
چهارم تیرماه ۱۳۶۷ صحنه تبلور حماسهای ماندگار از غیرت، ایثار و ولایتمداری فرزندان کهگیلویه و بویراحمد شد؛ حماسهای که در جزایر مجنون، تشنگی عاشورا و محاصره دشمن، درس ماندگاری از ایمان و تعهد را در دل تاریخ دفاع مقدس ثبت کرد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «صبح زاگرس» چهارم تیرماه برای استان کهگیلویه و بویراحمد، تنها یک تاریخ در تقویم نیست؛ بلکه نماد حماسهای عاشورایی در جزایر مجنون است؛ روزی که رزمندگان دلاور این خطه، با جانفشانی و ایثار، صفحهای بیبدیل از تاریخ مقاومت را رقم زدند. حماسهای که بانام «پد خندق» در آخرین روزهای دفاع مقدس، در دل هور و آتش و خون ثبت شد و هرگز از خاطر مردم قدرشناس ایران پاک نخواهد شد.
این واقعه تلخ، اما غرورآفرین، نشان از شجاعت و رشادت مردمانی دارد که در راه دفاع از دین و میهن، هیچ مصلحتی را بر فریضه اطاعت از ولایت مقدم ندانستند و باانگیزه الهی «ادای تکلیف» به میدان نبرد حق علیه باطل شتافتند. در چهارمین روز از چهارمین ماه سال ۱۳۶۷، گردان حضرت رسول (ص) و رزمندگان تیپ ۴۸ فتح کهگیلویه و بویراحمد در محور پد خندق، مقاومتی جانانه از خود نشان دادند که ارتش بعث عراق با همه تجهیزات پیشرفته و نیروهای زبده خود، نتوانست در برابر این مقاومت پیروز شود.
این عملیات، یکی از خونینترین و سختترین درگیریهای دفاع مقدس بود که با ۱۲۴ شهید از فرزندان غیور این سرزمین به پایان رسید و ۸۷ نفر مجروح یا اسیر شدند. عملیات پد خندق، پس از عقبنشینی تیپها و لشکرهای دیگر، تنها با ایستادگی تیپ ۴۸ فتح کهگیلویه و بویراحمد ادامه یافت؛ حماسهای که با مقاومت ۱۶ ساعته در برابر یورش زمینی و هوایی دشمن، نام این تیپ را در کنار افتخارآفرینان تاریخ جنگ ثبت کرد.
روایتی از رزمنده فرمانده
شکرالله واهبیزاده، فرمانده گردان حضرت رسول (ص) تیپ ۴۸ فتح، در توصیف آن روزهای آتش و خون میگوید: در روزهای پایانی خرداد ۱۳۶۷، ارتش بعث عراق تحرکات خود را افزایش داد. در ۲۸ خرداد همان سال، نیروهای عراقی بهصورت آشکارا آماده حمله به جزایر مجنون شدند. برخلاف قواعد جنگ، عراق با تحرکات آشکار قصد ایجاد رعب در نیروهای ایرانی داشت تا موفقیت بیشتری در تهاجمش به دست آورد.
وی اضافه میکند: در نزدیکی بصره، دو هزار نیروی نظامی مستقرشده بودند تا در کوتاهترین زمان ممکن، به پشتیبانی و تقویت نیروهای عملکننده عراق در جزایر مجنون بپردازند؛ اما نباید فراموش کرد که این تنها ارتش عراق نبود که در مقابل ما ایستاده بود، بلکه بیش از ۳۶ کشور شرق و غرب نیز به پشتیبانی از صدام برخاسته بودند؛ آنان با تسلیحات پیشرفته، صدام را تا آخرین روزهای جنگ یاری دادند.
فرمانده گردان حضرت رسول (ص) در دوران دفاع مقدس ادامه میدهد: بامداد چهارم تیر، حمله دشمن از محورهای جاده خندق – طلاییه و پیچ کوشک آغاز شد. دشمن با آتش سنگین، خطوط دفاعی ما را زیر باران آتش گرفت و حتی به بمباران شیمیایی منطقه دست زد؛ اما گردان ما، متشکل از پاسداران از گچساران، یاسوج و دهدشت روی جاده خندق مستقر بود. این جاده به طول ۱۳ کیلومتر، عرض ۸ متر و ارتفاعی بین ۲ تا ۳ متر از سطح آب داشت و در انتهای آن دژی معروف به دژ خندق قرار داشت که گنجایش یک گروهان را دارا بود.
از پیشانی نبرد تا عمق مقاومت
واهبیزاده با اشاره به موقعیت حساس پد خندق میگوید: دشمن از سمت چپ ما عبور کرده و در محور طلاییه و کوشک پیشروی کرده بود، اما تنها محوری که سقوط نکرد، همین جاده خندق بود. دشمن که انتظار مقاومت نداشت، بارها از دریا و هوا به منطقه هجوم آورد. باوجود محاصره کامل و قطع پشتیبانی، گردان حضرت رسول (ص) مقاومت جانانهای از خود نشان داد و اجازه نداد دشمن از این محور استراتژیک عبور کند.
وی ادامه میدهد: تا ساعت ۱۴ روز چهارم تیر، با گرمای بالای ۴۵ درجه و تشنگی طاقتفرسا در دو جبهه میجنگیدیم؛ یکی مقابله با دشمن و دیگری مقابله با نفس و شرایط سخت. شرایط بهگونهای بود که هرلحظه، یاد ظهر عاشورا در ذهنمان تداعی میشد؛ یزیدیان زمان در برابر حسینیان این دیار صفآرایی کرده بودند.
روایتهای آزادگان از دل دژ خندق
فرامرز صالحی، آزاده گچسارانی از دیگر رزمندگانی است که در پد خندق اسیر شد. وی میگوید: در بامداد ۴ تیر، بعد از یک آتشباران سنگین از سوی دشمن، قایقهای دشمن از نیزارها بیرون آمدند. با شلیک آرپیجی و دیگر ادوات، بسیاری از آنها را منهدم کردیم؛ اما از پشت سر نیز دشمن ما را غافلگیر کرد.
این رزمنده دوران دفاع مقدس اضافه میکند: از بیسیم خواستیم برای نجاتمان کاری شود، اما ارتباطی در کار نبود. نهایتاً به اسارت دشمن بعثی درآمدیم. عراقیها با شادی و رقص، ما را اسیر کردند. یک افسر عراقی از ما خواست علیه امام شعار بدهیم که با فریاد «الموت صدام» پاسخ دادم؛ پوتینی به صورتم زد و دستانم را با سیم تلفن بست.
آغاز اسارت و شکنجهها
صالحی از روزهای اسارت میگوید: ما را ابتدا به پادگان نزدیک جزایر بردند. در آنجا بازجوییها آغاز شد. سپس ما را به استخبارات بردند، جایی که سلولهای مخوف و ضربات کابل و باطوم بخشی از زندگیمان شد. بعدازآن، به اردوگاه ۱۳ رمادیه منتقل شدیم.
وی میافزاید: در آنجا، برای یک قطعه کاغذ یا قلم کل آسایشگاه تنبیه میشد؛ اما بچهها در خفا آموزش قرآن، تفسیر، دعا و ... داشتند. اسارت برای ما دانشگاهی از ایثار و معرفت بود.
سخن یک آزاده دیگر
سید مصیب قادری، دیگر آزاده گچسارانی نیز میگوید: در ۴ تیر در پد خندق اسیر شدم، به بغداد منتقل و پس از ۲۰ روز به اردوگاه رمادیه اعزام شدم. ۲۶ ماه در اسارت بودم. در اردوگاه، فعالیتهای فرهنگی، قرائت قرآن و خاطرهگویی از انقلاب اسلامی داشتیم. این فعالیتها را با جانودل دنبال میکردیم.
وی ادامه میدهد: رحلت حضرت امام خمینی (ره) یکی از تلخترین روزهای زندگیام بود. پسازآن، حتی عراقیها نیز تا چند روز صدای موسیقی قطع کرده بودند و اسرا بدون نگرانی برای امام، مراسم عزاداری برگزار میکردند.
قادری اسارت را فرصت رشد معنوی میداند: بسیاری از رزمندگانی که سواد چندانی هم نداشتند، در اسارت حافظ قرآن شدند و بعد از آزادی، به افتخارات علمی و ورزشی بزرگی رسیدند. بهترین لحظات عمرم در اسارت گذشت.
وصیتنامهای سه شهید نوجوان پد خندق
سه تن از شهدای حماسهساز عملیات پد خندق، در واپسین کلمات خود خطاب به مردم ایران، توصیههایی تأملبرانگیز بر جای گذاشتند؛ وصیتنامههایی که فراتر از پیامهای فردی، نمایانگر بصیرت، معنویت و تکلیفمداری نسل جوان در دوران دفاع مقدس است. امروز، این کلمات همچون مشعلی، مسیر آیندگان را روشن میکنند.
مطالعه وصیتنامههای شهدا، بهویژه شهدای عملیات پد خندق، افزون بر کاربرد تربیتی و الهامبخش برای نسل امروز، بازتابی از روحیه شجاعت، دیانت و ایثارگری جوانان ایران اسلامی در دوران هشتساله دفاع مقدس است.
این وصیتنامهها تنها متونی رسمی نیستند، بلکه سندهایی زنده از روحی بزرگ در جسمهایی کوچکاند؛ نوجوانانی که گاه کمتر از ۲۰ سال سن داشتند. بهراستی، حضور جوانان کمسنوسال در خط مقدم جبههها و اقدام آگاهانهشان به نگارش وصیتنامه، خود نشانهای از عمق معجزه اعتقادی و غیرت ملی آنان است. در ادامه این گزارش، بخشهایی از وصیتنامه سه تن از شهدای نوجوان عملیات پد خندق، بازخوانی میشود.
علم، امانتداری و صلهرحم را فراموش نکنید
شهید «سید عیدی رامنژاد» یکی از شهدای گرانقدر عملیات پد خندق است که در سن ۱۸ سالگی به شهادت رسید. در وصیتنامهای که از او به یادگار مانده، نگاهی عمیق به وظایف اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی اقشار مختلف مردم دیده میشود. وی با تأکید بر نقش آموزش در ساخت آینده کشور، از فرهنگیان میخواهد که در سنگر تعلیم و تربیت، نهایت تلاش خود را برای تربیت نسلی آگاه، متعهد و دانا بهکارگیرند. این شهید والامقام خطاب به دانشآموزان نیز تأکید میکند: از هر فرصتی برای کسب علم و دانش استفاده کنید.
شهید رامنژاد در بخش دیگری از وصیتنامهاش با یادآوری اینکه خودروهای اداری، امانت بیتالمال هستند، از رانندگان دستگاههای اجرایی میخواهد در حفظ و نگهداری این اموال نهایت دقت و تعهد را داشته باشند. وی خطاب به خواهران و بانوان هموطن مینویسد: با حفظ حجاب اسلامی و کمکهای پشتیبانی جبهه، به یاری رزمندگان اسلام بشتابید.
این شهید همچنین با اشاره به اهمیت صلهرحم، از مردم زادگاهش در روستای دوراک میخواهد ارتباطی گرم، صمیمی و مستمر با یکدیگر و بهویژه با خانوادههای شهدا داشته باشند. در بخش پایانی وصیتنامه، شهید سید عیدی رامنژاد خطاب به خانوادهاش چنین نوشت: در شهادت من گریه نکنید و اگر گریستید، بر مظلومیت امام حسین (ع) و یاران باوفایش در واقعه کربلا گریه کنید.
نگاهتان به دهان ولیفقیه باشد
شهید «محمدعلی مصلحی» نیز از شهدای جوان عملیات پد خندق است که با بصیرتی ستودنی، سخنانی در وصیتنامهاش بر جای گذاشته است. وی نوشته است: حفظ اسلام و ولایت از اوجب واجبات است. به خاطر آرزوهای زودگذر دنیوی، آخرت خود را از دست ندهید. این دنیای فریبنده به هیچکس وفا نخواهد کرد.
این شهید بزرگوار در ادامه وصیتنامه، به مسئله عفاف و حجاب اشاره میکند و خطاب به خواهران مینویسد: ارزش شما آنقدر زیاد است که خداوند بهشت را زیر پای شما قرار داده؛ لایق آن باشید. در عفاف، الگویتان حضرت زهرا (س) باشد. بدانید که شهدا ناظر بر اعمال شما هستند. وی در پایان از برادرانش طلب حلالیت میکند و مینویسد: هدفتان اسلام باشد، خطتان قرآن و نگاهتان به دهان ولیفقیه.
من فدای اسلام، امام و انقلاب شدم
شهید «رحمتالله اشکوه» نیز از دیگر حماسهسازان عملیات پد خندق است که در وصیتنامهاش، با آرامش و یقین، خطاب به بازماندگان مینویسد: من این راه را با شناخت کامل انتخاب کردم. از شنیدن خبر شهادتم ناراحت نشوید. وی باایمان و اطمینانی کمنظیر ادامه میدهد: من فدای اسلام، امام و انقلاب شدم. نباید برای کسی که جانش را برای چنین اهداف ارزشمندی تقدیم کرده، گریست.
وصیتنامههایی که تاریخ را مینویسند
وصیتنامههای شهدای همچون سید عیدی رامنژاد، محمدعلی مصلحی و رحمتالله اشکوه، نهفقط نوشتههایی شخصی، بلکه منشورهایی الهامبخش برای زندگی امروز ما هستند؛ آینهای از تکلیفمداری، معنویت و شجاعت نسل طلایی انقلاب.
آمارهای غرورآفرین از دیار غیرت
استان کهگیلویه و بویراحمد، با ۳۳ هزار رزمنده، ۱۳ هزار جانباز، ۲ هزار شهید و ۳۱۰ آزاده، در هشت سال دفاع مقدس حضوری درخشان داشت. آمارها نشان میدهد که این استان، نسبت به جمعیت، بیشترین حضور در جبههها را در سطح کشور داشته است.
۵۶ نفر از شهدای استان زیر ۱۵ سال سن داشتند و بسیاری از آنها هنوز به سن تکلیف نرسیده بودند. همچنین ۶۰۰ نفر از شهدای استان دانشآموز، ۷۸ نفر دانشجو و ۱۲۳۰ نفر بسیجی بودند. دو خانواده سه شهید و ۲۳ خانواده دو شهید در این استان تقدیم انقلاب کردهاند.
روستاهایی با بیشترین شهید
روستای قاسمآباد جلیل در شهرستان بویراحمد تنها روستای کشور بود که در زمان جنگ، گردان رزمی مستقل داشت و بیشترین شهید را از میان روستاها به انقلاب تقدیم کرد. ده برآفتاب، دیگر روستای بویراحمد نیز در آمار شهدا، جایگاه قابلتوجهی دارد.
تقدیر تاریخی فرمانده ارشد جنگ
پس از عملیات پد خندق، مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی، فرمانده وقت جنگ، در نامهای رسمی از دلاوری و مقاومت رزمندگان تیپ ۴۸ فتح کهگیلویه و بویراحمد تقدیر کرد؛ مقاومتی که در شرایطی سخت و نابرابر، الگویی از ایثار، ولایتمداری و غیرت ملی را به نمایش گذاشت.
حماسه پد خندق، با شهادت ۱۲۴ نفر، مقاومت ۱۶ ساعته در برابر ارتشی تا بن دندان مسلح و تقدیم دهها آزاده، در دل تاریخ این سرزمین ماندگار شد. این عملیات، نشان داد که فرزندان کهگیلویه و بویراحمد در خط مقدم دفاع از اسلام، ولایت و سرزمین، همواره پیشقراول بودهاند. اینجا پد خندق است؛ جایی که مردان خدا، در اوج تشنگی، محاصره، آتش و درد، ایستادند تا «ایران» بماند.
انتهای خبر/
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!
- بانوی گمشده یاسوجی در اهواز پیدا شد
- بزودی با یک ائتلاف وارد نبرد خواهیم شد
- جزئیات تغییر رسمی ساعت کشور در سال ۱۴۰۴
- یک کهگیلویه وبویراحمدی فرمانده انتظامی رامهرمزشد
- ویژهبرنامههای تلویزیون در ماه رمضان
- مدیرکل ثبت اسناد و املاک معرفی شد
- آخرین خبر از تعطیلی سهشنبه در کهگیلویهوبویراحمد
- سامانهپربارش تا کی در کهگیلویه وبویراحمد فعال است
- یک کهگیلویهوبویراحمدی گزینه ریاست بانک مرکزی
- تغییر فرمانده انتظامی کهگیلویهوبویراحمد
- پارکینگ یاسوج؛ پروژهای که رها شد!
- شبهای محرم یاسوج؛ هیئت کجا برویم؟
- راهی به سوی تابستانی خنک با کتاب
- یاسوج، شهری که پاییزش هیچوقت تمام نمیشود!
- لغو دورکاری کارمندان دولت در کهگیلویهوبویراحمد
- تحلیلی بر پیروزی ایران در تقابل با صهیونیستها
- قدردانی از زحمات محافظان امنیت با غذای گرم
- پیروزی حق ملتی است که ایستاده است
- ما پیروزیم؛ یک شعار نیست، یک باور است
- یاسوج در نور پیروزی؛ سایه صهیونیسم محو شد
- مشاهده بیشتر