عبداله خان و ناصرخان کار خودشان را رها کرده بودند و رضایت تعدادی از کدخدایان را برای درگیری و رویارویی با نظامیان شاهنشاهی گرفته بودند، با یورش به ژاندارمری روستای توت نده(بویراحمد)و جمع اوری اسلحه به حکومت اعلام جنگ نمودند،پس از این درگیری بمباران هوایی تشدید یافت و مجال به جنگجویان بویراحمدی داده نشد و عده ای عقب نشینی کردند و عبداله خان و ناصرخان مجبور به تغییر مکان شدند و به مناطقی از استان فارس رفتند و بعد از مدتی خوانین و سران بویراحمدی، جنگجویانی را که قریب به سه هزارنفر بودند در کوه‌های صعب العبور گجستان که جزو استان فارس محسوب می‌شد هدایت کردندو این چنین شد که درگیری تاریخی جنگ گجستان به رهبری عبداله خان بویر احمدی، ناصرخان بویراحمدی و به فرماندهی ملاغلامحسین سیاهپور که کدخدای یکی از طوایف بویراحمد بود صورت گرفت.

در واقع خود جنگ با شکست نظامیان صورت پذیرفت و تعداد زیادی از نظامیان کشته و خلع سلاح شدند،اما با شروع بمباران هوایی در مناطق بویراحمدی نشین جنگجویان را زمین گیر کردند،حکومت با تشخیص بر شکست ادامه جنگ،تصمیم بر جنگ نرم گرفتند که در نتیجه آن عده ای از کدخدایان به ادامه دادن جنگ مخالفت کردند و نتیجه نهایی جنگ با کشته شدن عبداله خان در بستر خواب به دست نوکرش کشته شد و تسلیم و اعدام شدن خوانین از جمله ناصرخان و خداکرم خان و حسینقلی خان و جعفرقلی خان وفرماندهان شکست علنی صورت پذیرفت و در نتیجه هر دوقانون یعنی اصلاحات ارضی و خلع سلاح عشایر انجام گردید.

 

اخبار مرتبط
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

آخرین اخبار