حمله دوباره تاجگردون به شورای نگهبان؛ مجلس کنونی دستپخت رد صلاحیتهاست/پرده برداری از مذاکرات تیم رئیس دولت اصلاحات و لاریجانی/روحانی با سه جمله رئیسجمهور شد/موافق انحلال مجمع تشخیص هستم
تجربه چند دور گذشته انتخابات مجلس نشان میدهد که در ادوار مختلف واژههایی به جریانها کمک کردهاند. در این دوره تکرار بود ودر دورههای پیشین واژه ها و اتفاقات دیگر. قطعا اصلاحطلبان برای برون رفت از وضعیت کنونی واژه یا استراتژی جدیدی را استفاده خواهند کرد.
به گزارش پایگاه تحلیل و اطلاع رسانی صبح زاگرس غلامرضا تاجگردون نماینده اصلاح طلب گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی در گفتگو با یک رسانه، از «در راس امور نبودن مجلس» حرف زد و اعتقاد دارد عیار نمایندگی مجلس کم شده است، از تنزل شان نمایندگی گلایه دارد و البته مجلس دهم را دستپخت ردصلاحیت های شورای نگهبان می داند؛ او از پشت پرده ائتلاف های پارلمانی هم روایت کرد، از تصمیم اشتباه عارف برای کاندیدا شدن در انتخابات هیات رئیسه، از خط قرمزی که علی مطهری بود و ....
حضور در صحنه انتخابات
نه نگفتهام اما اینکه با چه قدرتی در صحنه حضور پیدا کنم بستگی به شرایط عمومی کشور و میزان تاثیرگذاری ما دارد. اما قطعا از صحنه بیرون نمیروم.
در بازداشت دو نماینده مجلس عجله شد
تاجگردون درباره حواشی گسترده در مجلس پیرامون بازداشت دو نماینده به اتهام نقش داشتن در تلاطم های بازار خودرو گفت: ما نمایندهها همواره در معرض مراجعه از سوی افراد مختلفی هستیم. برخی از ما محتاط تر هستند و برخی دیگر بیپروا اعتماد میکنند. برخی دیگر نیز زیادی به خودشان اعتماد دارند. البته این داستان تنها محدود به آن چند روز نبود و همچنان در مجلس در جریان است.اتفاقا در جلسه امروز و در نطقهای بین دستور، آقای احمدی این مطلب را کامل توضیح داد. ایشان میگفت که یکی از نمایندهها مراجعه و به من اعلام کرد که یکی از مراجعین پکیج خودرویی را خریداری کرده است.(البته من معتقدم که خود خرید و فروش پکیج خودرو کار غلطی است و به نظرم این خطای وزارت صنعت و شرکتهای خودروساز بوده است) این فرد ۶ هزار خودرو را خریداری کرده بود و حدود ۵ هزار و ۳۰۰ دستگاه را تحویل گرفته بود. در همین زمان مدیرعامل سایپا عوض میشود و رئیس جدید هم این روش را قبول نمیکند. بنابراین نمایندهای به دلیل اینکه آقای احمدی در کمیسیون صنایع هستند به ایشان مراجعه میکند. این نماینده نیز از رئیس سایپا میخواهد تا خودروهای باقیمانده را آزاد کند و این کار انجام میشود. اما اینکه فرد مالک خودروها خود پولشویی کرده یا دارای اتهامات مالی است به شخص نماینده خیلی ارتباطی ندارد.
وی در خصوص نامه احمد توکلی به کمیسیون حقوقی مجلس مبنی بر دست داشتن این دو نماینده در خرید صدها کیلو طلا هم گفت: تا آنجا که من اطلاع دارم این اتهام نیز بدین دلیل مطرح شده است که شخص خریدار ۶ هزار خودرو از این پول در بازار برای خریداری طلا و سکه استفاده کرده است. درنهایت این فرآیند در حال بررسی است. اما نفس این موضوع که چرا این دو نماینده را بازداشت کردند نیز جای سوال پیدا کرده است چراکه این پرونده از سه ماه پیش درحال پیگرد بوده است و این ابهام ایجاد میشود که چرا باید چهارشنبه دو نماینده بازداشت میشدند. البته نه اینکه غیرقانونی باشد بلکه کاملا هم قانونی بود. برخی تصور میکنند نمایندگان مجلس مصونیت قانونی دارند تا هر عملی را انجام دهند. این مصونیت اما از آن جهت است که هر نمایندهای در قبال سخنان خود مصونیت دارد برای نمونه اگرمن به رئیس قوه قضاییه ایرادی بگیرم حق ندارند مرا بازداشت کنند. بحثی که مطرح شد این بود که شاید نیازی به بازداشت نبود و اجازه میدادند تا شنبه ادامه کیفرخواست نیز بررسی شود و بعد حکم دادگاه اجرا میشد.میتوانستند در این باره بهتر عمل کنند. یک مقداری عجله شد.
هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان توان برخورد قضایی ندارد
نماینده مردم گچساران و باشت در مجلس در خصوص نقش هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان و توان آن را برای نظارت صریح و مستمر بر اعمال نمایندگان گفت:این هیئت براساس یک تذکر مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه نمایندگان بر خودشان نظارت کنند تاسیس شد. از همان بدو ایجاد آن نیز همواره این بحث مطرح بود که هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان خیلی لطیف و ظریف است و اصلا توان این نوع برخوردها و روند قضایی ندارد. در همان دوره نیز در بحثهایی که با رئیس قوه قضائیه در این باره داشتیم ایشان نیز میگفتند که این روشها را قبول ندارند و کار خودشان را انجام میدهند. اگر شکایت و گلهای از نمایندهای مطرح باشد این موضوع در این هیئت مطرح میشود تا بررسی شود که آیا اعمال انجام شده در شان نماینده مجلس بوده است یا خیر. اما من معتقدم که این هیئت به هیچ وجه وجاهت این نوع برخوردها را ندارد. این مسیری بود که خب بهدلیل مقام معظم رهبری طی شد که البته تذکر ایشان نیز به جا بود اما ساختاری که در این هیئت شکل گرفت یک ساختار حقوقی محکم نیست و من در جلساتی که آن زمان با حضور قوه قضاییه داشتیم شاهد بودم که ریاست محترم این قوه تاکید میکرد که ما مسیر خودمان را میرویم چراکه این یک روند قضایی نیست. به هرحال نمایندگان نیز در آخر با هم دوست هستند و کاری نمیکنند.
تاجگردون در پاسخ به سوالی مبنی بر سبک شدن وزن و عیار نمایندگی مجلس گفت: در این موضوع باید دو بحث را از یکدیگر تفکیک کرد، یک طرف ساختار حقوقی مجلس است و سوی دیگر وزن خود نمایندهها. در قانون اساسی آمده است که وظیفه انحصاری قانونگذاری متعلق به مجلس است. امام نیز به همین جهت مجلس را در راس امور میدانستند. اما در طی چند دهه به تدریج انحصار قانونگذاری را از دستان مجلس خارج کردهاند. به یاد دارم که در زمان مجلس هفتم، که البته آن زمان در دولت آقای خاتمی به عنوان معاون امور مجلس حضور داشتم، اختلافی میان شورای نگهبان و مجلس ایجاد شده بود. این اختلاف به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع داده شد و البته من نیز در آن جلسه حضور داشتم که ریاست آن جلسه را نیز مرحوم آیتالله هاشمی بهعنوان رئیس وقت مجمع در اختیار داشتند. آقای سبحانی، نماینده دامغان نیز ریاست کمیسیون برنامه و بودجه مجلس را در اختیار داشتند و در جلسه حضور داشتند. ماجرا این بود که مجلس طرحی را به تصویب رسانده بود که شورای نگهبان نیز به آن ایرادی وارد کرده بود در جلسه بررسی این طرح در مجمع، مرحوم هاشمی با روش خود بهنوعی متن را تغییر دادند و درهمان جلسه یک مجادله لفظی میان آقای حسن روحانی که الان رئیسجمهور هستند با مرحوم هاشمی ایجاد شد.
روحانی به مرحوم هاشمی گفت شما حق ندارید متن قانون را تغییر دهید
وی افزود: دو طرف تند شدند و حتی مرحوم هاشمی نیز با لحن تندی پاسخ دادند، آقای روحانی نیز بسیار عصبانی شدند. در واقع آقای روحانی همین صحبت بنده را تایید میکرد و به مرحوم هاشمی گفت که «شما حق ندارید متن قانون را تغییر دهید و فقط میتوانید بگویید نظر شورای نگهبان درست است یا خیر.» اتفاقا آن متن موردنظر مرحوم هاشمی به سود دولت آقای خاتمی نیز بود. من همانجا به آقای سبحانی گفتم که این نظر به نفع ما (دولت) است اما شما اکنون در مجلس هستید و شاید یک روز هم ما وارد مجلس شدیم، این روند در نظام قانونگذاری کشور خطا است. حالا شما فکر کنید در مجمع تشخیص ممکن است با همین روندی که گفتند طرح مورد مجادلهای تصویب شود و بر طبق قانون نیز مجلس دیگر نمیتواند آن را تغییر دهد مگر آنکه دارای محدودیت زمانی باشد و این زمان به پایان برسد.
این به این معنا است که مجلس در یک امر مهم عقیم می شود. این روند از همان روزها آغاز شد. به یاد دارم نخستین بحثهایی که در مجلس ششم درباره سیاستهای کلی مطرح شدند این بود که آیا این سیاستهای حاکم بر این موضوع (قانونگذاری) است یا خیر. بنابراین مشخص است که به تدریج مجلس را در مسیری قرار دادهایم که دیگر به لحاظ ساختاری خیلی تاثیرگذار نیست و دیگر ذاتا در راس امور نیست.
موافق انحلال مجمع تشخیص هستم
رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در واکنش به این سوال که با توجه به صحبت های مطرح شده، شما موافق با انحلال مجمع تشخیص و ایجاد مجلس سنا هستید؟گفت: این موضوعات را مطرح کردم که به همین نکته برسیم. در هئیت نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام، چند عضو حضور دارند و اگر تشخیص بدهند که مصوبه مجلس خلاف سیاستهای کلی است دیگر مجلس کاری نمی تواند انجام دهد و شورای نگهبان نیز میگوید چون مقام معظم رهبری سیاستهای کلی را صادر کردهاند این مصوبه خلاف است و نباید عملی شود. بنابراین عملا تمامی این مسائل در کنار یکدیگر مجلس را عقیم کرده است. شاید اگر در راستای تذکر مقام معظم رهبری مبنی بر تغییر ترکیب مجلس، گام برداریم، تکلیف را مشخص کردهایم. برای نمونه دو مجلس قانونگذار را تاسیس کنیم که یک مجلس شورای اسلامی باشد و مجلس دیگر سنا یا هر نام دیگری که میخواهند بر آن بگذارند. این دوگانگی کنونی کار تصمیمگیری را برای نمایندگان مجلس دشوار میکند. علاوه بر تمامی این موارد، این روزها پای شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا که البته من نیز در آن عضو هستم به میان آمده است و ما میتوانیم هر خلا قانونی را در این شورا مطرح کنیم و طرح جدیدی را به تصویب برسانیم و همه این نهادها را کنار بزنیم.
مجلس کنونی دستپخت رد صلاحیتها است
وی در خصوص عیار مجلس دهم گفت: ببینید اتفاقی که افتاد این بود که برخی قهر کردند ودر عرصه انتخابات حضور پیدا نکردند، برخی دیگر را نیز رد صلاحیت کردند. بنابراین تر و خشک باهم سوختند. ممکن است اعضای حقوقدانان و فقهای شورای نگهبان ازاین جمله مکدر شوند اما خب این مجلس دستپخت همین رد صلاحیتها است. مردم نسبت به خیلی از موضوعات واکنش نشان میدهند. من در مجلس نهم نیز حضور داشتم. آن مجلس اصولگراتر بود و این مجلس میانهروتر است. البته اصلاحطلب نیست. در هر دو دوره نیز رئیس کمیسیون برنامه و بودجه بودم. در دوره نهم، اقای احمد توکلی، الیاس نادران، غلامرضا مصباحی مقدم و رضا عبداللهی بودند. در این مجلس نیز آقایحاجبابایی، تابش، مصری و محبی نیا حضور دارند و به نوعی ترکیبی از اصلاحطلبها و مستقلین هستند.
من نمیخواهم به فردی توهین کنم فقط باید بگویم که مجلس میتوانست از این بهتر باشد و ما خود این مسیر را انتخاب کردهایم. اگر از خیلیها سوال کنید ناراحت هستند که در مجلس حضور دارند، این دلخوریها البته از افراد نیست بلکه بهدلیل فرآیندها است. ولی نمیشود جریانی را بازخواست کنیم که چرا این لیست را بستند.
وقتی لیستهای اول تا سوم یک جریان رد صلاحیت میشود عملا راه دیگری برای از دست نرفتن فرصت ۳۰ کرسی مجلس به جز همین لیست نبود. شاید یکی از نکات مثبت قانون اصلاح انتخابات که البته تصویب نشد، موضوع سهمیهبندی برای جناحهای سیاسی بود. فرض کنید جریان اصولگرا در تهران ۳۰ درصد آرا را دارند اما یک نفر را نیز در مجلس ندارند. در دوره قبل نیز اصلاحطلبان همین درصد را داشتند اما یک نفر در مجلس نداشتند. ما نیز باید بهمانند دیگر نظامهای پارلمانی، به این افراد سهمیه بدهیم. در این صورت دیگر لازم نبود اصولگرایان و اصلاحطلبان در لیستهای یکدیگر حضور داشته باشند ولی شورای نگهبان ایراد گرفت و اجازه تصویب این طرح را نداد.
اتفاقا در بدو تشکیل این دوره از مجلس من در مصاحبهای تاکید کردم که مجلس کنونی «آقا» ندارد. هنوز سه فراکسیون هم تشکیل نشده بود اما مشخص بود که این مجلس آقا ندارد. برخی از بزرگان تصور میکردند یک لیست را که ارائه کردهاند پس پیروز شدهاند. مثلا لیست امید حدود ۱۸۰ نفر را شامل میشد اما یکی از این افراد آقای علی لاریجانی بود، بنابراین مشخص بود که ایشان زیر بلیط آقای محمدرضا عارف قرار نمیگیرند. در آن زمان تنها به برد در برابر جناح مقابل فکر شد و اساسا برنامهای برای پس از پایان انتخابات تعیین نشده بود. بنابراین این مجلس تکلیفش از نظر من مشخص است.
پرده برداری از مذاکرات تیم رئیس دولت اصلاحات و لاریجانی
من همین صحبتها را در آن جلسه نیز بازگو کردم. اتفاقا اکثریت قریب به اتفاق آن جمع ازجمله شخص آقای خاتمی موافق بودند که این پیشنهاد ایده خوبی برای مجلس است و قرار نیست کشمکشهای سیاسی ایجاد شود. درنهایت هزینه سنگین کارآمدی یا ناکارآمدی مجلس را شخص آقای خاتمی میدهد. ایشان پیام «تکرار میکنم» را صادر کرد. او دلسوزی بیشتری در اینباره داشت چراکه پای لیست خود ایشان وسط بود و نمیخواست که این لیست ناکارآمد باشد. بنابراین پیشنهاد ما پذیرفته شد و تیمی را نیز مامور مذاکره با آقای لاریجانی و گروهش کردند. البته مذاکرات به نقطه مشترکی نرسید. البته نمیشود اینگونه گفت که تنها در جناح اصلاحطلب با وحدت دو جریان مخالفت بود بلکه در اعضای حامی آقای لاریجانی نیز این مخالفتها وجود داشت. من در سه نوبتی که با شخص آقای لاریجانی گفتوگو کردم ایشان هربار پیشنهاد مرا پذیرفتند.
اما در آن زمان اصولگراهای ولایی تمام توان خود را بکار بستند تا چنین اتفاقی رخ ندهد و با توسل به اهرمهای فشاری که در اختیار داشتند بر آقای لاریجانی و حامیانش در مجلس فشار میآوردند و دلیل اصلی نیز آن بود که در صورت اتحاد مستقلین و اصلاحطلبها، اصولگرایان ولایی حذف میشدند. بنابراین از آقای لاریجانی درخواست میکردند تا در لیستها حضور داشته باشند. آقای لاریجانی نیز دارای سبقه اصولگرایی هستند و نمیتوانست این افراد را کاملا کنار بگذارند. اما زمانی که افراد تندرو در لیست لاریجانی حضور پیدا میکردند، اصلاحطلبها دیگر میلی به ائتلاف نداشتند. البته جناح آقای لاریجانی نیز اعلام میکرد که دلیلی ندارد که کاملا سابقه خود را نادیده بگیرم. بنابراین نمیشود گفت که امیدیها عامل اصلی تفرقه شدند و شاید اصولگرایان تندرو در آن برهه تاثیر بیشتری بر این شکاف داشتند.
واژه جدید؛ راه حل برون رفت اصلاح طلبان از وضع موجود
تجربه چند دور گذشته انتخابات مجلس نشان میدهد که در ادوار مختلف واژههایی به جریانها کمک کردهاند. در این دوره تکرار بود ودر دورههای پیشین واژه ها و اتفاقات دیگر. قطعا اصلاحطلبان برای برون رفت از وضعیت کنونی واژه یا استراتژی جدیدی را استفاده خواهند کرد.
علی مطهری؛ خط قرمز فراکسیون امید
من در جلسه فراکسیون امید نیز این موضوع را مورد تاکید قرار دادم که خط قرمز جریان امید باید علی مطهری باشد. چراکه نگاه جامعه اکنون معطوف به علی مطهری است. من به توانایی ایشان نیز کاری ندارم اما باید پذیرفت که ایشان در جامعه مورد توجه هستند. بنابراین من گوشزد کردم که اگر علی مطهری از هیئترئیسه بازبماند فراکسیون امید باید هزینه گرافی را بپردازد تا به جامعه بفهمانیم که چرا نتوانستیم او را در کرسی نایبرئیسی حفظ کنیم. پس از انتخابات مشخص شد که آقای عارف به اندازه همان سال نخست رای کسب کردهاند.
حذف مطهری از هئیترئیسه اشتباه استراتژیک اصلاحطلبها بود
بنابراین ما باید حدس میزدیم که فراکسیون امید اگرچه ۱۸۰ نماینده را در کلام وارد مجلس کرد اما در سال سوم با همه توانش هم که ظاهر شد تنها ۱۱۴ رای را کسب کرد، دیگر توانایی برای رسیدن به کرسی ریاست را ندارد. بنابراین امید باید به نوعی بازی سیاسی تن میداد تا از هزینههای سیاسی کم میکرد. بهنظر من حذف علیمطهری یک استباه استراتژیک برای اصلاحطلبان بود. آقای لاریجانی نیز از موضع خود و حامیانش تصمیم درستی گرفت و نباید انتظار داشت تا او خود را فدای اقداماتی بکند که در نتیجه بازنده آن باشد.
عارف اصلا لابی کردن را بلد نیست
عارف در کسوت معاون دولت اصلاحات و در کارهای اجرایی قطعا موفقتر بودند چراکه به روندها و اصولها آشنایی کامل دارند. اما حضور در مجلس مستلزم دارا بودن چند خصیصه است که نمیتوان آنها را در وجود آقای عارف یافت.یکی از آنها لابیگری است که آقای عارف اصلا لابی را بلد نیست چراکه فردی اخلاقی است. اگر در جایی لازم باشد تند و تهاجمی با فردی برخورد کند او چنین رفتاری انجام نمیدهد. بنابراین شخصیت عارف رفتار پارلمانی آقای عارف را تحت تاثیر قرار میدهد. به نظر من آقای عارف از منظر اینکه در سال ۹۲ فداکاری کرد حق داشت در مجلس باشد اما از نظر فعالیت در مجلس اولا باید توجه داشت که در این دوره، مجلس آقا نداشت؛ اگرچه حتی آقای عارف رئیس فراکسیون امید باشند. آقا به معنای بالا نشستن نیست. من همیشه گفتهام که ریاست در مجلس با ریاست بر مجلس متفاوت است. الزامی نیست که برای ریاست بالای مجلس بشینید.
روحانی با سه جمله رئیسجمهور شد
حسن روحانی در دوگانه عارف-روحانی جذابیت لازم را نداشت و یک اتفاق روحانی را بالا آورد؛ آقای روحانی با بیان سه جمله اقبال عمومی در انتخابات ۹۲ را به دست آورد. شاید آقای عارف نمیتوانست چنین جملاتی را عنوان کند. من حقوقدان هستم، سرهنگ نیستم و حمله گازانبری بود که روحانی را بالا آورد و قشر اصلاحطلبان و بهخصوص نیروهای جوانتر را تحت تاثیر قرار داد. اصلاحطلبان در آن روزها تشنه بودند تا فردی پیدا شود و اینگونه جملات را با جسارت بیان کند.
اصولگراها به پیروزی در اسفندماه امید نداشته باشند
نیروهای سنتی دیگر نباید پا به میدان بگذارند و معتقدم که هر دو جناح باید تغییر چهره بدهند. یعنی اگر منظور اصولگراها این باشد که لیستی مطرح شود که ۸۰ درصد آن از افراد ادوار گذشته باشند، فکر نمیکنم رای لازم را کسب کنند. مردم که میدانند اگر این افراد قرار بود اقدامی انجام دهند در طی این سه دهه عملی شده بود. اما ممکن است اگر چهرههای جدید حضور یابند با گفتمان به روزتر پیروز شوند.
برای مثال آقای مهرداد بذرپاش. او میداند چگونه انعطاف نشان دهد و یا تهاجمی عمل کند حتی توانست در مجلس نهم موافقت ما را برای هیئترئیسه نیز کسب کند. شاید مردم از جریان امید ناراحت باشند اما دل خوشی هم از اصولگراها ندارند. مردم بیشتر به دنبال آن هستند که چه کسی بیشتر میتواند نیاز آنها را برطرف کند. به نظر من اصولگراها خیلی امیدوار نباشند که مانند مجلس نهم با یک لیست حضور یابند و پیروز شوند. در مورد اصلاحطلب ها نیز این چنین است.
انتهای پیام/