گروه: اخبار استان خبر: 213686 / تاریخ انتشار : 1401/10/27 ساعت : 03:53
گفتگوی ویژه؛

بررسی چرایی و سیر تاریخی فرارهای شاه خائن از کشور

مدرس و استاد دانشگاه به تشریح عوامل زمینه ساز فرار محمدرضا پهلوی از ایران پرداخت.

مدرس و استاد دانشگاه در گفتگو با پایگاه تحلیل و اطلاع‌رسانی صبح زاگرس در خصوص عوامل زمینه‌ساز فرار محمدرضا پهلوی از کشور در دی‌ماه سال 57 به تشریح سیر تاریخی از دوران مشروطه پرداخت و گفت: معمولاً ساختار حکومت‌های تک‌نفره و دیکتاتور گونه در یک مرحله‌ای باعث طغیان حرکت‌های مردمی و اعتراضات عمومی شده و می‌شود؛ در مورد تاریخ ایران به‌ویژه تاریخ معاصر ایران ما این مسیر را در نسخه‌های متعدد داشتیم، اول از نهضت مشروطه شروع شد که حرکتی علیه نظام تک‌نفری شاهنشاهی بود هرچند در مشروطه یک‌قدم روبه‌جلو برداشته شد و مجلس پدید آمد و برای اولین بار از لفظ قانون اساسی استفاده شد اما با استقرار دیکتاتوری به نام رضاشاه که به دیکتاتوری برهنه یا چکمه‌ای مشهور بود باعث شد همه حرکت‌های اعتراض‌آمیز را سرکوب کند مانند نهضت جنگل تا اینکه به دنبال حوادث جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین یعنی انگلستان و روسیه به‌نوعی تاریخ‌مصرف رضاشاه تمام‌شده بود و لذا خود استعمار انگلیس رسماً رضاشاه را برکنار کرد.

 

یدالله مرادی در ادامه افزود: انگلیسی‌ها بعد از این اتفاق فرزند جوان رضاخان یعنی محمدرضا که هنوز شرایط حکومت‌داری نداشت را شهریور ۱۳۲۰ به‌عنوان پادشاه انتخاب کردند و به سلطنت رساندند؛ محمدرضا هر چند در ابتدا به‌وسیله فروغی (نخست‌وزیر ) از حقوق مردم حرف می‌زد و اینکه بسیاری از حرکت‌های خودکامگی پدرش را جبران کند و شیوه‌های سرکوب را کنار بگذارد. اما خیلی زود با همان روش و سبک پدر اما با یک حمایت بین‌المللی وارد میدان شد چراکه انگلستان تمام‌قد پشت وی بود و به دنبال آن آمریکا هم پا به ساختار حکومتی ایران گذاشت.

 

 

وی افزود : اینجا بود که حوادث سال ۲۹ و۳۰ به وجود آمد و نهایتاً منجر به قیام مشهور ۳۰ تیر ۱۳۳۰ شد و به دنبال آن مجلس برای اولین بار یک اقدام انقلابی انجام داد و نخست‌وزیر تعیین کردند، نخست‌وزیری از جبهه ملی به نام دکتر محمد مصدق انتخاب شد و روند کار به سمتی می‌رفت که به‌نوعی نظام مشروطه قانون اساسی عملاً به مرحله اجرا برود اما مسائل داخلی و اختلافات به وجود آمده بین دو جبهه‌ای که مبارزه کرده بودند یعنی جبهه مذهبی به رهبری آیت‌الله کاشانی و جبهه ملی به رهبری مصدق مسائل و مشکلاتی به وجود آمد.

 

 

مرادی ادامه داد: در چنین موقعی اختلاف بین مصدق و محمدرضا شاه هم بالا گرفت ابتدا محمدرضا شاه فرار اول خودش را انجام داد، شبانه از اینجا فرار کرد از طریق بغداد به ایتالیا رفت؛ در ایران کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ رخ داد ، در این کودتا که اسناد سی‌ساله آن بیرون آمد و نقش مستقیم آمریکا در کودتا نقش اصلی آن مشخص شد، کودتای آمریکایی که محمدرضا شاه که به کمک انگلستان به قدرت رسیده بود با کمک آمریکا به قدرت بازگشت و از اینجا دیگر کشور را عملاً در اختیار آمریکا قرار دادند.

 

 

وی افزود:آمریکایی‌ها در تمام ساختار تصمیم‌گیری ایران وارد شدند تا اینکه حوادث سال ۴۱ و ۴۲ به وجود آمد در آنجا محمدرضا شاه برای اینکه بتوانند کمی از اختلافات و ناراحتی‌های بدن کمک می‌کند طرح به تعبیر خودشان انقلاب سفید و چند اقدام اصلاحی را شکل گرفت اما این کارساز نشد لایه مذهبی جامعه این مرتبه به رهبری یک عالم دینی به نام امام خمینی رهبری اعتراضات را بر عهده گرفت، ایرانی‌ها از جریان ملی خسته شده بودند از جریان کمونیستی ناامید شدند، و جریان مذهبی به رهبری امام راحل فعال شد، حکومت فکر کرد با تبعید امام کار را تمام کرده است.

 

 

این استاد تاریخ در ادامه بیان کرد: یک دوره به‌ظاهر آرامش نسبی ایجاد شد اما آتش زیر خاکستر بود تا سال ۵۵ و ۵۶ که زندان‌ها مملو از معترضان بود، اعدام‌ها خیلی وسعت پیدا کرده بود، نیروهای مختلف اعم از نظامی و غیرنظامی، سیاسی، چهره‌های انقلابی به زندان افتاده بودند، بسیاری تبعیدشده بودند نهایتاً در سال ۵۶ اعتراضات گسترده شد؛ با قیام ۱۹ دی مردم قم و به دنبال آن قیام‌های پی‌درپی ازجمله ۲۹ بهمن تبریز و قیام‌های یزد و اصفهان( اولین شهری که حکومت‌نظامی در آنجا برپا شد ) و حادثه بسیار خونین ۱۷ شهریور تهران باعث شد تا محمدرضا شاه در دی‌ماه سال ۵۷ ابتدا یک سخنرانی انجام داد تا بتواند دل مردم را به دست بیاورد.

 

مرادی به سخنان محمدرضا پهلوی اشاره کرد و گفت: شاه با آن لفظ مشهور " من صدای انقلاب شما را شنیدم به من فرصت بدهید اشکالات را برطرف کنیم"، اما واقعیت این بود که دیر شده بود و کنترل از دست آن‌ها خارج‌شده بود، در اکثر شهرها مردم کمیته‌های مردمی تشکیل داده بودند.

وی افزود: در سراسر ایران از مهر ۵۷ که مدارس و دانشگاه‌ها باز شده بود عملاً حکومت نقشی نداشت، کشور هر روز با اعتصاب فرهنگیان، دانش آموزان و دانشگاهیان کاملاً دچار یک بن‌بست کامل شد، سخنرانی محمدرضاشاه هم مبنی بر اینکه من صدای انقلاب شما را شنیدم کارساز نشد لذا محمدرضا شاه دست به یک فریب دیگری زد و به‌نوعی یک چهره ملی به نام دکتر شاپور بختیار که روزی ادعای همراهی با مصدق را داشت و وزیر کار دولت مصدق بود وارد صحنه کرد.

 

 

مرادی ادامه داد: شاه بعد از انتخاب بختیار اعلام کرد که من برای استراحت می‌خواهم مدتی در خارج از ایران باشم،بختیار هم اعلام کرد با استقرار یک حکومت به مظاهر ملی اعلام کرد هم اجازه می‌دهد که امام وارد ایران شود و هم اقدامات اصلاحی انجام دهد، زندانی‌ها را آزاد می‌کند فرصت خواستند، از آن‌طرف محمدرضا شاه در روز ۲۶ دی‌ماه به همراه ده‌ها چمدان از عتیقه‌جات، طلا و جواهرات و الماس ایران را ترک کرد و صدای بوق‌ها و شادی‌های مردم در سراسر ایران به نوعی محمدرضاشاه را همراهی کردند.

 

وی افزود: مردم کوچه‌بازار شیرینی پخش می‌کردند، شادی سراسر ایران را گرفت یعنی در حقیقت برای مردم پیروزی نهایی حاصل‌شده بود هرچند که شاه باید جواب جنایت‌های خود را می‌داد و در دادگاه ایرانی محکوم شد و مجازات می‌شد.

 

گفتنی است بخش دوم این گفتگو به‌زودی منتشر می‌شود

 

انتهای پیام/

 

تبلیغات سروش زیر خبر
کلیدواژه
نظرات | 0 نظر
captcha
تمامی حقوق این سایت محفوظ و متعلق به “ صبح زاگرس” ما می باشد.