رسول اکرم (ص‌): کمال عقل پس از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم است
یکشنبه 1404/05/05 Sunday - 2025 27 July الأحد ، 2 صفر ، 1447
ساعت
1404-05-05 09:28 شماره خبر : 14751
روزی که رؤیای «فروغ جاویدان» دفن شد؛

عملیات مرصاد که به‌عنوان آخرین عملیات رسمی هشت سال دفاع مقدس ثبت‌شده با موفقیتی چشمگیر به پایان رسید. چراکه با ضربه‌ای کوبنده، ساختار نظامی و تبلیغاتی سازمان مجاهدین خلق را دچار فروپاشی کرد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «صبح زاگرس» پنجم مرداد ۱۳۶۷، روزی است که حماسه‌ای در جغرافیای غرب کشور رقم خورد؛ حماسه‌ای که نه‌تنها یک عملیات نظامی، بلکه ضربه‌ای سخت به پیکر فروپاشیده سازمانی بود که در توهم «قیام مردمی» به خاک میهن یورش آورد.

عملیات مرصاد، پاتک قاطع نیروهای نظامی ایران به عملیات «فروغ جاویدان» بود که در پنجم مردادماه سال ۱۳۶۷ با رمز «یا علی بن ابی‌طالب» در مناطق اسلام‌آباد غرب و کرند غرب استان کرمانشاه آغاز شد. در این عملیات، نیروهای نظامی جمهوری اسلامی ایران با استراتژی تأخیر در درگیری مستقیم و جدا کردن منافقین از پشتیبانی ارتش بعثی عراق وارد عمل شدند. ابتدا نیروهای چترباز در پشت سر منافقین پیاده شدند، سپس جنگنده‌های اف-۴ نیروی هوایی ستون زرهی آن‌ها را هدف قرار دادند و در ادامه، بالگردهای هوانیروز با تسلیحات ضدتانک به کاروان زرهی دشمن یورش بردند.

توهم مردمی بودن؛ وعده‌ای که هرگز محقق نشد

با توقف پیشروی نیروهای منافقین، ارتش و سپاه به پاتک نهایی پرداختند و بنابر برخی منابع، بین ۱۶۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر از عناصر این گروهک در این عملیات کشته شدند. مسعود رجوی، رهبر سازمان منافقین، با امید به قیامی مردمی و فروپاشی جمهوری اسلامی، در آستانه عملیات فروغ جاویدان به نیروهای خود وعده داده بود: هر جا پا بگذاریم، توده‌های مردم به ما خواهند پیوست... ما مثل ماهی در دریای جمعیت شنا خواهیم کرد.

اما واقعیت، به‌گونه‌ای دیگر رقم خورد. در تاریخ ۲۴ ژوئیه ۱۹۸۸، نیروهای موسوم به ارتش آزادی‌بخش از مرز خسروی وارد ایران شدند. آن‌ها در ابتدا با مقاومت محدودی مواجه شدند اما به‌محض نزدیک شدن به کرمانشاه، با دفاع جانانه نیروهای سپاه و ارتش روبه‌رو شده و به عقب‌نشینی و شکست کشانده شدند.

شکستی ایدئولوژیک؛ از مرصاد تا طلاق اجباری

مسعود بنی‌صدر، از اعضای جداشده سازمان و پسرعموی رئیس‌جمهور پیشین ایران، درباره تأثیر این عملیات چنین می‌گوید: عملیات فروغ جاویدان امید سیاسی ما را نابود کرد؛ اما مهم‌تر از آن، برای من و بسیاری دیگر، پایان ایدئولوژی اعتقاد و انتظار اخلاقی بود. وی معتقد است سازمان پس از مرصاد، به‌جای بازنگری، وارد مرحله‌ای از افراط در ایدئولوژی‌سازی شد. رجوی از اعضا خواست برای رشد ایدئولوژیک، از هرگونه وابستگی جسمی و روحی «طلاق» بگیرند. طلاق‌های اجباری، نه‌تنها قانونی بلکه احساسی و اعتقادی نیز بودند. به گفته بنی‌صدر، افراد مجبور بودند حتی در قلب خود از همسرشان متنفر شوند تا «رجوی» را بی‌واسطه ببینند.

مرصاد، شکست یک توهم

سازمان منافقین پس از مرصاد، نه‌تنها با شکست نظامی، بلکه با ریزش داخلی مواجه شد. بسیاری از اعضا خواستار خروج شدند اما جو خفقان و تهدید اجازه این کار را نمی‌داد. عملیات مرصاد نه‌تنها ازنظر نظامی یک پیروزی قاطع برای جمهوری اسلامی ایران بود، بلکه به لحاظ روانی و سیاسی، نقطه پایان یک توهم خطرناک بود؛ توهمی که سازمانی تروریستی را به خیال رسیدن به قدرت، به خیانت و جنایت علیه مردم خود کشاند. پس‌ازاین عملیات، نه‌تنها مسیر سقوط کامل منافقین آغاز شد، بلکه چهره واقعی و فرقه‌ای این سازمان برای بسیاری از اعضای سابق، مردم ایران و افکار عمومی جهانی آشکار شد.

روایتی از شکست مفتضحانه منافقین

محمد ارشادی فرمانده دوران دفاع مقدس در گفتگو با پایگاه خبری تحلیلی «صبح زاگرس» از پشت پرده عملیات مرصاد پرده برداشت؛ عملیاتی که در آن گروهک تروریستی منافقین با پشتیبانی صدام وارد خاک کشور شد اما با پاسخ قاطع نیروهای مردمی و نظامی، در گردنه چهارزبر متوقف شد.

ارشادی با تشریح وضعیت جبهه‌ها، استراتژی دشمن و جنایات در اسلام‌آباد غرب، این عملیات را «آخرین برگ افتخارآمیز دفاع مقدس» نامید و با اشاره به شرایط خاص جبهه‌ها پس از پذیرش قطعنامه گفت: بعد از پذیرش قطعنامه توسط جمهوری اسلامی ایران، ارتش عراق با همه یگان‌های خود مجدداً به جنوب کشور حمله کرد. جنگ بسیار شدید و سختی در محورهای جنوب، به‌ویژه محور خرمشهر، کوشک، طلاییه و جاده خرمشهر به اهواز در جریان بود.

وی ادامه داد: در این شرایط دشوار، دشمن در بعضی محورها پیشروی کرد و حتی در محور خرمشهر به اهواز تا پادگان حمید پیش‌آمده بود. فشار سنگین باعث شده بود اکثر یگان‌های تأثیرگذار به جنوب منتقل شوند و جبهه غرب به‌نوعی خالی بماند.

فرصت‌طلبی منافقین؛ رؤیای تصرف تهران

ارشادی با اشاره به بهره‌برداری منافقین از این وضعیت گفت: در چنین شرایطی، منافقین فرصت را غنیمت شمردند. با کمک صدام و ارتش بعث، حدود ۱۵ هزار نفر نیروی مرد و زن را بسیج کردند. به آن‌ها گفته‌شده بود که نیروهای مسلح ایران در پی حمله مجدد ارتش عراق ازهم‌پاشیده‌اند و مردم ایران هم آماده استقبال از ما هستند.

او افزود: سران این سازمان اعلام کردند که پس از تصرف کرمانشاه، مردم به آن‌ها خواهند پیوست و وعده دادند که جشن پیروزی را در میدان آزادی تهران برگزار خواهند کرد!

پیشروی با حمایت ارتش بعث

ارشادی ادامه داد: کاروان منافقین عصر روز سوم مردادماه از تنگه پاتاق وارد ایران شد. با حمایت همه‌جانبه ارتش صدام، خط اول ما را شکستند و با بمباران سنگین هوایی عراق، پیشروی خود را ادامه دادند. پس از تصرف سرپل‌ذهاب، به سمت کرند غرب رفتند و موفق به تصرف آن نیز شدند.

مردم به‌جای استقبال، ایستادگی کردند

این فرمانده دفاع مقدس با اشاره به موقعیت خاص اسلام‌آباد غرب گفت: اسلام‌آباد در سه‌راهی قصر شیرین–اهواز–کرمانشاه واقع‌شده و تصرف آن می‌توانست مسیر ارتباطی مهمی را مسدود کند. منافقین به این شهر رسیدند، اما برخلاف تصورشان که انتظار استقبال مردم با گاو و گوسفند قربانی را داشتند، با مقاومت مردم مؤمن و انقلابی روبه‌رو شدند.

وی افزود: هرچند نهایتاً شهر سقوط کرد، اما منافقین جنایت وحشیانه‌ای را مرتکب شدند. در بیمارستان امام خمینی (ره) حتی مجروحین را نیز به شهادت رساندند و دست به قتل‌عام زدند.

هم‌پیمانی با صدام؛ خیانت تاریخی منافقین

ارشادی با انتقاد از چهره واقعی این سازمان گفت: سازمانی که خود را مبارز با استکبار جهانی و مدافع خلق معرفی می‌کرد، در حساس‌ترین زمان ممکن با صدام هم‌پیمان شد و به‌سوی مردم مسلمان و انقلابی ما آتش گشود. آن‌ها در کنار جنایتکار جنگی ایستادند و به خانه خود خیانت کردند.

آماده‌باش در چهارزبر؛ تله‌ای برای شکست

وی با اشاره به اقدامات دفاعی برای مقابله با پیشروی منافقین گفت: منافقین برای رسیدن به کرمانشاه باید از گردنه استراتژیک چهارزبر در ۳۴ کیلومتری شهر عبور می‌کردند. ما تعدادی از یگان‌ها را در آنجا مستقر کردیم. به‌محض رسیدن ستون نظامی منافقین، بالگردهای هوانیروز و هواپیماهای نیروی هوایی وارد عمل شدند و جهنمی برای آن‌ها ساختند.

انسداد کامل جاده؛ خودکشی دسته‌جمعی منافقین

ارشادی ادامه داد: در مدت‌زمان کوتاهی، جاده چهارزبر پر از خودروها، نفربرها و ادوات سوخته منافقین شد. نیروهای مردمی منطقه و یگان‌هایی که از جنوب آمده بودند نیز وارد عملیات شدند. راه عقب‌نشینی بسته شد، بعضی منافقین به روستاها فرار کردند، برخی با خوردن قرص سیانور خودکشی کردند. جاده پرشده بود از اجساد دختران و پسرانی که ناجوانمردانه بر روی ملت خود آتش گشودند.

ارشادی با اشاره به جنایات تروریستی سازمان منافقین هم گفت: اگر میلیاردها تومان هزینه می‌کردیم، شاید نمی‌توانستیم انتقام خون ۱۷ هزار شهید ترور ازجمله شهیدان بهشتی، رجایی، باهنر، قدوسی، دستغیب و دیگران را بگیریم؛ اما خداوند دشمنان ما را احمق آفرید؛ آن‌ها خودشان برای جنایت دیگری وارد خاک ما شدند و نتیجه‌اش، رسوایی و نابودی‌شان شد.

مرصاد؛ آخرین برگ افتخار دفاع مقدس

در پایان، ارشادی با اشاره به اهمیت تاریخی این عملیات گفت: عملیات مرصاد آخرین عملیات هشت سال دفاع مقدس بود که با موفقیت چشمگیر به پایان رسید. این عملیات نه‌فقط یک پیروزی نظامی بزرگ، بلکه ضربه‌ای امنیتی و حیثیتی به پیکر منافقین وارد کرد و نشان داد دشمن واقعی ملت ایران کیست.

روایتی از یک دوستی تا شهادت در مرصاد

ابوالحسن غلامی جانباز قطع عضو دفاع مقدس، در یادداشتی صمیمی و پراحساس، از دوستی دیرین با شهید احمد فروزان می‌گوید؛ جوانی که هم خاک پای مردم بود، هم تکاوری بی‌ادعا در عملیات اطلاعات و شهادتش در مرصاد، سندی از حماسه‌گری بی‌مرز او شد.

اواسط سال ۱۳۶۴، به‌واسطه فامیل عزیزم، زنده‌یاد جانباز شاپور (نادر) اسداللهی، با جوان رشیدی به نام احمد فروزان آشنا شدم. از همان دیدار اول، مهر عجیبی بین ما شکل گرفت. احمد از من بزرگ‌تر بود و مرتب به جبهه می‌رفت. هر بار که به مرخصی می‌آمد، زود دوباره به منطقه برمی‌گشت.

غلامی ادامه می‌دهد: کار روزمزد می‌کرد و هیچ ابایی از این نداشت. منتظر قضاوت کسی نبود. رابطه ما آن‌قدر صمیمی شده بود که گاهی ساعت‌ها در منزل آقای سینایی، کنار ساختمان قدیمی جهاد سازندگی گچساران، باهم می‌نشستیم و گپ می‌زدیم. وقتی احمد را به پدر و مادرم معرفی کردم، تازه متوجه شدم که او نوه یکی از دایی‌هایم از طایفه دولتیاری است؛ مردی به نام کی فلاح سینایی. این آشنایی، رابطه ما را عمیق‌تر هم کرد.

کفاشی در خیابان شهید بلادیان

بعد از مدتی، در ابتدای سال اول هنرستان، عازم جبهه شدم. وقتی برگشتم، برای دیدن احمد رفتم. پیدایش نکردم. از شاپور پرسیدم و گفت: اگر می‌خواهی احمد را ببینی، برو خیابان شهید بلادیان! یکی دو بار خیابان را بالا و پایین کردم تا چشمم افتاد به احمد؛ بین کفاش‌هایی که نشسته بودند، داشت کفش می‌دوخت و واکس می‌زد.

غلامی در این بخش از خاطره، لحظه‌ای از گفت‌وگوی ماندگارش با احمد را چنین نقل می‌کند: رفتم جلو و با تعجب پرسیدم چرا این کار را می‌کنی؟ در جوابم گفت: هم فال است و هم تماشا! برای کمک به خانواده به پول نیاز دارم و هیچ عیبی در این کار نمی‌بینم. مهم‌تر این‌که من در مقابل مردم خم می‌شوم، کفش‌هایشان را واکس می‌زنم؛ یعنی خاک پای مردم بودن... یعنی شکستن غرور! من با بغض به خانه برگشتم.

سال بعد مجروح شدم. احمد به دیدنم آمد و دوباره به جبهه برگشت. دیگر احمد، تکاوری زبده در عرصه اطلاعات و عملیات شده بود. در پایان سال ۱۳۶۶، با پای مصنوعی در راهپیمایی مردمی از مسجد صاحب‌الزمان (عج) تا فرمانداری گچساران شرکت کردم. ناگهان کسی از پشت سر مرا در آغوش گرفت و بوسید. در نگاه اول نشناختمش. مرا به پیاده‌رو برد، نشاند و آنجا فهمیدم که احمد است! اما چهره‌اش سیاه و خراشیده بود... در حلبچه شیمیایی شده بود.

مرصاد؛ نقطه عروج یک مرد بی‌ادعا

غلامی با صدایی بغض‌آلود، واپسین خاطره‌اش را این‌گونه روایت می‌کند: چند ماه بعد، در تاریخ پنجم مرداد ۱۳۶۷، احمد ما در تنگه مرصاد به شهادت رسید. در نبرد تن به تانک، زمانی که در حال شلیک گلوله آرپی‌جی به‌سوی تانک‌های اجاره‌ای مزدوران وطن‌فروش بود، همزمان گلوله تیربار یکی از منافقین بعثی مسلک و پیاده‌نظام آمریکا بر پیکر پهلوان احمد نشست و او به فیض شهادت نائل شد.

خاک پای مردم، سرباز خاک ایران شد

احمد فروزان برای ما فقط یک شهید نبود. او مردی بود که در کنار خاک مردم خم شد، اما در برابر دشمن ایستاد. او جوانی بود که غرور را کنار گذاشت، خاک را بوسید و سرانجام در راه همین خاک، جان داد.

ملت ایران در برابر تجاوز ایستادند

با این تفاسیر، نه‌تنها مردم ایران از نیروهای موسوم به «ارتش آزادی‌بخش» سازمان مجاهدین خلق استقبال نکردند، بلکه در برابر تهاجم و تجاوز این گروه به خاک میهن قهرمانانه ایستادگی کردند. عملیات موسوم به «فروغ جاویدان» که با حمایت رژیم بعث عراق و طراحی مسعود رجوی انجام شد، با مقاومت جانانه نیروهای نظامی و مردمی ایران درهم‌شکسته شد.

مخالفت گروه‌های ضدانقلاب با رجوی

در پی این شکست سنگین، حتی گروه‌ها، احزاب و شخصیت‌های ضدانقلاب خارج از کشور نیز سازمان مجاهدین خلق را به دلیل این اقدام نابخردانه مورد سرزنش قرار دادند. بسیاری از آنان، عملیات «فروغ جاویدان» را تصمیمی احمقانه توصیف کرده و رجوی و دیگر سردمداران سازمان را به سبب فرستادن هزاران تن از نیروهایشان به کام مرگ، به‌شدت محکوم کردند.

تلفات سنگین در عملیات فروغ جاویدان

سازمان مجاهدین خلق در کتابی تحت عنوان «عملیات فروغ جاویدان» آمار تلفات خود را ۱۲۷۴ کشته اعلام کرده است. در میان کشته‌شدگان، ۵ نفر از اعضای هیئت اجرایی که فرماندهی یک تیپ را برعهده داشتند و همچنین ۱۱ نفر از معاونان هیئت اجرایی سازمان حضور داشتند. افزون بر این، حدود ۱۱۰۰ نفر از نیروهای سازمان نیز در این عملیات مجروح شدند.

حمایت پنهان آمریکا از مجاهدین

چند روز پیش از آغاز این عملیات (حدود ۳۰ خرداد ۱۳۶۷)، ۵۲ سناتور آمریکایی نامه‌ای خطاب به جورج شولتز، وزیر خارجه وقت آمریکا نوشتند و در آن خواستار استفاده حداکثری از سازمان مجاهدین خلق برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی شدند. ازجمله این افراد، سناتور «مروین دایملی» بود که مواضع تندی در حمایت از مجاهدین داشت و حتی در نشست‌ها و تظاهرات آنان شرکت می‌کرد. او در تاریخ ۶ تیرماه ۱۳۶۷، در تجمع مجاهدین در واشنگتن گفته بود: «نباید دست از تلاش کشید. مطمئن باشید باکمی صبر و تلاش بیشتر به‌زودی از مهران تا تهران رژه خواهیم رفت.»

حضور عناصر خارجی در صفوف مجاهدین

در جریان عملیات فروغ جاویدان، شماری از نیروهای خارجی نیز در میان مهاجمان دیده می‌شدند. این افراد عمدتاً به دلیل ازدواج با اعضای ایرانی سازمان، ناخواسته به همراهی با مجاهدین و شرکت در عملیات وادار شده بودند. تعدادی از این عناصر خارجی نیز در جریان عملیات کشته شدند.

مانورهای نمایشی رجوی در عراق

پس از شکست عملیات، رجوی برای حفظ نیروها و روحیه آن‌ها، مانورهای نظامی متعددی را در خاک عراق برگزار کرد. این مانورها که اغلب با نظارت ژنرال‌های ارتش بعث عراق انجام می‌شد، به گفته ناظران نظامی عراقی، فاقد هرگونه ارزش عملیاتی برای سقوط نظام جمهوری اسلامی بود. حتی برخی از صحنه‌های ساختگی و نمایشی این تمرینات، موجب تمسخر افسران عراقی می‌شد.

تنگه مرصاد؛ نقطه پایان منافقین

تنگه «چهارزبر» که در ۴۴ کیلومتری غرب کرمانشاه و در مسیر جاده ترانزیتی کرمانشاه ـ خسروی قرار دارد، به‌عنوان محل اصلی درگیری و دفع عملیات مجاهدین شناخته می‌شود. این تنگه، پس از عملیات به یادمان «مرصاد» تغییر نام یافت و بنای یادبودی نیز در آن ساخته شد تا خاطره این نبرد غرورآفرین در حافظه تاریخی ملت ایران ثبت شود.

مرصاد؛ آخرین برگ پرافتخار دفاع مقدس

عملیات مرصاد که به‌عنوان آخرین عملیات رسمی هشت سال دفاع مقدس ثبت‌شده، با موفقیتی چشمگیر به پایان رسید. علاوه‌بر پیروزی نظامی قاطعانه، این عملیات از منظر امنیتی نیز دستاوردی بزرگ برای جمهوری اسلامی ایران به همراه داشت؛ چراکه با ضربه‌ای کوبنده، ساختار نظامی و تبلیغاتی سازمان مجاهدین خلق را دچار فروپاشی کرد. بدین گونه، واپسین برگ از تاریخ دفاع مقدس، ورقی سرشار از افتخار و غرور برای ملت ایران بود.

انتهای خبر/

اخبار مرتبط
نظر شما
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر می‌گذارید!