نگرانی از تحریف یک میراث کهن؛
دستبرد سلیقهبازان به فرهنگ بزرگ قوم«لُر»
اخیراً انتشار تصاویری از مدلینگهای نیمهبرهنه و بیحجاب در تبلیغات فروشگاههای لباس در یاسوج، موجی از نگرانی خانوادهها و بحثهای عمیق فرهنگی را در فضای مجازی و محلی برانگیخته است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی صبح زاگرس؛ اخیراً انتشار تصاویری از مدلینگهای نیمهبرهنه و بیحجاب در تبلیغات فروشگاههای لباس در یاسوج، موجی از نگرانی خانوادهها و بحثهای عمیق فرهنگی را در فضای مجازی و محلی برانگیخته است.
این اتفاق که از سوی منتقدان «قبحشکنی» و «تخریب کرامت انسانی و فرهنگ غنی قوم لر» خوانده شده، تنها یک مسئلهٔ سادهٔ تبلیغاتی نیست، بلکه نقطهٔ تلاقی چندین جریان فکری، اقتصادی و اجتماعی در جامعهٔ امروز ایران است. این نوشتار با بررسی ابعاد مختلف این رویداد، میکوشد تحلیل جامعی از ریشهها، پیامدها و راهحلهای ممکن ارائه دهد.
بستر جغرافیایی و فرهنگی: یاسوج و هویت قوم لر
یاسوج، مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد، نه تنها یک شهر، بلکه نماد هویت جمعی قوم لر است. فرهنگ لر، متکی بر ارزشهایی چون مهماننوازی، غیرت، حجب و حیا، و احترام به زنان بهعنوان محور خانواده است.
در این بافت، پوشش و ظاهر نه تنها یک انتخاب شخصی، بلکه نشاندهندهٔ تعلق قومی و احترام به ارزشهای جمعی است. بنابراین، هرگونه تغییر در الگوی نمایش بدن و تبلیغات مد، میتواند به مثابهٔ حمله به هستهٔ هویتی جامعه تلقی شود.
تبلیغات مد و قبحشکنی: انگیزههای اقتصادی در تقابل با هنجارهای اجتماعی
فروشگاههای مذکور احتمالاً با اهدافی کاملاً اقتصادی دست به این اقدام زدهاند: جذب مخاطب جوان، افزایش فروش از طریق جذابیتهای بصری، و رقابت با برندهای بزرگ شهری.
در فضای جهانیشدهٔ امروز، الگوهای تبلیغاتی غالباً از مراکز مد جهان مانند میلان، پاریس یا نیویورک اقتباس میشوند که در آنها نمایش بدن بهعنوان کالا، عادیسازی شده است. اما مسئله اینجاست که این الگوها بدون تطبیق با بافت محلی، میتوانند به شکلی از «استعمار فرهنگی» تبدیل شوند.
از نگاه منتقدان، این تبلیغات «حجب و حیا» را به حراج میگذارد؛ یعنی ارزش اخلاقیِ پوشش و عفاف را در برابر سود اقتصادی قربانی میکند. این نگرانی فقط مذهبی نیست، بلکه فرهنگی-اجتماعی است: آیا میتوان به بهانهٔ توسعهٔ اقتصادی، هویت بومی را نادیده گرفت؟
واکنش جامعه: از نگرانی خانوادهها تا حفاظت از کرامت
نگرانیهای شکلگرفته در فضای مجازی عموماً بر دو محور استوارند؛ اول حفظ کرامت انسانی: منتقدان استدلال میکنند که نمایش بدن زنان بهعنوان ابزار تبلیغ، کرامت آنان را خدشهدار میکند و آنها را به «شیء» تبدیل میکند. این نگاه، با ارزشهای اسلامی و لری که بر عزت نفس و احترام به شخصیت زن تأکید دارند، در تضاد است.
دوم حفظ فرهنگ قومی: بسیاری از کاربران لر، این حرکت را تحقیر فرهنگ خود میدانند. بهزعم آنها، فرهنگ لر دارای اصالت و غنایی است که نیاز به تقلید کورکورانه از الگوهای غربی ندارد. پوشش محلی لرها، خود میتواند منبع الهام برای مد و تبلیغات باشد، بدون آنکه هویت جمعی زیر سؤال برود.
تحلیل گفتمانی: تقابل سنت و مدرنیته
این رویداد را میتوان نمادی از تقابل گفتمان سنت و مدرنیته در ایران معاصر دانست. از یک سو، گفتمان مدرنیته با شعارهای آزادی بیان، مصرفگرایی و فردگرایی، بر نمایش بدن به عنوان حق فردی تأکید میکند. از سوی دیگر، گفتمان سنت و بومیگرایی، بر جمعگرایی، حفاظت از ارزشهای اخلاقی و پاسداری از هویت قومی پافشاری میکند.
در این میان، آنچه مغفول میماند، امکان دیالوگ است؛ آیا میتوان راهی یافت که هم توسعهٔ اقتصادی و مدنی محقق شود و هم هویت فرهنگی حفظ گردد؟
راهحلهای پیشنهادی؛ میانبری برای تعادل
تبلیغات مبتنی بر فرهنگ بومی؛ فروشگاهها میتوانند از پوشش محلی لرها در تبلیغات استفاده کنند و با طراحیهای خلاقانه، هویت قومی را ارتقا دهند. این رویکرد هم جذابیت بصری دارد و هم مورد پذیرش جامعه است.
تنظیم مقررات محلی؛شوراهای فرهنگی شهر میتوانند با همکاری فروشندگان، خطمشهایی برای تبلیغات تعیین کنند که همزمان با جذب مشتری، حرمت ارزشهای اجتماعی را حفظ کند.
آگاهسازی عمومی؛ برگزاری کارگاههای آموزشی برای فروشندگان دربارهٔ روانشناسی تبلیغات و حساسیتهای فرهنگی میتواند از بروز چنین تنشهایی پیشگیری کند.
تأکید بر کرامت زن؛ تبلیغات میتوانند بر استقلال، هوش و تواناییهای زنان تمرکز کنند، نه بر بدن آنها. این نگاه، هم با فرهنگ اسلامی-ایرانی سازگار است و هم با استانداردهای اخلاقی جهانی.
نتیجهگیری؛مراکز حراج حجب و حیا نباشید
ماجرای تبلیغات فروشگاههای یاسوج، صرفاً یک جنجال محلی نیست، بلکه آیینهای از کشمکش بزرگتر در جامعهٔ ایران است: چگونه میتوان در عصر جهانیشدن، هم از مواهب توسعه بهره برد و هم هویت فرهنگی را زنده نگه داشت؟ پاسخ در نفی مطلق هیچیک از طرفین نیست، بلکه در خلق گفتوگویی سازنده است.
مراکز خرید میتوانند به جای «مراکز حراج حجب و حیا»، به فضایی برای ترویج مد ایرانی-اسلامی و افتخار به فرهنگ بومی تبدیل شوند. این راه، هرچند دشوار، اما قابلدستیابی است و نیازمند عقلانیت جمعی، احترام متقابل و خلاقیت در بازتعریف مفاهیم سنتی در دنیای مدرن است.
به یاد داشته باشیم که توسعهٔ واقعی، آن است که انسان را در مرکز توجه قرار دهد، نه سود را؛ و کرامت انسانی، والاترین سرمایهای است که هیچ مرکز خریدی حق معاملهٔ آن را ندارد.