به استقبال کنگره ۱۴۰۳ کهگیلویهوبویراحمد؛
روایت شهیدی که فقر مانع تحصیلش شد
شهید علی پرهون در بين اهالي روستا خصوصاً جوانان هم سن و سالش محبوبيت خاصي داشت و وي توانست دوران راهنمايي را پشت سر گذارد؛ اما به علت فقر مالي ترك تحصيل کرد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «صبح زاگرس» شهید علی پرهون سال ۱۳۴۱ در روستاي محروم دستگرد در خانوادهاي مذهبي ديده به جهان گشود وي توانست دوران راهنمايي را پشت سر گذارد؛ اما به علت فقر مالي ترك تحصيل کرد.
از لحاظ اخلاقي همه متعلقات دنيوي را پوچ و بي ارزش ميدانست و در رسيدن به وصال معشوق روزشماري ميكرد و آرام و متين بود.
ثمره ازدواج شهيد فرزند پسري است كه در بهمنماه ۶۴ متولد شد و نام آن را محسن گذاشت او در حين نوازش فرزندش چشمهای خود را ميبست وقتي دليل را از وی سؤال کردند پس از اصرار زياد اظهار داشت ميخواهم در جبهه به ياد او نباشم زيرا ممكن است در عزم و اراده من تأثير بگذار دو نتوانم آنگونه كه خدا راضي است به صف كفار يورش ببرم.
در آخرين عملياتش يعني در والفجر ۸ رشادتهاي بینظیری از خود نشان داده بود كه همه همرزمانش از وی تعريف و تمجيد ميکردند و او پسر كوچك خانواده و در بين خانواده محبوبيت خاص داشت.
كمصحبت بود و اكثر اوقات بهخاطر رعايت مسائل شرعي و اخلاقي گوشهگیر بود. پدر و مادرش آرزو داشتند كه نزد آنها بنشيند و صحبت كند اما صحبت نميكرد در بين اهالي روستا خصوصاً جوانان هم سنوسال خود محبوبيت خاصي داشت وي خود را آراسته به اخلاق الهي کرده بود.
در طول زندگي مشاهده نشده كسي از دستش ناراحت شود وقتي از جبهه بر ميگشت از مرخصي هم استفاده چنداني نداشت و به جبهه باز میگشت؛ زیرا معشوق را در جبهه يافته بود. او براي رسيدن به سعادت ابدي سر از پا نميشناخت. اخلاق و ايمان او همه را تحتتأثیر قرار ميداد.
در اوقات مرخصي نيز در خانه از لباس راحت استفاده نميکرد و مانند يك مسافر بود اكثر اوقات در مسجد روستا بود و به عبادت و رازونیاز باخدا و به نظارت و تعميرات مسجد ميپرداخت.
در جبهه لحظات پاياني عمر در گردان سیفالله مسئول پرسنلي بود و پس از صادرکردن مرخصي افراد پرسنل گردان در ۲۸ مرداد سال ۶۵ در حين اينكه مهمات گردان را بهقصد تحويل به مقصد اهواز حمل ميکرد در سانحه تصادف ماشين گردان همراه با فرمانده و معاونت در یککیلومتری مقر تيپ تصادف کرد و به شهادت رسيد.